English Version
This Site Is Available In English

OT مانند یک نگین در کنگره 60 می درخشد

OT مانند یک نگین در کنگره 60 می درخشد

دومین جلسه از دوره چهاردهم سری کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ روزهای پنجشنبه، نمایندگی قائم‌شهر با استادی مرزبان مسافر بهمن، نگهبانی مسافر حبیب و دبیری مسافر حسن با دستور جلسه "OT" مورخ 29 آذر ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۷ آغاز شروع شد.


خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان، بهمن هستم یک مسافر.
خدا را سپاسگزارم که مجدداً در این جایگاه نشستم تا خدمت کنم و آموزش ببینم. هفته OT را به جناب مهندس و همچنین به همه بچه های OT و بچه های OT شعبه خودمان تبریک می گویم. انشاالله که حتماً زحماتشان خیر و برکت زندگیشان خواهد شد.
جناب مهندس، این اسطوره قرن با کشفشان دست افتادگانی را گرفتند که در وهله اول جسمشان نابود شد و درثانی کل زندگی آن ها همیشه آبستن حوادث تلخ و ناگوار بود. آقای مهندس درواقع با کشفشان دست چنین انسان هایی را گرفتند و می گیرند که تعداد آن ها به هزاران، ده ها هزار و انشاالله بعدها به میلیون ها نفر در سراسر جهان خواهد رسید تا آن ها نیز بتوانند از بند اعتیاد نجات پیدا کنند.


همه مایی که اینجا نشستیم قطعاً یکبار هم که شده ترک به روش های دیگر را تجربه کردیم و حتماً داروهای شیمیایی یا دیگر داروها را برای درمان اعتیاد امتحان کردیم و با تمام وجود این موضوع را لمس کردیم که این داروها چقدر در قبال این بیماری ناتوان هستند.  بیماری اعتیاد هیچ راه درمان و دارویی ندارد مگر با داروی OT که در کنگره 60 استفاده می شود. همه ما این موضوع را تجربه کردیم. درست است که OT مانند یک نگین انگشتری در کنگره 60 می درخشد، اما درخشش و تلالو آن، دو یار و کمک دیگر هم دارد که بدون آن ها OT معنی ندارد و بدون آنها OT می شود سم. دو یار OT یکی همان روش درمان یا DST است و دیگری، راهنما. اگر این دو یار را از OT بگیریم، OT به تنهایی مفهومی ندارد؛ اما وقتی این دو به آن اضافه می شوند، بعد از ده ماه می شود این رهایی هایی که در کنگره داریم.
اصولاً کسی در کنگره 60 موفق است که در کنار OT، حتی یک نقطه از آن دو مطلب دیگر را جا نگذارد. اگر یک کلمه از آن ها جابه جا شود محال است که شخص بتواند به درمان برسد. وقتی که مسافر، راهنمای خود را انتخاب می کند، اگر کوچکترین ذهنیت منفی نسبت به راهنما داشته باشد محال است که به درمان برسد.
راهنما، مربی و به تعبیری ربّ است. راهنما هرچه گفت، مسافر دربست قبول می کند. اگر راهنما هرچه گفت برای مسافر حجت باشد، قطعاً بعد از ده ماه برای رهایی خدمت آقای مهندس خواهد رفت.
انشاالله که همه در این راه توفیق داشته باشند. ممنونم که به صحبت های من گوش دادید.

 

ارسال: مسافر کاوه، لژیون یکم
 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .