English Version
This Site Is Available In English

آسوده بودن و در بهشت بودن یعنی حس خوب داشتن

آسوده بودن و در بهشت بودن یعنی حس خوب داشتن

مبحثی که جناب مهندس راجع به آن صحبت کردند مربوط به تاریخ ۸۸/۸/۳۰ تحت عنوان درمان است. اهمیت وادی سیزدهم و چهاردهم در این است که از قلب‌ها رودخانه و بحری جاری می‌شود که سرچشمه آن زمین و سما است و هرگز خشک نمی‌شود، هموار نمودن و باز نمودن قلب‌ها بسیار سخت است و با ضرب تازیانه این درب‌ها بیشتر سخت و غیر قابل تسخیر می‌شود، اما این فرمان، فرمان خداوند است که مرض را به طور عمیق درمان نماییم و این بسیار سخت است. تنها درمان مرض نیست، زیرا همیشه سالم‌بودن مهم‌ترین است و بسیار زمان لازم دارد، اکنون دیگر درمان در یک‌قدمی است.

وادی سیزدهم به ما می‌گوید؛ هر مرحله‌ای تمام شود مرحله دیگری آغاز می‌شود. از وادی اول که شروع کنیم تا می‌خواهیم برسیم به وادی محبت قبل از آن وادی سیزدهم است که می‌گوید: پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است که می‌گوید؛ ارابه‌ها را در بیکران به حرکت درآورید که نگهبانان ماورا به آنچه در زمین است نیازمندند. یک مسئله‌ای که وجود دارد این است که قلب یعنی چه؟ دل یعنی چه؟ قلب عضوی است که احساس ندارد و در سینه قرار دارد، یعنی اگر درد بگیرد شما نمی‌فهمید. وقتی قلب مشکل پیدا کند به دست چپ می‌زند، به ستون پشت می‌زند، به قفسه سینه می‌زند و جاهای دیگر عکس‌العمل نشان می‌دهد. در کتاب آسمانی خداوند به رسول خدا می‌گوید: مگر ما سینه تو را گشاده نکردیم. حالا قلب چیست که می‌گوییم قلبش سیاه است یا قلبش از سنگ است یا قلب مهربانی دارد!

سه جمله در کنگره داریم که جملات بسیار کلیدی هستند، یعنی تمام جهان‌آفرینش بستگی به این سه پارامتر دارد: صوت، نور، حس. خداوند اول کلمه را آفرید؛ یعنی صوت. نور و صوت که هستی را به وجود آورده است و ارتباط هستی با این سه پارامتر انجام می‌گیرد. در قرآن این سه کلمه همیشه با هم می‌آیند؛ یکی سمع که مربوط به صوت است؛ یعنی شنوایی، ابصار برای چشم، برای نور است، قلوب برای حس است، قلب یعنی مرکز حس. نکته خیلی مهمی است این که ما صوت و نور را با حس درک می‌کنیم. خراب بودن حس از کینه، دشمنی، حسادت، مردم‌آزاری و... به وجود می‌آید.

وقتی مشکلی پیش می‌آید، باید مشکل را حل کنیم و جلوی آن را بگیریم. آسوده بودن و در بهشت بودن یعنی حس خوب داشتن. در بهشت بودن یعنی آب‌خنک خوردن در کوزه‌سفالی، انسان آرامش دارد، حس خوبی دارد. ممکن است در کاسه طلا باشد؛ ولی مثل زهر باشد و گوارا نباشد. کجا خوش است؟ آنجا که دل‌ خوش است. خوشبختی انسان به این نیست که چقدر سرمایه و ثروت دارد، به این است که چقدر دوست دارد و چقدر دوستش دارند، چقدر قلبش روشن است. حال می‌توانیم نگاه کنیم که آیا واقعاً قلب ما سیاه است یا سیاه نیست!  دلمان می‌خواهد خداوند فلانی را به زمین‌گرم بزند؟ یا می‌خواهیم فلانی ورشکست شود؟ اگر چنین حس‌هایی در درون ما هست قلب ما سیاه است.

همه چیز به حس بستگی دارد، حس دریافت‌کننده نور و صوت است. برای اینکه قلب ما روشن باشد باید حسمان را پاک کنیم. قلب مرکز حس و احساس شد و جایگاهش در سینه است. هموار نمودن و باز نمودن قلب کار سختی است. یعنی اگر بخواهید احساسات و حس دیگران را درست کنید کار آسانی نیست، ممکن است با حرف و عمل بالاترین اطلاعات و دانش را بدهید؛ ولی حس را باید درک و جذب کند. وقتی بخواهیم حس شخصی را به‌زور عوض کنیم آن سخت‌تر می‌شود، اما این فرمان خداوند است که ما مرض را به طور عمیق درمان کنیم و این بسیار سخت است. آیا تاکنون کسی توانسته است اعتیاد را به طور عمیق درمان کند؟ هنوز در جهان موفق نشدند. خب الان کلاس‌های متعددی می‌روند؛ کارهای زیاد و دانش زیاد فرامی‌گیرند، خب عملش چه؟ کاربردش چه؟ آیا حس تغییر کرده، فقط دانستن و دانش تنها کافی نیست.

یک سی دی هم کلی اطلاعات دارد آیا به درد می‌خورد؟ زمانی به درد می‌خورد که حس ما درست شود، آن قلب ما دیگر از سنگ سیاه نباشد. در پیام: آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است. من که می‌گویم کلام خود نیست؛ بلکه فردی است در جمع بیکران هستی که باورش کار هرکس نیست، مگر معنای آن بداند که آن چیست. ارابه‌ها را در بیکران به حرکت درآورید که نگهبانان ماورا به آنچه در زمین می‌گذرد نیازمندند، بشکافید آنچه شکافتی نیست در دل‌ سنگ بروید و ترکیب‌ها را جدا نمایید. یکی از برداشت‌ها یعنی قلب‌ها را بشکافید که بتوانید وارد قلب‌ها شوید، اول باید بدانید که قلب چه هست تا بعد بشکافیدش.

مجموعه حس ما می‌شود قلب ما؛ اگر حسمان خراب است قلبمان هم سیاه است و اگر حس‌های ما خوب است، قلب ما هم روشن است. تغییر حس در انسان زمان می‌خواهد و صدسال زمان می‌خواهد، اکثر حس‌های ما آلوده است، آلوده به مسائل ضدارزش؛ فقط تنها درمان مرض نیست، کسی که سرطان دارد فقط درمان آن مرض نیست؛ زیرا همیشه سالم‌بودن جسم، افکار، روان، اندیشه و احساس این‌ها مهم هستند. مرض را که حل کردی باید تمام مسائل حل شود، پیشگیری‌کردن مهم است؛ چه‌کار کنیم که سالم باشیم و مریض نشویم.

مهم‌ترین پیشگیری با افکار سالم و احساس سالم است که بیش از ۲۰۰ بیماری داریم که اصطلاحاً می‌گویند: سایکوسوماتیک یا بیماری‌های روان‌تنی، یعنی خراب بودن حس. افسردگی که با قرص حل نمی‌شود، فکر را باید درست کرد با قرص رویش را می‌پوشانند و چند وقت خوب است بعد شخص قرصی می‌شود، باید ریشه‌اش را درست کند و حس و فکرش را درست کند. آیا پیاده‌روی می‌کنی؟ آیا درست می‌خوابی؟ آیا تغذیه‌ات را دقت کردی چطور است و...اضافه‌وزن یعنی بیماری، سالم‌بودن مهم‌ترین است باید پیاده‌روی کنید، حتی در اتاق سه‌متری پیاده‌روی کنید.

اکنون دیگر درمان در یک‌قدمی ما است. درمان جسم و درمان جان؛ ما هنوز صور پنهان را نمی‌شناسیم و جان را نمی‌دانیم چه هست. جسم را با ضرب تازیانه نمی‌شود درست کرد؛ مثلاً داوطلبانه و سرخود مواد را قطع می‌کنیم و سختی‌های متعددی می‌کشیم؛ جسم بالانس و درست نمی‌شود. اولین چیزی که باید در صور پنهان درست شود احساس است. همه چیز ما بستگی به حس دارد. حس است که افسرده و ناامید است و احساس ترس و وحشت می‌کند پس باید درمان هم در قسمت جسم و هم روان صورت بگیرد. خدا را شکر ما D.SAP را داریم که خیلی کارگشای ما است که هم ضد عفونت است هم ضدالتهاب و هم ترکیبات بسیار متعددی دارد؛ زیرا بدن برای ترمیم خودش احتیاج به یک‌سری مواد اولیه دارد و ما باید دنبال مواد ارگانیک باشیم. جناب مهندس در پایان فرمودند قلب ما یعنی حس ما. نور، صوت، حس. امیدوارم که خداوند کمک کند که ما حسمان را ترمیم و درست کنیم.

نویسنده: همسفر کبری رهجوی راهنما همسفر فریبا (لژیون یکم)
رابط خبری: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر فریبا (لژیون یکم)
ویراستاری و ارسال: همسفر پریسا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی البرز کرج

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .