جلسه پنجم از دوره پنجاه و سوم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران نمایندگی حکیم هیدجی به استادی پیشکسوت همسفر فریبا، نگهبانی موقت همسفر لیلا و دبیری همسفر کبری با دستور جلسه «بنیان کنگره 60» روز یکشنبه ٢ دیماه ۱۴۰۳ ساعت ١٧:٠٠ آغاز به کارکرد.
سخنان استاد :
اولازهمه خدای خودم را شاکرم که دوباره فرصتی پیش آمد تا در خدمت شما عزیزان باشم و در این جایگاه خدمت کنم و آموزش ببینم. از ایجنت نمایندگی راهنما همسفر مهین سپاسگزارم که مرا دعوت کردند در خدمت شما عزیزان باشم. روز زن و روز مادر را به شما همسفران عزیز تبریک میگویم. در مورد دستور جلسه که «هفته بنیان کنگره ۶۰» است میتوانم ساعتها صحبت کنم، میخواهم بگویم که با چه سختیهایی این نمایندگی بنا شد. باید قدردان کنگره و بنیان کنگره ۶۰ باشیم. مسافر من تخریب بالای هروئین و حشیش داشت و در آن زمان در هیدجی کنگره نبود. ما از طریق استاد امین با کنگره ۶۰ آشنا شدیم، باحال خیلی خراب به تهران رفتیم و خدمت آقای مهندس رسیدیم به ما گفتند که مسافرم باید با تریاک به درمان برسد و ما هم قبول نکردیم و فکر کردیم که یک مواد دیگر به موادش اضافه میشود. آنوقت دیگر نمیتواند ترک کند و از راه و روش درمان کنگره ۶۰ هیچ شناختی نداشتیم؛ بعد از توضیحات درباره روش DST، مسافرم در تهران سفرش را شروع کرد، ۱۸ ماه سفر اولش طول کشید و البته این را بگویم از هیدجی هفتهای دو جلسه به تهران میرفتیم که خیلی دشوار بود.
البته آن زمان انقدر شعبه وجود نداشت؛ فقط شعبه آکادمی، انقلاب و شعبه اصفهان بود. با سختیهای فراوان رفتیم و بالاخره روز رهایی مسافرم رسید تا روز رهایی منامیدی به درمان شدن مسافرم نداشتم، تا به کمک آقای مهندس این اتفاق افتاد. بعد از رهایی، مسافرم به آقای مهندس گفتند که میخواهند یک شعبه در هیدج افتتاح کند و من با این کار مسافرم خوشحال بودم و هم میترسیدم که دوباره با دیدن مصرفکنندگان سفرش را خراب کند و به مصرف مواد روی بیاورد؛ ولی مسافرم گفت: من در قبال همشهریانم مسئولم و نمیتوانم خودم به حال خوش برسم؛ ولی همشهریانم در تاریکی اعتیاد باشند. آقای مهندس هم اجازه دادند و مسافرم شروع به کارکرد؛ ولی هرکجا که میرفت برای جا و مکان هیچکس با ما همکاری نمیکرد. مسافرم باحال خراب برمیگشت؛ ولی خسته نشد تا اینکه در شهرستان خرمدره یک مکانی به ما دادند که بهسختی سه نفر میتوانست جا میشدند؛ طوری که من دبیر و هم نگهبان بودم و استاد هم مسافرم بود؛ هیچکس نبود که ما کارگاههای آموزشی را اجرا کنیم.
آقای مهندس گفته بودند؛ اگر کسی هم نبود شما کلاسها را اجرا کنید. چند وقت به همین طریق ادامه دادیم تا اینکه اولین نفر به نام مسافر رحمان و مسافر موسی و ... کمکم آمدند و سفر خودشان را شروع کردند و به رهایی رسیدند و بعد موفق شدیم زمین کنگره را در هیدج بگیریم. گرفتن زمین مشکل نداشت در ساختن این بنا خیلی سختیها کشیدیم. ولی خدا را شکر درست شد. ما باید از کنگره۶۰ و آقای مهندس سپاسگزار باشیم که هیچ جای جهان هنوز به درمان قطعی اعتیاد نرسیدند. آقای مهندس با ابداع روش dst و آموزشهای ناب کنگره توانستند هزاران خانواده را از تاریکی و ظلمت نجات دهند و مصرفکنندگان بیشماری را به رهایی برسانند و در آغوش گرم خانواده با لذت به زندگی خود ادامه دهند. اگر آموزشهای ناب کنگره۶۰ را در زندگی بکار بگیریم تمام مشکلاتمان را میتوانیم حل کنیم. از فرزند پروری تا آموزش مسائل اقتصادی همه و همه در آموزشهای کنگره۶۰ جمع هستند و هیچ جایی این آموزشها را اینطور بهرایگان در اختیارمان قرار نمیدهند.
امیدوارم که با عشق و محبت فراوان درکنگره حضورداشته باشید. به یکدیگر عشق و محبت و انرژی بدهید؛ برای حال خوش يکديگر تلاش کنید از اینکه همیشه این شعبه را پرانرژی و پر از خدمتگزاران عاشق ببینم لذت میبرم. از نمایندگی حکیم هیدجی شعبههای زیادی انشعاب گرفتهاند؛ مثل تبریز، زنجان، همدان، ابهر، قیدار و ... تمام اینها به دلیل وجود عشق و محبت است؛ پس با عشق و محبت به راه خودتان ادامه دهید و از آموزشهای ناب کنگره غافل نشوید و همیشه قدردان کنگره۶۰ و آقای مهندس باشید. شما با حضور درکنگره۶۰ به تمام خواستههایتان خواهید رسید.
تایپ و عکس: همسفر فرنوش رهجوی راهنما همسفر مهین (لژیون ششم)
ویرایش و ارسال: همسفر فاطمه (نگهبان سایت)
همسفران نمایندگی حکیم هیدجی
- تعداد بازدید از این مطلب :
445