English Version
This Site Is Available In English

برداشت از سی دی قلب

برداشت از سی دی قلب

                به نام قدرت مطلق الله
مسافر امیر در برداشت از سی دی "قلب" چنین گفت:
جناب مهندس می‌فرمایند:
هموار نمودن قلب‌ها بسیار سخت است و با ضربه تازیانه این قلب‌ها بیشتر سخت‌تر می‌شوند  و نفوذ ناپذیرتر می‌شوند  ولی این فرمان خداوند است  بیماری را اساسی و اصولی  باید درمان کنیم این بسیار سخت است .
وادی سیزدهم به ما می گوید؛
پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است که می‌گوید هر مرحله تمام شود مرحله دیگر شروع می‌شود و  اهمیت وادی سیزدهم و چهاردهم در این است که در قلب‌ها رودخانه یا بحری ایجاد شود که سرچشمه آن هم در زمین است هم در آسمان‌ها که دقیقاً همان جایی است که می‌گوید ارابه‌ها را به حرکت در آورید که این ارتباط همیشه از زمین به آسمان است  یک مسئله‌ای که اینجا هست این است که ما می‌دانیم: قلب و دل یعنی چه
قلب در سینه قرار دارد و عضوی هست که حس ندارد البته که عضو مهمی است در بدن ما حس ندارد یعنی نمی‌تواند مرکز محبت باشد
عشاق اگر همدیگر را بعد از مدت‌ها ببینند توی سینه آنها خالی می‌شود و در آن یک احساسی دارند. ما در کنگره سه تا جمله یا کلمه داریم که بسیار کلیدی هستند و تمام جهان آفرینش بستگی به این سه تا پارامتر دارند صوت، نور و حس
در کتاب‌های آسمانی آمده است که خداوند اول کلمه را آفرید کلمه یعنی صوت
الله النور السماوات  والارض
خداوند نور آسمان و زمین است
این دو پارامتر نور و صوت چیزی است که هستی را به وجود آورده این کلمات خیلی در قرآن هم آمده است شما باید به عنوان یک محقق به قرآن نگاه کنید و هیچ تعصبی هم نداشته باشید ۵۰ درصد قرآن در مورد آسمان و زمین و کهکشان‌ها می‌باشد  باید  از نگاه یک محقق به آن نگاه کنید.
در قرآن سه کلمه هست که همیشه با هم می آید.
یکی سمع است یکی ابصار است و یکی قلوب است
یعنی قلب ها که قلوب ما حس میباشد قلب مرکز حس میباشد
اگر قلب یک شخص سنگ است
یعنی حس آن شخص سنگ است حالا میخواهیم بدانیم آیا قلب ما سیاه است یا نیست؟
جواب این سوال برمیگردد به حس ما آیا حس ما خراب است؟  
اگر خراب است از کجا بوجود آمده؟
از دروغ، کینه ، نفرت، مال مردم و... در اینجا داستان آن شخصی را میگویند که داشت با سگ و اسبش از جایی میگذشتند که صاعقه میزند و هر سه میمیرند گاهی اوقات انسان متوجه نمیشود که مرده است
اینها باز به راه خود ادامه میدهند تا به جایی میرسند که شدیدا تشنه و گرسنه میشوند و بعد از مدتی می‌رسند به یک شهر که بسیار زیبا می‌باشد و آب گوارایی هم آنجا می‌باشد از نگهبان آنجا می‌پرسند می‌توانیم از این آب بنوشیم میگوید بله اما وقتی که می‌خواهند برود اجازه نمی‌دهد که اسب و سگش را با خود ببرد آن شخص خودش هم نمی‌رود و به راه خودش ادامه می‌دهد بعد از مدتی به یک جویباری می‌رسد که چند درخت و یک چشمه آب هم در آنجا هست از نگهبان آنجا سوال می‌کند آیا من می‌توانم از اینجا آب بخورم هر سه آب می‌خورن و می‌آید می‌پرسد اینجا کجاست؟
آن شخص می‌گوید اینجا بهشت است در اینجا استاد میفرماید وقتی انسان از دوستانش جدا بشود میشود  جهنم نتیجه:وقتی به جایی میرسیم که باید یک راه را انتخاب کنیم باید منافع دوستانمان راهم در نظر بگیریم و فقط به فکر خودمان نباشیم تا به مقصد واقعی برسیم.

ویرایش: مسافر مسافر جواد لژیون دوم

ارسال: مسافر وحید لژیون سوم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .