در ابتدا این هفتهی زیبا را به آقای مهندس دژاکام و خانواده محترمشان تبریک عرض میکنم و همچنین به خدمتگزاران واحد OT در سراسر کشور که بهصورت چراغ خاموش درحال خدمتگزاری هستند کمال تشکر را دارم. امیدوارم خداوند بزرگ محبت این عزیزان را جبران نماید. شربت تریاک، این نوشداروی تلخ، شیرینکننده زندگی به کام تکتک رهایی یافتگان کنگره است. ازجمله کام من، مسافرم و فرزندانم با این دارو شیرین شد. جا دارد اینجا از مسافرم هم تشکر کنم. اولاً، برایاینکه جوانی، سلامتی و ... خودش را به خطر انداخت به قیمت اینکه پای من و فرزندانم به کنگره باز شد و از آموزشهای ناب کنگره بهره بردیم و میبریم. دوم، اینکه ماههای پیدرپی تلخی شربت OT را به جانودل خرید تا به رهایی رسیدیم و توانستیم با سربلندی از پیله تاریکیها بیرون بیاییم. این شیرینی و حلاوت حاصل نمیشد، اگر محبت و عشق آقای مهندس نسبت به همنوعشان و زحمات بیدریغ ایشان درمورد روش DST و شربت OT نبود.
یادم میآید زمانیکه مسافرم هنوز مصرف کننده بود، چندین بار در خانه اقدام به ترک کرد، که همیشه ناموفق بود و بهقول خودشان میخواستند بهوسیله خودِ تریاک به درمان برسند و ترک را انجام دهند، ایشان مقدار موادی که میخواستند مصرف کنند وزن میکردند و مثلاً به قطعات مساوی تقسیم میکردند و هرچند روز یکبار مقداری از تریاک را کم میکرند. بعضی روزها که فشار کار و مشکلات بود، باز مقداری اضافه مصرف میکرد یا اگر مهمان داشتیم یا جایی دعوت میشدیم میگفت نمیتوانم کم مصرف کنم و بیکار بنشینم. در آن مهمانیهای جهنمی همه آقایان مصرف کننده بودند و مقدار زیادی مصرف میکردند، مسافرم میگفت دوستانم که نمیدانند من درحال ترک هستم فکر میکنند از قصد تریاک کمی همراهم برداشتم که از تریاک آنها استفاده کنم و دوباره روز از نو و روزی از نو! در این کم و زیاد شدن تریاک مسافرم، طبیعتاً تنشهایی ایجاد میشد که زندگی ما را تا مرز نابودی میکشید.
اگر مسافرتی پیشرو داشتیم این مسیر پر از استرس بود، مجبور بودیم مواد مصرفی هر چند کم همراه با وسیله استعمال که بافور بود همراهمان با جاساز ببریم، تمام طول راه استرس داشتیم، مخصوصاً در ایستبازرسیها ترس و اضطراب زیادی را متحمل میشدیم تا میگذشتیم اما زمانیکه پای مسافرم و من به کنگره باز شد و زمان مصرف شربت رسید، خیلی راحت تنها با یک نامه زرد رنگ مسافرم شربت را تهیه میکرد و به میزان معین و زمان مشخص شربت را استفاده میکرد. خیلی راحت و بی دردِسر! حتی زمانیکه مسافرم شربت استفاده میکرد یک مسافرت کاری خیلی واجب و حیاتی برایش پیش آمد که ما با اجازه راهنمایان عزیزمان راهی این سفر شدیم و مقدار مشخص شربت OT را همراه با اجازه نامهای که از واحد OT تهیه کرده بودیم همراهمان بردیم که در راه به مشکل برنخوریم. این اولین سفری بود که من و مسافرم میرفتیم و هیچ استرسی نداشتیم، خیالمان از همهچیز راحت بود و هم مسافرم به اصطلاح عامیانه خماری نمیکشید و هم اینکه مصرف راحت شربت OT یاریگر سفرمان شد. در آخر باز هم تشکر میکنم از آقای مهندس و خانواده محترمشان که بی هیچ چشمداشتی برای مسافران و همسفران از جانودل زحمت میکشند و همچنین تشکر میکنم از راهنمای خوب مسافرم آقای محسن و راهنمای عزیز خودم در سفر اول خانم محیای عزیزم، امیدوارم خداوند لطف محبتشان را جبران نماید. تشکر بی پایان از یک لطف بیکران.
نویسنده: همسفر فهیمه رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون دوم)
رابط خبری: همسفر سعیده رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون دوم)
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون دوم)
همسفران نمایندگی ارگ کرمان
- تعداد بازدید از این مطلب :
35