آقای مهندس دژاکام در سیدی ابلیس فرمودند؛ استاد میفرماید ما را یاد نمودهاید و از اینکه بر پته زرنگار تکیه زده بودیم برخاستیم و فهمیدیم که دوستی آمده و بوی آشناست و از این بابت خوشحال هستیم که از تنهایی درآمدهایم. تمام روابط ما مثلثی را تشکیل میدهد؛ که اضلاع این مثلث، من، تو و نسبتها است و یک موضوع و پیوند، مثلث را به وجود میآورد. مثلث یک فضایی را به وجود میآورد، فضای این مثلث مربوط به این است که چگونه عمل میکنیم، گاهی اوقات بین اضلاع مثلث (روابط من و تو) فاجعهای است و از دیدن همدیگر منزجر میشویم، که اینجا فضا بسیار آلوده است، ما هستیم که فضای مثلث را میسازیم، اگر میخواهیم فضای مثلث خوب و عطرآگین باشد، به خودمان بستگی دارد، به رفتار و تفکراتمان بستگی دارد. اگر انسان واقعاً بفهمد که بدی بد است، امکان ندارد که بدی کند؛ پس هنوز این موضوع را نفهمیده است. انسانی که ظلم و بدی میکند، به دلیل جهل و نادانی او است؛ ولی فطرت انسان خوب و به طرف کمالگرایی است. فضایی که مثلث ما را آلوده میکند، غیبت و تجسس کردن است؛ که بوی متعفن داخل مثلث روابط ما شروع میشود و این فضا را پر میکند.
در قرآن هم داریم گمان و ظن بد نبرید و تجسس نکنید، اگر میخواهید مثلث عطرآگین باشد، نباید گمان بد ببرید. مولانا چهار تا اصل دارد؛ اگر میخواهی آرامش داشته باشی، باید این چهار مؤلفه را رعایت کنی، اصل اول بیثباتی است؛ یعنی در سیستم هیچ چیز ثباتی ندارد، تنها چیزی که ثبات دارد، بیثباتی است؛ یعنی هیچ چیز ثابت نیست و همه چیز متغیر است. نمیتوانید هیچ چیزی را ثابت نگه دارید، چون در سیستم همه چیز متغیر است. قدرت من هم متغیر است، الان هست اما فردا نیست و ثابت نیست. اگر بخواهیم همه چیز را ثابت نگه داریم رنج و عذاب بسیار زیادی میکشیم. طبق قانون هستی هیچ چیز ثابت نیست و همه چیز در حال تغییر است، چون همه چیز در هستی در حال حرکت است. کوچکترین ذره اتم است که در آن الکترونها در حال چرخش هستند؛ پس همه چیز طبق این اصل ثابت نیست و متغیر است. اگر امروز شرایط ما بد است، فردا ممکن است عوض شود یا اگر شرایط خوبی باشد، ممکن است بد شود. ما باید تغییر را بپذیریم، اگر بپذیریم دیگر ناراحتی برایمان بهوجود نمیآید؛ وقتی نمیپذیریم و میخواهیم همه چیز را ثابت نگهداریم و برخلاف قانون عمل کنیم، شرایط برایمان سخت میشود. اصل دوم این است که هرگز خودمان را با دیگران مقایسه نکنیم، این بلای جان همه انسانها است. اگر ما بخواهیم خودمان را با دیگران مقایسه کنیم، یعنی کار و زندگی ما مقایسه کردن خودمان با دیگران شده و آن وقت با این کار دیگر پشت سر خودمان را نگاه نمیکنیم که چه نعمتهایی را داریم که شاید دیگران نداشته باشند و مدام بهدنبال نداشتههایمان میرویم و زمانی به خودمان میآییم و میبینیم میلیونها نفر جلوی ما هستند که هیچگاه نخواهیم توانست به آنها برسیم، درصورتی که اصلا مبداء حرکت همه ما یکسان نبوده و این مقایسه کاملا غلطی است. در طبیعت و زندگی نباید مقایسهای انجام دهیم؛ زیرا انسان برای قیاس کردن، جلوی خود را نگاه میکند و به پشت سر نگاه نمیکند.
اصل بعدی این است که اصلا در بند توصیف دیگران نباشیم؛ توجه کردن خیلی خوب است، مثلا یک نفر بگوید؛ تو قشنگ هستی، موهایت قشنگ است، خوب است ولی دیدگاه همه یکسان نیست و امکان دارد از خوب بودن تو نگویند و توصیف نکنند و اگر در بند توصیف و تمجید دیگران باشی، باعث ناراحتیات میشود. در بند توصیف دیگران نباش که دیگران چطور تو را توصیف میکنند، گرچه برای ما مهم است که دیگران چگونه ما را قضاوت میکنند، به همین دلیل باید در صراط مستقیم حرکت کنیم ولی نباید چشمما دنبال توصیف دیگران باشد؛ زیرا در غیر این صورت اگر دیگران از تو تعریف کنند، انرژی میگیری ولی اگر تعریف نکنند حالت خراب میشود و انرژیمان تخلیه میشود. چهارمین اصلی که مولانا تعریف میکند این است که زندگی چیزی نیست که همه چیز را با هم به همه بدهد. هیچکس همه نعمتها را با همدیگر ندارد، اصلا زندگی اینطوری نیست، یکسری چیزها را به دست میآوری، یکسری چیزها را از دست میدهی، اینچنین نیست که تو هرچه بخواهی، همه را مهیا کنند و به تو داده بشود. اضلاع مثلثی که داشتیم؛ ما، طرف مقابل و روابط بین ما که فضایی را میسازد و این ما هستیم که فضا را معطر و عطرآگین میکنیم یا متعفن و بدبو می کنیم. انسان تنهایی نمیتواند زندگی کند، منظور از تنها بودن از نظر اجتماع است، برای اینکه از تنهایی دربیایی باید برای جمع ارزش قائل باشی، آن موقع جمع هم برای تو ارزش قائل است. مسئله دیگر این است که شاد، غمگین و پریشان بودن همه تحت یکسری مواد شیمیایی است که همان بیوشیمی و سیستم ایکس ما است. موقعی که میخواهی خوشحال شوی یکسری هورمونها ترشح میشود و وقتی عصبی میشوی یکسری هورمونهای دیگر ترشح میشود که ترشح این مواد بستگی به رفتار و کردارهای ما دارد. امیدوارم این مطالب را در جمعی که هستیم به کار ببریم و در آن جمع باید یکسری کارها را انجام بدهیم تا فضای آنجا و روابطمان عطرآگین شود و اگر انجام ندهیم فضای خیلی بدی را خواهیم داشت.
نویسنده: راهنمای تازهوازدین همسفر مرضیه
ویرایش: همسفر صدیقه رهجوی راهنما همسفر پریسا (لژیون اول)
ارسال: همسفر سعیده رهجوی راهنما همسفر الهام (لژیون دوم)
همسفران نمایندگی دلیجان
- تعداد بازدید از این مطلب :
39