آقای مهندس محقق و مهندس برق در رشته الکتروتکنیک بودند. ایشان ۱۷ سال مصرفکننده بودند و بارها اقدام به ترک کردند؛ اما موفق نشدند چون راه و روش درستی را انجام نمیدادند؛ اما با الهام گرفتن از ماه مبارک رمضان تصمیم به درمان گرفتند؛ چون متوجه شدند اعتیاد یک نوع بیماری است و با روش DST توانستند اعتیاد خود را درمان کنند چون زمان، وقت و اندازه مواد را محاسبه کردند و توانستند در تاریخ ۱۳۷۶/۰۹/۱۵ رها شوند و اینگونه مواد مخدر از زندگی ایشان برای همیشه کنار رفت و بعد تصمیم گرفتند این روش را به همه مردم آموزش بدهند، نه تنها در درمان اعتیاد بلکه در درمان سیگار و اضافه وزن هم توانستند موفق شوند. من این هفته عزیز را که هفته بنیان نامگذاری شده به آقای مهندس بنیان کنگره۶۰ و خانواده محترمشان و به تمام اعضاء کنگره تبریک عرض میکنم. درباره اینکه کنگره۶۰ چگونه شکل گرفت، با چه شرایطی بهوجود آمد، چه مسائلی طی شد که به این نقطه امروزی رسید و چه امکاناتی فراهم شد انسانهایی که راه خودشان را گم کردهاند راه خود را پیدا کنند یا انسانهایی که خودشان را گم کردهاند، خودشان را پیدا کنند، این پیشینه دیرینهای دارد که سبب ادامه داشتن کنگره به شکل امروزی شده است.
کلیدواژه: احیاء انسان، متد DST، برنامه اصولی
پیدایش مواد مخدر شاید با پیدایش خلق انسان برابر باشد. از زمانی که انسان خلق شد مواد مخدر به میدان آمد؛ چون انسان همیشه احتیاج داشت یک چیزهایی استفاده کند، در بعضی لحظهها از خودش بیخود شود؛ شاید جامعه عاری از اعتیاد خیلی جامعه خطرناکی شود؛ اگر بر فرض مواد مخدر را از دنیا برداریم، مواد مخدر یعنی مخدرهای طبیعی، سنتی، مخدرهای شیمیایی شامل انواع محرکها، قرصهای روانگردان و ضد افسردگی میباشد و همه اینها مواد مخدر هستند؛ اگر اینها برداشته بشوند شاید مشکلات عدیدهای برای بشر امروزی بهوجود بیاید؛ چون بعضیها ممکن است در اثر مواد مخدر در خواب باشند آنها باید معتاد باشند تا خلق خدا از دست آنها در آسایش باشند، یک فرد هروئینی شاید باید همینطوری ذلیل باشد؛ چون اگر هروئینی نباشد شاید برای جامعه مضر باشد. چیزی که مهم بود این است که هیچ راه حل منطقی برای درمان اعتیاد وجود نداشت، هماکنون هم وجود ندارد در آمریکا و انگلستان گروهی معتقد به درمان دارویی و گروهی معتقد به درمان غیر دارویی هستند. آقای مهندس گفتند به اعتقاد من هر دو گروه در اشتباه هستند؛ چون هر دو گروه یک قسمت موضوع را دیدند، صددرصد موضوع را ندیدند هر دو گروه ناقص هستند؛ چون نمیشود بگوییم این سکه دو رو دارد دارویی و غیر دارویی. اعتیاد سه قسمت دارد؛ جسم، روان و جهانبینی پس هیچ راه درمانی در دنیا وجود ندارد که تمام مشکل و افسردگیاش حل شود، بعضی از افراد دائماً خمار هستند مثلاً فردی ۲۰ سال ترک کرده؛ ولی خمار است، سیستم ایمنی بدنش دچار نقص شده به همین دلیل میگویند اعتیاد یک بیماری مرموز، لاعلاج و پیشرونده است؛ پس هیچ راه حل منطقی برای این موضوع وجود نداشته و هماکنون هم همینطور است تا اینکه در سال ۱۳۷۵ که بنیان کنگره خودشان مصرفکننده بودند در ماه مبارک رمضان راه حلی را تست میکنند در ۱۵ آذر سال ۱۳۷۶ این راه حل به نتیجه میرسد، در حقیقت راه درمان اعتیاد کشف میشود نه راه ترک، راه درمان اعتیاد در آن سال به نتیجه رسید حالا چگونه آن را اجرایی کنیم آن هم یک راه دشوار، غیرقابل تصور و غیرقابل باور که شما بیایید و بگویید برای درمان اعتیاد باید از داروی تریاک استفاده کنید. آن زمان بنیان کنگره خواست این کار را به نتیجه برساند آنجا زمانی بود که طرحهای بسیار مختلف در کشور اجرا میشد؛ یعنی جمعآوری معتادین، آقای مهندس میگویند چند بار خود مرا گرفتند خیال میکردند درمان اعتیاد راهش همین است. ترفندی توانست این پروژه را به ثبات و به مرحله اجرا بگذارد و در این راه فراز و نشیبهای بسیار زیادی وجود داشت و باز کردن هر گرهای خودش به چه سختی بود.
ساختار کنگره۶۰ به گونهای است که همه چیز از قبل مشخص و برنامهریزی شده است و طبق یک برنامهریزی خاصی به این جا رسیده است؛ اگر کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر را مطالعه کنید، در این کتاب هنوز کنگره۶۰ بهوجود نیامده بود میتوان پیشبینیهای لازم را کرد و به نقاطی که میخواهیم برسیم. همه در کتاب مکتوب است اینجا هم ادامه همین مطلب است که از روز نخست شروع شده که کنگره۶۰ چه عملی را باید انجام دهد، به گونهای طراحی شده که باید به نقاط برود و به تمام نقاط قطعاً خواهد رفت؛ چون اندیشه، تفکر و راه صحیح است که از ریشه و بنیان مطالب را مورد بررسی قرار میدهد. کنگره۶۰ كلینگر است و ریشه را نگاه میکند. دنبال برطرف کردن موضوعات و مشکلات به صورت شاخهای نیست به صورت پایهای و ریشهای است؛ چون به صورت شاخهای امکانپذیر نیست، کسی که افسردگی دارد اگر بخواهیم افسردگی شخص را برطرف کنیم قادر به این کار نخواهیم بود و هیچکس هم تا حالا قادر به این کار نبوده و انواع داروها را دادند هیچکدام اثر نکرده شاید یک سال از این قرصها مصرف کند و خوب و سرحال باشد؛ ولی بدن به آن قرصها معتاد میشود و افسردگی شخص صد برابر بدتر میشود؛ اگر خواستند ترس دیگری را از بین ببرند نتوانستند. بیمارستانهای روانی مملوء از بیماریهای روحی و روانی است که قادر به درمانشان نبودند، در اکثر نقاط دنیا مملوء از معتادانی است که آن دانش برطرف کردن اعتیاد را نداشتند؛ اگر برطرف کردند فقط مواد را کنار گذاشتند و در یک چهارچوبی زندانی هستند ولی کنگره۶۰ مطالبی را که مطرح میکند در مورد شناخت انسان است و پایه و ریشه را درست میکند؛ وقتی آن مطالب درست شود، تمام آن مطالبی که دچار مشکل شده برطرف میشود، ترس از افسردگی، اضطراب، عدم میل به زندگی و شوق خودکشی برای از بین بردن جسم از بین میرود. چقدر خودکشی در دنیا داریم پس مطالبی هست که در تمام دنیا خواهد رفت. قدر مسلم وقتی میخواستیم کنگره۶۰ را تشکیل بدهیم کار بسیار دشوار و مشکلی بود.
آقای مهندس گفتند به جمعیت مبارزه با اعتیاد رفتم و گفتم چنین کاری را میخواهم انجام دهم و چنین جمعیتی را درست کنم، گفتند ما نمیتوانیم باید این را به مسئولین بالا گزارش بدهیم؛ چون میخواهید برای درمان از تریاک استفاده کنید و آنها مخالفت میکنند همینطوری کار را اینجا شروع کنید بعداً در عمل انجام شده قرار میگیرند. گفتم ما شروع میکنیم اگر توانستیم ۱۴ جلسه را پشت سر هم ادامه بدهیم و ۵ الی ۶ نفر از مصرفکنندگان بیایند و این ۱۴ جلسه برگزار شد آن تاریخ را مبدأ و آغاز کنگره میگذاریم. بالاخره این ۱۴ جلسه برگزار شد پس کنگره۶۰ آنجا آغاز به کار کرد. در تاریخ ۱۳۸۷/۰۹/۲۶ رسماً کار خود را شروع کرد. کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر مثل انشعابات خورشید است؛ یعنی باید به همه جا بتابد. این کتاب را باید ۶۰ بار بخوانید هر چه آگاهیتان بالاتر برود به درک مفاهیم بهتری و بیشتری پی میبرید، اول هم معکوس عمل میکند. اگر شخص مصرفکننده باشد و این کتاب را نخوانده باشد معکوس عمل میکند؛ ولی زمانی بخواند یواشیواش اثر میگذارد.
اول دفعه ۷ الی ۸ نفر حال خراب در آغاز داشتیم؛ ولی ذرهذره مثل رودهای کوچک به هم پیوستند و تبدیل به بحر و اقیانوس شدند. در کنگره یک شخصی میآید و میگوید، میخواهم درمان شوم تسلیم میشوم و آمادهام وقتی میگوید آمادهام هر چه بگویید انجام میدهم به نتیجه میرسد کسی هم بگوید نه این را نمیخواهم این کار را انجام نمیدهم به درمان نمیرسد. آدمهایی که بخواهند از خاکستر خارج بشوند با گفتن من آمادهام میشود همانگونه که ما گفتیم. خود من هم همه چیز را پذیرفتم و شد چون انسانها یک عطری از خودشان پخش میکنند و امواج ناامیدی و اندوه بهوجود میآورند؛ پس ما هر جایی که برویم آخرش به آموزش و آموختن برمیگردیم و این بسیار مهم است؛ پس اینجا اهمیت معلمها و استادها مشخص میشود این به استعداد ربطی ندارد این دیدن یکدیگر است، شرط اصلیاش این است ما یکدیگر را دوست داشته باشیم؛ اگر انسان، انسانهای دیگر را دوست داشته باشد میگویند عاشق و معشوق هستند تمام ویژگیهای خوب معشوق را در آن پیدا میکنند ممکن است صد اشکال هم داشته باشد؛ ولی آن اشکالها را نمیبیند. آقای مهندس به ما یاد دادند رفتار انسانها با ما تابع رفتار ما با آنهاست.
استاد امین گفتند بنیان کنگره یعنی بذر کنگره، چیزی که از بذر آن درخت بهوجود آمده و شکل گرفته است چرا بنیان میگویند؟ بنیانگذار معمولاً کسی است که سازمان و ساختاری را درست میکند، چقدر جالب آقای مهندس کلمه را عوض کردند گذاشتند بنیان یعنی ریشه و اصل این چه مفهومی داشت واقعاً کسی که میآید آن ساختمان را تأسیس میکند خودش آن ساختمان نیست پس من آن را بنیان کردم در واقع آن را بنا کردم؛ ولی آقای مهندس در واقع آن اتفاق و آن مرحلهای که به عنوان کشف متد DST، کشف درمان اعتیاد، سیستم ایکس و نظریه ایکس میشناسیم چون از طرف خودشان بود یعنی اول این را روی خودشان آزمایش کردند خودشان را با این روش از نو ساختند و حالا تمام کسانی که در کنگره وارد میشوند؛ دقیقاً همین مسیر را بایستی طی کنند و بایستی دقیقاً همان اتفاقی که برای آقای مهندس افتاده است را طی کنند اینجا دیگر ریشه میشوند، همه چیزهایی که در واقع تکثیر میشود همه نمایندگیهایی که میشناسیم از همین ریشه اولیه در واقع بهوجود آمده و همه بایستی همین مسیر را طی کنند؛ اگر کسی بخواهد به آن درمان برسد خارج از این نیست بایستی وادیها را انجام بدهد، کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر را بخواند و بایستی متد DST را انجام بدهد تا به آن نتیجه برسد.
یکی از دلایلی که من به ذهنم راجع به بنیان میرسد این است که ریشه کارش چیست؟ مواد غذایی، املاح و خیلی چیزها را از زمین و اطراف میگیرد و اینها را میآورد و از طریق ساقه و شاخههای خودش به تمامی قسمتهای یک درخت انتقال میدهد، این کاری که آقای مهندس انجام میدهد همین است همین مطالب را آموزش میدهند صحبتهایی که هست در واقع تمام کنگره برنامه خودشان را روی این مطلب تنظیم میکنند و جلو میبرند این هم کار ریشه است؛ چون این کار را آقای مهندس به عهده دارند و انجام میدهند پس این تولد همه اعضاء کنگره است؛ چون فقط ایشان نبودند با این روش احیاء شدند یک نفر بنیانگذار مؤسسه میآید یک جایی را پایهگذاری میکند آخر سر ثروتمند آن است، همه برای مؤسسه کار میکنند و آخر تمام پولها مال اوست؛ ولی در کنگره اینطوری نیست در کنگره آن حال خوش آن پول است، آن سلامتی یا آن تواناییها و آن بیدار شدن آن قسمتهای پنهان همان پول است که افرادی که در کنگره هستند بر اساس مقدار تلاشی که انجام میدهند این در آنها اتفاق میافتد؛ پس این فرق را با آن کمپانیهای دیگر دارد چون هر کسی که در کنگره فعالیت میکند به اندازه آن تلاشی که دارد انجام میدهد از این قضیه به نتیجه میرسد؛ یعنی هر چقدر که خدمت، فعالیت و در جهت درست حرکت میکند به همان نسبت میتواند از این قضیه برخوردار باشد.
استاد امین میگویند در مورد خانوادهام باید بگویم که آقای مهندس تغییراتشان خیلی سریع بود در خانواده ما با چند نفر روبهرو شدیم؛ یعنی اول آقای مهندس یکی بودند و بعد دوباره یکی دیگر شدند و دوباره یکی دیگر شدند و این تغییرات همچنان ادامه داشت و ما باید میدویدیم تا با ایشان بتوانیم ارتباط برقرار کنیم؛ چون مقدار تغییرات یعنی یک شخصیتی بود قبل از اعتیاد که ما میشناختیم پدرم اینطوری بود؛ وقتی اعتیاد درمان شد ما همان رفتار را میخواستیم انجام دهیم؛ ولی آن دیگر آدم سابق نبود تغییرات شگفتانگیز بود و ما در خانواده بر اساس این تغییرات بایستی خودمان را سازگار و هماهنگ میکردیم تا بتوانیم آن انسجام و ارتباط را داشته باشیم، زمان زیادی برد تا ما متوجه بشویم تفکر آقای مهندس و دیدگاهشان چه هست؛ بنابراین من این روز را هم به اعضاء خانوادهام تبریک عرض میکنم آنها سعی کردند خودشان را با این تغییرات هماهنگ کنند و طوری عمل کنند که هم پدر خانواده از آنها راضی باشد و هم ارتباط پدر و فرزندی را حفظ کنیم.
کسی میتواند در سختترین قلبها نفوذ کند که خود خطابهای از پیامهای قدرت مطلق شده باشد؛ آقای مهندس میگویند اکنون با دریافت آموزشهای جهانبینی میتوانم در مورد وجودم صحبت کنم، وجودی که بیشترین قسمت آن در صور پنهان است قبلاً فقط آنچه را که میدیدم و یا آنچه از نظر علمی درست بود قبول داشتم؛ اما نمیتوان خورشید و حقیقت را پنهان کرد. وقتی یک روز صبح از خانه بیرون میآیم تا بعد از کارم به منزل برمیگردم، میبینم بیشترین رفتار و کردار من در صور پنهانم اتفاق افتاده است؛ مثلاً برای هر کاری باید تفکر کرد، تصویرسازی کرد و هزاران موارد دیگر که در وجود من اتفاق میافتد ولی به ظاهر ناپیداست. اکنون میدانم وجودم به جایی بزرگتر و عظیم وصل است. وقتی گذشته خود را مورد بررسی قرار میدهم، میبینم هدف بزرگی در پیش است و برای رسیدن به آن احتیاج به تکامل است و برای رسیدن به تکامل باید تلاش کرد و با اختیاری که خداوند در وجود همه انسانها به ودیعت گذاشته، میتوان از نقطه به اقیانوس رسید، از نار به جرقه و بعد از جرقه به نور تبدیل شد.
منابع: دژاکام؛ حسین؛ "کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر"
سیدیها: آغاز کنگره۶۰؛ بنیان؛ بنیان ۹۹؛ روزنه موجودیت
سخنان آقای مهندس در کارگاههای آموزشی
تهیه و نگارش مقاله: همسفر محبوبه رهجوی راهنما همسفر حمیده (لژیون تغذیه سالم)
گردآوری: رابط خبری همسفر الهه رهجوی راهنما همسفر حمیده (لژیون تغذیه سالم)
ویراستاری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر شکوفه (لژیون اول)
ارسال: راهنما همسفر نجمه (لژیون سوم)
همسفران نمایندگی گنجعلیخان
- تعداد بازدید از این مطلب :
53