دوازدهمین جلسه از دور دوم کارگاه های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی امیر اراک با استادی دیده بان محترم مسافر احمد حکیمی،نگهبانی مسافر حسن و دبیری مسافر قاسم با دستور جلسه ی «OT»روز پنجشنبه 29 آذر ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان احمد هستم یک مسافر: از نگهبان سپاس گزارم توفیق داشتیم امروز در جمع عزیزان در این نمایندگی حضور داشته باشم از دیدنتون بسیار خوشحال هستم، به همه خدمت گزاران در این نمایندگی خدا قوت میگم از خدمتی که انجام داده اند، امیدوارم عزیزان خدمتگزار از خدمتی که انجام می دهند بهره لازم را ببرند و هفته ای که آغاز شد هفته بنیان است به همتون تبریک میگم، امیدوارم که همه ما قدر کنگره را بدانیم.
واقعآ قدر این انسان که یک معلم راستین است قدرش را بدانیم حتی اگر هیچ شناختی ازش نداشته باشیم حداقل می توانیم به این بسنده کنیم که متد را کشف کرد یک بستری را آماده کرد این مسیر به همه ما نشان داد که مایی که رها شده ایم و عزیزانی که در مسیر و راه درمان هستند استفاده لازم را میبرند تا بتوانند به درمان قطعی برسند، چرا که انسان توانایی خیلی از مسایل را که بخواهد در هستی بفهمد و درکش بکند وحس اش بکند ندارد، ظرفیت و تحملش را ندارد، ما ظرفیت و تحمل در واقع توان و نیرومندی نیرو های الهی را نداریم، نمی توانیم توانمندی اش را حس کنیم، همین طور هم نمی توانیم توانمندی نیروهای شیطانی را حس کنیم، همین طور نمی توانیم جایگاه اعتیاد در هستی را نمی توانیم حس کنیم،
چون ظرفیتش را نداریم چون انفجار سلولی پیش می آید در انسان، انفجار سلولی در انسان یعنی چی؟ یعنی انسان از تعادل خارج می شود و دیگه زندگی عادی و حیاتی را که دارد را نمی تواند انجام بدهد، پس بنابراین ما از این ها یک شمه ای داریم که در واقع بهمون می رسد، یک اندازه ای میرسد که ما بتوانیم با ظرفیت و توان ذهنیمون یک تصویرسازی بکنیم و بفهمیم و درکش کنیم مثالهایی که گفته میشود و طبق در واقع این مسیر و متد و روش بتوانیم مسیر خودمان را پیدا بکنیم ما موجودی هستیم که تا هستی هست هستیم پس باید از این هستمون استفاده بکنیم اگر رنجی یا دردی در زندگی قرار داده شد بوده برای رشد انسان بوده نه تنبیه انسان یک انسان باید از تاریکیها عبور کند ا به روشناییها برسد پس تاریکی پله ارتقا برای رسیدن به روشنایی است،
اما در این مسیر انسان با ناآگاهی دست به یک سری از کارها میزند ک سری تصمیمات میگیرد یک سری عملهایی انجام میدهد که مسئله تاوان دادن به این عمل ناشایست و ضد ارزش و نادرستی که انجام داده است باید تاوانش را بپردازد ین میشود مسیر زندگی انسان و مطالب انسان عزیزان و مطالب کنگره ۶۰ ه درد افرادی میخورد که برایشان حداقل این سوال وجود دارد که آیا انسان در یک جایی تمام میشود یا یک موجود ادامه دار است؟ آیا غیبی وجود دارد یا ندارد؟
آیا انسان حیات دارد بعد از فوت یا حیات ندارد؟ حداقل بازم میگویم اگر انسانی به این هم اعتقاد ندارد حداقل به این اعتقاد دارد که یک روز متولد شده است و یک روزی هم خواهد رفت پس چرا این مسیر را با رنج و درد طی کند چرا با حال خوب طی نکند پس اگر اینجا هستی به هر دلیلی در جرگه مصرف کنندهها قرار گرفتی حالا میخواهی خودت را درمان کنی برای خودت کم نگذار حداقل میگویی که حیاتی که دارم نمیدانیم زمانش کی است و پایانش کی است من این را با حال خوب سپری کنم نه با رنج نه با گرفتاری نه با مشقله زیاد نه با به هم ریختگی، بنابراین مطالب جهان بینی گنکره و مطالب عمیقی که وجود دارد تعیین کننده این است که ما آیا چقدر اعتقاد داریم آیا انسان موجود ادامه داری است یا نه در یک جایی تمام می شود ولی به واقع چیزی که در هستی قانون است و در کلام الله آمده است یگوید هر موقع که اعداد تمام شد زندگی انسان هم تمام میشود.
هر موقع شما پایانی برای اعداد متصور شدید پایانی هم برای زندگی انسان متصور خواهید شد و برای اینکه انسان این را درک کند و بفهمد و لمسش بکند و احساسش بکند این را دقیقاً در خواب روزانه ما قرار داده است که خواب دقیقاً همین مسیر را دارد به ما معرفی میکند و امیدوارم بهش خیلی توجه بکنید بنابراین اگر دستور جلسه گذاشته شده از اوتی که شامل تریاک۱۰ درصد ۷۰ درصد آب مقطر و ۲۰ درصد الکل برای اینکه این محلول کپک نزند این میشود ساختار اوتی، تریاک چه مادهای است؟ در وادی یازدهم گفته است از خلقت از قبل از اینکه در واقع خلقت انسان به وجود بیاید این دارو وجود داشته است اول گهواره میآید بعد بچه میآید اول گهواره آماده میشود بچه میآید آن فردی که وارد اعتیاد میشود اول اعتیاد را در تفکر و اندیشه انتخاب میکند بعد این را به فعل میرساند.
بنابراین تریاک از ازل بوده است و در یک جایی نیروهای بازدارنده در وادیها میخوانیم مرحله به مرحله جلو میرود بعداً میآید نیروهای بازدارنده ر وادی یازدهم میگوید آخرین تیر و ترکش نیروهای بازدارنده که دیگر هیچ سلاح مخوفی اهریمن ندارد میآید خمر را مطرح میکند وقتی میگوید خمر قبل از اینکه از میان آن گل زیبا خشخاش را مطرح کرد قبل از آن می آید خمر را مطرح میکند یعنی میگوید این ساختاری که میخواهد شروع به کار بکند میآید این خمر را که فرماندهی بدن است می آید روی این کار میکند چه چیزی از این خمر را در واقع دستکاری میکند؟
بعد میگوید از میان آن گلی زیبا و وحشی به نام خشخاش، اون موقع که هروئین نبود،می گوید:تریاک، که اگر قبل از اینکه دستاویزه نیروهای بازدارنده قرار بگیرد دارو بوده و هست و خواهد بود، جایگاه دارویی دارد،مفید ترین شفا بخش ترین کامل ترین حیات بخش ترین دارویی که در هستی خداوند خلق کرده که می تواند تمام مصالحی که یک پیکره هر موجودی بهش نیاز داشته داشته باشد درش وجود دارد.یه همچین چیزی رو خلق کرده،چون خداوند،در واقع اگر دردی به وجود میاد خب دیگ دوایش باید باشه شما دیدین تا حالا کارخونه ای قفل بسازه ولی کلید کنارش نباشه؟
شما قفلی بخری که قفل شده باشه ولی کلید نداشته باشه کلید نیاز داره که هر موقع من نیاز دارم اینو بازش کنم هر موقع نیاز دارم ببندمش و قفلش کنم و شما قفل بدون کلید که نمی خرین که،خب خداوند هم قفل بدون کلید در هیچ جای هستی،این قفل که می گویند در واقع قانون هایی که وجود دارد که میگوید اگر هر چیزی که شما پی می بری و احساس می کنی که وجود داره متضادش هم وجود داره هر چی که وجود داره یه در بسته اس یه روزنه ای برای خارج شدن وجود داره اصطلاحاً هر دردی که وجود داره دواش هم وجود داره، علم پیچیده نیست هر چیزی کلیدی داره،
در بسته ای وجود نداره، هیچ بن بستی وجود نداره در هستی همه چی راه داره،انسانِ که خودش رو در بن بست قرار می ده یا ببینین در حال حاضر سرطان بن بسته، راه بیرون رفتنش رو پیدا نکردن ظاهرا بن بسته ولی بن بست نیست، در طی اعصار و مطمئن باشید در سال آینده این می بینیم که همه فکر می کردن که سرطان درمان نداره ولی باید متوجه بشیم که درمان داره چرا درمان داره برای اینکه این رابطه رو کنگره60 پیدا کرده، آقای مهندس پیدا کرده این رابطه رو که این اوتی راه رو باز می کنه در را باز می کند تا آن افراد در آینده در کل جهان هستی،فردی که این مشکل براش به وجود میاد بتونه با مسیر درمانی خودشون رو به درمان برسونه.پس برای به وجود اومدن ساختار اوتی خب اوپیوم که بود ولی چه جوری تبدیل به اوتی شد اینو ما باید بدونیم برای این، این هفته تبدیل به هفته اوتی شد،
برای اینکه افراد از یک سری از مشکلاتی که استفاده کردن از خود اوپیوم برای سفر، اینا آسوده بشن خب چرا؟همه یدِ طولایی تو این مسیر داریم دیگه، کدوم دفعه شما اوپیوم تهیه کردی که با قبلی یکی باشه کی این تجربه را داره. هر دفعه، هر جایی اوپیوم گرفتی با قبلیه فرق داره چرا فرق داره؟ برای اینکه ما اصن نمیدونیم کجا تولید می شه تو چه منطقه ای تولید میشه این آلکولویدها این مصالحش! خب این مصالحش چقدر متغیره؛ خب زمانی که آقای مهندس شروع کردند ساختار کنگره شصت رو،
سال هشتاد با روزنامه امید جوان مصاحبه کردند اون جا اعلام کرد آقای مهندس فرمودند در آینده نزدیک دولتمردان،مخصوصاً حالا مد نظرشان ستاد مواد مخدر و پلیس مواد مخدر و وزارت کشورو در واقع مسئولینی که دست اندرکار این حوزه بودند داشت اینو مطرح می کرد که امیدوارم به زودی تنتور تریاک که همون اوپیوم تینکچرِ همین شربت اوتی هست در دسترس مصرف کنندگان برای جلوگیری از تخریب بیشتر تولید بشه و در دسترس اونا قرار بگیره یه هجمه عظیمی آوردن به آقای مهندس که کنگره میگه که تریاکو کُپنیش کنیم بدیم دست مردم، خب حالا مگه دست مردم نیست!
چرا این کار، برای اینکه ما الان می دونیم پدیده سازگاری در فیزیولوژی انسان یعنی چی یعنی شما هر ماده ای استفاده کنی یه زمانی میبره تا با فیزیولوژی شما هماهنگ بشه یعنی فیزیولوژی شما این رو بشناسه،افرادی که اوپیوم خوراکی استفاده می کردند دو روزم مینشستند می کشیدن جای اون خوراکی عمل نمی کرد چرا؟برای اینکه با اون دود سازگار نبودند نمیتونستند این کارو بکنن این پدیده سازگاریه دیگه. اومدند اینو مطرح کردند ده سال اعضای کنگره با همین و من خودم با اوپیوم سفر اولم رو گذروندم.
ده ها مدل اوپیوم گرفتم، همیشه فیزیولوژی من به عنوان یه فردی که با اوپیوم سفر میکردم در نوسان بود ولی من همیشه با فکر یعنی ببینید وقتی فرد، یک فردی رو که داره بهش آموزش می ده قبول می کنه و قبولش داره هر چی که می گه گوش می کنه عمل می کنه،همون اوایل کار که روش دی اس داشت، چون ما نسل اول بودیم دیگه،من وقتی وارد کنگره شدم جز آقای مهندس کسی دی اس تی رو اجرا نکرده بود الگوی ما خود آقای مهندس بود یکی میومد می گفتش که من رفتم اوپیوم تهیه کردم انقدر نرمه نمی تونم وزنش کنم،
یکی می گفت من رفتم گرفتم انقدر خشکه نمی تونم بکنم ازش وقتی تیکش میکنم می خوام وزنش کنم کلیش خورد میشه یکی میاد می گفتش من رفتم و گرفتم کلی ناخالصی داره حالا باید جواب این رو داد یعنی شما هر رهجویی که هر نوع اوپیوم می گرفت ما باید باهاش یه سر و کله ای می زدیم که تو این کارو کن تو این کارو کن آقاي مهندس یه روز اومد گفت بابا اگه خاکم دستتون میدن به نیت قربة الی الله استفاده کنید بیاید جلو، به درمانتون نگاه کنید،
این فیزیولوژی این رو میگیره و من اونو نگاه کردم،کلی نوسان داشتم ولی جالبه که فیزیولوژی انسان خودش رو هماهنگ می کرد و دردسرهای زیادی داشت همین جور که عزیزان شما از در به عنوان تازه وارد وارد میشی اول این صفت نمی دونم این انگ این کوله باری رو که شما بعنوان معتاد رو شونتونه رو بلافاصله کنگره این رو بر می داره میگه میخوای درمان شی می گه آره میگه تو باید از یه نقطه مبدا به یه نقطه مقصد حرکت کنی و تو توی این حرکت اسمت مسافرِ، هم حرکت بیرونی داری هم حرکت تفکری و تو دیگه معتاد نیستی تو مصرف کننده هستی ولی تو دیگه معتاد نیستی تو مسافری تو در حال حرکتی،این واقعا احترام نیست این عزت گذاشتن نیست این محترم شمردن انسان و جایگاهش نیست اولین کاری که کنگره انجام میدهد.
دومین کار اینکه آن فرد با فروشنده هیچ کاری ندارد و سوم اینکه برای اینکه برود در بیغوله ها وقتش را سپری کند و زنگ بزند که برایش جنس فراهم کنند میآید در کنگره و مثل یک آقا برایش نامه مینویسند و تقدیمش میکنند و میگویند تشریف ببرید کلینیک و دارویتان را تحویل بگیرید این کار خوب است يا بروی در پارکها و بیغوله ها ، کدامش خوب است؟ کدامش جایگاه انسانی است؟ در ثانی این اوتی قابل اندازه گیری هست و در گذشته ولی در گذشته اینگونه نبود. برای اینکه امروز این اوتی به دست شما برسد میدانید چند نفر دارند زحمت میکشند تا این دارو به دست ما برسد
آیا ما به این موضوع فکر میکنیم،آیا دعایشان میکنیم؟ آیا تشکر میکنيم؟ آیا به فکرشان هستيم؟ چه کسانی راه اوتی و راه تولید اوتی را در کشور باز کردند اصلا ما نمیدانیم. شما در کوهستان از نقطه A تا نقطه B میخواهید راهی درست کنید خوب این کار ابزار میخواهد و باید معبر را باز کنیم و بشکافیم تا راه درست بشود تا دیگران استفاده کنند خوب برای تولید اوتی در کشور اعضای کنگره داوطلبانه این کار را کردند یعنی کسانی بودند که اطلاعات خودشان را به سیستم انتقال دادهاند؛
یعنی گفتند هر کسی میخواهد بیاید رو پروژه اوتی آن پنجاه نفر اول باید ماهی سه ساعت مینشستند پرسشنامه پر میکردند اگر کسی خانهاش تجريش بود باید هفتهای یا دو هفتهای میرفت میدان قزوین مرکز ملی مطالعات دارویش را میگرفت و بر میگشت و به دلیل اینکه یک مرکز بود خیلی باید توی صف میایستادند و خیلی زحمت کشیدند اما الان به شما نامه را میدهند ولی نمیروی کلینیک دارویت را بگیری و نمیدانم به این افراد چه باید بگویم.
مگر میشود انسان اینقدر غافل باشد یا انسان اینقدر خواب باشد یا میتواند یک انسان اینقدر بی تفکر باشد که برود کنگره و نامه بگیرد و تمام اصلا شربت تریاک از کجا میآید احتمال دارد بگویند پلیس مواد مخدر این همه قاچاق را میگیرد و همه را داخل بشکه میریزد و مقداری هم آب و درست میکنند ! اصلا اینجوری نيست این دارو مخصوص درست میشود و شما نمیروید دارویتان را بگیرید و به همین دلیل این دستور جلسه گذاشته شده است که ما بدانیم و چه مسیری را طی کنیم و کجا آمدهایم و از آن پنجاه نفر بالای سی نفر به درمان رسیدند پایلوتی را که کنگره انجام داد در کنارش ستاد مبارزه با مواد مخدر چند کلینیک را انتخاب کردند و به آنها داروی اوتی دادند و گفتند که شما هم با پروتکل خودتان انجام بدهيد و بعد مقایسه کردند که دیدند از آنها یک نفر هم به پایان نرسید،
ولی در کنگره از بین این پنجاه نفر بالای سی نفر به درمان رسیدند با فلوآپ و اولین درمان شده در کنگره یک مسافر خانم بوده یعنی برای اینکه شما اوتی بگیرید آن خانم تمام اطلاعات خودش را در مرکز مطالعات در اختیار قرار داده به عنوان یک کیث به عنوان یک نمونه که هر وقت خواستند بگویند بیا تا ببینیم در چه وضعیتی هستی ، آنها این معبر را باز کردند و وقتی دیدند در کنگره جواب داده آمدند یک پایلوت هزار نفره معرفی کردند که کنگره انجام بدهد به همین جهت این افراد زحمت کشیدند تا الان در کشور اوتی تولید میشود و به دست عزیزانی که در حال سفر هستند در اختيارشان قرار میگیرد
خیلی از عزیزان را نمیشناسیم که به کنگره کمک کردند و آقای مهندس اینقدر به راه و مسیرش ایمان دارند که ما یک همایشی داشتیم که اوتی در مرز عدم تولید قرار داشت و یک همایشی داشتیم در ستاد که نشستهای علمی در آنجا انجام میشد که برگزار کننده همایش کنگره بود فکر میکنم همایش ورزشی بود و از خیلی از سفیران و وزیران کشور دعوت شد و در آنجا آقای مهندس مسئله اوتی را بست،
ببینید یک فرد چقدر بايد به کارش ایمان داشته باشد که در آنجا اعلام کرد مسئولین کشور شما درمان کنگره ۶۰ را رصد کردید پایلوت هم به انجام رساندید و تمام خواسته ما این است که این اوپیوم تینچر در کشور تولید بشود و شرکتهای داروسازی این را تولید بکنند اگر مخالفت بشود و این اتفاق نیوفتد من حسین دژاکام به همه مصرف کنندگان طرز تهیه شربت اپیوم تینچر را یاد میدهم و در همانجا به همه یاد دادند و پشت آن تریبون گفتند این کار را میکنید و اینقدر زمان میدهید و اول این را با این قاطی میکنید و همه را توضیح دادند و گفتند دیگر خودتان میدانید کدام از ما جرأت این کار را داریم یا توان این کار را داریم؛
ببینید یک فرد چقدر بايد ایمان به اين اتفاق و راهش داشته باشد به پاسخی که گرفته است، بنابراین قدر بدانیم و بدانیم که کجا آمده ایم،بدانیم ارزش این صندلی چقدر است؛اگر شما درمان می شوید شنا حالتان خوب نی شود یا کنگره؟شما حالتان خوب می شود یا کنگره؟ اگر می گوییم سیگار نکش تا عمر طولانی داشته باشی، این عمر را چه کسی استفاده می کند؟
توی سر ما کرده اند که جهنم جایی است که پر از آتیش است و انسان را می سوزانند و ساختار الهی را به عنوان یک شکنجه گر معرفی مرده اند اما جهنم جا یا مکان نیست، جهنم یک جایگاه است،جهنم جاری است همانند بهشت. جهنم یک مساوی روبروی خودش دارد، جهنم طیف های متنوعی دارد و مثل گرما است،مثل سرما، درجه دارند؛ بدن انسان هم درجه دارد یک نقطه تحملی دارد همه چیز طیف دارد، جهنم و بهشت هم طیف دارد. جهنم مساوی است با بیماری. بیماری یک نوع جهنم است. فردی که سیگار میکشد هم مریض است، خودش خودش را مریض کرده است.
کینه خودش یک جور جهنم است، نفرت خودش یک جور جهنم است، انسانی که در خشم است یعنی در جهنم است؛انسانی که خشمگین است اول آتش را درون خودش به وجود می آورد دیگر. ما هم که اکنون اینجا هستیم برای این است که از این جهنم و آتش خارج شویم. اشتباه نکنید،مشکلات زندگی جهنم نیست، مشکلات در ضد ارزش است، جهنم در نوع جهانبینی است،جهنم در عدم آگاهی است که انسان خودش برای خودش بیماری به وجود می آورد مثل کسی که مواد مخدر مخدر مصرف میکند و مواد در خون او جریان پیدا میکند ولی فقط یک نقطه از ساختار انسان را از تعادل خارج می کند، اما سیگار تمام سلول های پیکره را بیمار میکند.
در شهر اراک چند نفر در روز به دنیا می آید؟می توانیم متوجه بشویم که در شهر اراک چند نفر در روز از دنیا می روند؟ نمیتوانیم. توی شهر وجودی ما هم همینطور است. میتوانیم حس کنیم که کدام یک از سلول های ما متولد و کدام یک از آنها از بین می روند؟ نمیتوانیم. ولی فردی که سیگار می کشد چون حداقل ۳۰ درصد اکسیژن کمتری جذب میکند باعث میشه توی بازدم دی اکسید دوباره به بدن برگردد. به یکسری از سلول های جسم انسان اکسیژن نمیرسه و چه اتفاقی رخ میدهد؟ مرگ سلولی رخ میدهد. بدن چه کاری انجام میدهد؟ مانند شهری که آمار فوتی های آن از تولد ها بیشتر باشد، تولد هارا افزایش می دهد.
فردی که ۱۰ الی ۱۵ روز به لژیون ویلیام می رود و شروع می کند به آدامس خوردن، کم کم به مرور زمان تغییر را در چهره خودشان متوجه می شوند، این تغییر یعنی چه؟ یعنی پایان مرگ و میر سلولی. این جای قدر دانی و تفکر و اندیشه ندارد؟ اگر کنگره نبود من کجا بودم؟ این ها باعث امیدواری می شود هم درون ما هم درون تازه واردین و سفر اولی ها. پس قدر اوتی را بدانید،قدر کنگره را بدانید و وظیفه ی ماست که فردا روزی اگر از ما پرسیدند که تو به کنگره رفتی و چه قدمی برداشته ای، سرمان بالا باشد و بگویی من هم آنچه در توان ام بود در اختیار گذاشته ام.
ما مگر دوست نداریم که یک جامعه ی خوب و پویا داشته باشیم؟اگر میخواهیم پس همه ی ما باید کمک کنیم و دست به دست هم بدهیم تا تک تک انسانها فقط خودشان را نبینند. بیشتر برای نفع جمع تلاش کنند، ولی ما متاسفانه از این دور هستیم چون هر کس به فکر خویش است. توی کنگره این موضوع جاری است، یعنی اگر قدمی میخواهی برداری باید به نفع کل جمع باشد، این کجاست؟ در بین خدمتگزار ها. خدمت کن، هر طور که میتوانی؛ نه تا آخر عمرت ولی تا حداقل ۲ سال تا پایه های جهانبینی ات قوی بشود و بعد تصمیم بگیر. اگر بعد رهایی هم بروی هیچ اتفاقی از نظر ما نمی افتد مگر این که از قانون زندگی پیروی نکنی چون قانون را اینجا یاد گرفتی.
اگر از قانون پیروی کنی، از فردای رهایی ات برو دنبال زندگیت. وطیفه همه ی ماست. ما در جامعه ای زندگی میکنیم که همه به هم وابسته هستیم، آیا لباس خودت را خودت دوخته ای؟ کفش خودت را خودت دوخته ای؟ بقیه هم نسبت به تو این حس را دارند و کار جمعی است. کار کاره بسیار عظیمی است و عزیزانی هم که در سفر هستند کم نگذارند و همه ی تلاششان را کنند. چقدر در کنگره گفته می شود که همسفرانتان را بیاورید چون انسان مملو از خواسته است، وقتی همسفر می آید و آموزش میگیرد، از مجری یک چیزی میخواهد تا بتواند استفاده کند. اگر ۲۰ سال است که زندگی میکنید و همسفر را در کنگره نیاورده ای، تغییراتت برای او قابل لمس نیست، او هم خواسته هایی را دارد که ممکن است زندگی شمارا تحت الشعاع قرار دهد. یک عزیزی پیس من آمد و پفت آقای حکیمی من یکسال است که لژیون دارم و تمام وجودم و درمانم و زندگی ام از کنگره است، همسفرم را نیاورده ام و حالا او به من گیر داده است که دیگر حق رفتن به کنگره را نداری،
گریه میکرد و می گفت که حتی حاضر ام زندگی ام را به هم بزنم اما من گفتم فوری برو و لژیون را تحویل بده چون راهنما شدن شما هم بخاطر زندگی خود شماست. خود من هم در این مسئله قرار گرفتم اما شرایط من طوری بود که می توانستم کاری را انجام بدهم و زودتر پیشگیری کردم. گفتم تخریبی که من به شماها وارد کردم به خانواده وارد کردم را کاملا می دانم و همه ی شما میخواستید که من دیگر مصرف نکنم، حالا به چه روشی برایشان مهم نبود. کامل برای خانواده ام توضیح دادم که چه کار هایی انجام دادم و از کجا شروع کرده ام و بعد گفتم که من در کنگره به جایگاهی رسیده ام که نیاز دارم آموزش بگیرم چون هنوز زندگی کردن را بلد نیستم. زندگی فقط خوردن خوابیدن و تولید مثل و مال اندوزی نیست،
زندگی خیلی پیچیده تر از این حرفا است. گفتم که من را سر دو راهی قرار ندهید چون قطعا شما انتخاب دوم من هستید و بعدا متوجه شدم که کا درست همین بود. منی که با خانواده توانایی یک دقیقه صحبت را نداشتم، حالا ساعت ها کنار هم مینشینیم و گفت و گو میکنیم با هم و لذت میبردیم از کنار هم دیگر. در طول ۴۰ سال من ۲ بار با خانواده ام مسافرت رفته بودم، حتی در مراسماتی که خانواده هم دیگر را به آغوش می گرفتند یا کنار هم جمع میشدند هم حضور نداشتم و تمام این ها را از کنگره دارم. هر روز کا وارد خانواده می شوم همه را به آغوش میگیرم حالا، این محبت است، این ابراز است، قانون زندگی همین است. منی که ۴۰ سال پدرم را بغل نکرده بودم،با هم به باغ میرفتیم و صحبت میکردیم و کار می کردیم.
این را از کنگره داشتم و دارم پس بنابر این همه ی ما باید قدر بدانیم و شاکر خداوند باشیم که یم شاه راهی برای ما باز کرده تا بتوانیم از زندگی لذت ببریم.
تایپ: مسافر صادق،مسافر ایمان،مسافر مهدی، همسفر یاسین
عکس و تنظیم:همسفر یاسین
نمایندگی امیر اراک
- تعداد بازدید از این مطلب :
197