خدمتگزاران سایت گفتوگویی با اسیستانت همسفر مرجان ترتیب دادهاند که شما را به خواندن آن دعوت مینمائیم:
لطفاً خودتان را به رسم کنگره معرفی بفرمائید: سلام دوستان مرجان هستم همسفر. مسافر بنده ۲۰ سال تخریب آنتیایکس شیره و تریاک داشتند. ۱۸ماه و ۳روز به روش DST و داروی اپیوم سفر کردند. راهنمای مسافرم آقای علی و راهنمای خودم خانم آنی. در ادامه سفر نیکوتین داشتند به راهنمای آقای مهندس دژاکام، ۱۰ ماه با نیکوتین خوراکی سفر کردند. رشتهی ورزشی مسافرم والیبال و فوتبال و ورزش خودم والیبال.
چگونه اتفاق میافتد که یک مسافر به جایگاه دیدهبانی و یک همسفر به جایگاه اسیستانتی میرسد؟ از اساتید کنگره شنیدهایم که این خدمتها هستند که ما را انتخاب میکنند؛ وقتی یک روزی فرد به این باور میرسد که دیگران در گذشته برای او خدمت کردهاند و او به این جایگاه رهایی رسیده است ؛ دیگرانی که کمک کردهاند که به حال خوش برسد و به آرامش برسد و این آموزشهای ناب را فرا بگیرد و حالا نوبت خود فرد است که به بقیه و آیندگان آموزش بدهد و آنها را در مسیر آرامش در زندگی قرار دهد. فرقی ندارد که در چه جایگاهی و در چه قسمتی خدمت میکنیم؛ اینکه میپرسید چگونه میشود یک فرد دیدهبان شود یا یک فرد اسیسانت شود؛ اتفاق خیلی خاصی نیست فقط اینکه فرد تصمیم دارد فقط و فقط خدمت کند و برای او اصلاً فرقی ندارد که در کجا و در چه قسمتی خدمت کند و فقط برای او این مسئله مهم است که اگر در گذشته دیگران به او خدمت کردهاند؛ حالا نوبت اوست که بیاید و در طرف دیگر بایستد و اکنون او به دیگران خدمت کند؛ به خاطر اینکه این مسئله را دیده است و با تمام وجودش این مسئله را لمس کرده است که دیگران از وقت انرژی و زندگی خودشان گذاشتهاند و انرژی صرف کردهاند و از عصاره جانشان دادهاند؛ حالا نوبت خود فرد است. خیلی مهم نیست که در چه جایگاهی قرار بگیریم مسئله خیلی مهم این است که فقط هدف و نیت شما خدمت باشد.
با توجه به مسولیتهای سنگین و خطیر یک اسیستانت چگونه به مسائل زندگی و روزمره و هم به مسئولیتهای کنگره رسیدگی میکنید؟ من چون شخص پرمشغلهای هستم و نوع زندگیم به گونهای است که باید حتماً برنامهریزی داشته باشم و اولویت بندی انجام بدهم. وظایفم را به عنوان یک مادر و یک همسر و یک فرد شاغل و همچنین یک اسیستانت و یک فرد خدمتگزار بتوانم به گونهای برنامهریزی کنم که بتوانم به تمام مسئولیتهای زندگی و کاری خود برسم. کسانی که در کنگره خدمت میکنند؛ دیگر سیدی نوشتن بخشی از زندگی آنها میشود؛ تمام نقشهایی که در زندگی داریم بخشی از وجود ما است و بخشی از خود ما میباشد و ما دیگر به این فکر نمیکنیم که اکنون چون اسیستانت هستم یا فلان شغل را دارم باید نوع خاصی زندگی کنم؛ من هم عین تمام خانمهایی که برنامهریزی میکنند تا زندگی شخصی خود را پیش ببرند من هم برنامهریزی و اولویت بندی دارم که بتوانم به همه کارهای خود رسیدگی کنم و نمیگویم چون یک فرد شاغل هستم دیگر وظایف مادری و سایر نقشهای زندگیام را دیگر اجرا نمیکنم و اگر بخواهم روال زندگیام را شرح دهم اینگونه است که صبحها خیلی زود از خواب برمیخیزم زمانی که معمولاً همه خواب هستند و سکوت مطلق برقرار است؛ بخشی از سیدی خود را مینویسم؛ چون که مغز من هم آمادگی بهتری دارد؛ حتی باعث افزایش عملکرد مغزم در طول روز میشود. من برای نوشتن بیش از ۱۰ دقیقه از سیدی، معمولًا یک ساعت زمان میگذارم و بعد از این تایم صبحانه را آماده میکنم و برای رفتن به سر کار آماده میشوم و بعد از اینکه از سر کار برگشتم آماده رفتن به شعبه و انجام خدمتهای خود میشوم؛ در ادامه تمام مسئولیتهایی که یک خانم در خانه و در زندگی به عهده دارد را من هم به عهده دارم و انجام میدهم.
برای همسفری که مسافری نامتعادل دارد چه توصیهای دارید؟ چیزی که در ابتدا به من هم گفتهاند این بوده که اگر تو اکنون در این جایگاه ایستادهای و قرار داری؛ نتیجهی انتخابها و تصمیمات خودت بوده است؛ برای تصمیمات و انتخابهایی که در گذشته انجام دادهای و برای هر حرکتی که انجام دادهای قبلا یک انتخاب کردهای و حالا باید پای انتخاب خودت بایستی. اگر نتیجهی انتخابت غلط بوده و نتیجه خوبی نداشته است و یا موقعیتی داری که اکنون از آن موقعیت راضی نیستی؛نتیجهی انتخاب خودت بوده است. باید پای این تصمیم و انتخاب خودت بایستی؛ یعنی اولین قدم پذیرش است. باید بپذیریم که این اشتباه به هر حال پیش آمده است و این انتخاب غلط به هر حال اتفاق افتاده است؛ حالا باید بایستیم و تصمیم بگیریم که آن انتخاب غلط را دوباره انجام ندهیم. ما هر لحظه در حال انتخاب کردن هستیم؛ ما با هر کلام و با هر حرکتی که انجام میدهیم در حال انتخاب کردن هستیم؛میتوانیم انتخاب کنیم که از چه جملاتی استفاده کنیم، چه حرکتهایی در زندگی خود انجام دهیم، با راه رفتن خود با رفتارهای خود با نوع حرف زدن خود با همه این مسائل که داریم انتخاب میکنیم که چگونه زندگی کنیم و دیگران با ما چگونه رفتار کنند. پس همسفر باید بپذیرد که انتخاب کرده است؛ اگر تحت فشار بوده، انتخاب کرده است؛ اگر به تصمیم و اختیار خودش بوده، باز هم خودش انتخاب کرده است؛ بنابراین اگر این قضیه را بپذیرد؛ خیلی راههای دیگر برای او باز میشود؛بنابراین اولین و مهمترین مسئله همین مسئلهی پذیرش و پذیرفتن این است که؛ فرد خودش با اختیار خودش انتخاب کرده است. وقتی که فرد ایمان پیدا کند که در نقطهای که قرار دارد نتیجه انتخاب خودش بوده است؛ دیگر کسی را مقصر مشکلات خود نمیداند.
شیرینترین و تلخترین خاطرهی دوران خدمت شما در کنگره ۶۰ چه بوده است؟ خاطرهی تلخی نداشتهام؛ فقط در بعضی از شعب وقتی که میبینم تعداد همسفران از تعداد مسافران کمتر است راستش را بخواهید دلم میگیرد. شیرینترین آنها، لحظاتی هستند که در اتاق آقای مهندس میایستم و شاهد دریافت گل رهایی مسافران از دستان آقای مهندس هستم.
برای تربیت فرزندان چگونه عمل میکنید؟ من خیلی کتاب و مقاله مطالعه کردهام، من نمیگویم که در فرزند پروری بینقص عمل کردهام ،نقصهایی هم داشتهام؛ اما بسیار تلاش میکردم برای اینکه بتوانم کار درست را انجام دهم و نقشم را به عنوان مادر، به خوبی انجام بدهم و به خاطر این مسئله در مورد تربیت فرزندان خیلی کتاب و مقاله مطالعه میکردم. مطالعه دید بازتری را به من میداد. مثلا من برای تنبیه فرزندانم از روشهای محروم کردن استفاده میکردم؛ مثلاً میگفتم امروز اجازه نداری که با دوستت توپ بازی کنی یا امروز اجازه نداری از کامپیوتر استفاده کنی.
در مواجهه با خشم چگونه عمل میکنید؟ من از وادی اول بسیار استفاده میکنم. وقتی که انسان مکانیسم خشم و عصبانیت را فرا میگیرد؛ خیلی بهتر میتواند این مسئله را کنترل کند. من وقتی که بدانم خشم من از کجا نشأت میگیرد و ریشهی آن چیست؛ پس برای رسیدن به جواب باید قبل از آن حتماً تفکر کنم و فکر کنم که ریشه خشم من کجاست؛ پس به وادی اول میرسم. مثلاً اگر من از این ناراحت و خشمگین شوم و به من بربخورد که کسی جایگاه من را نادیده گرفته است؛ من به خودم میگویم که حواست باشد این مثلاً از صفت منیت میآید و باید حواسم باشد که به این مسئله میدان ندهم.
وادی مورد علاقه شما که با آن انس بیشتری دارید کدام وادی است؟ وادی اول، وادی تفکر.
چگونه میشود که از قید مادیات خارج شد؟ آقای مهندس همیشه میگویند که معنویات مادیات را هم به دنبال دارد و این تفکر که مادیات میتواند معنویات را به همراه آورد؛ کاملاً تفکر غلطی است. وقتی فردی کار خود را با معنویات یعنی با ایمان کامل و با تزکیه و پالایش در مسیر کارش انجام میدهد کم کم راه و مسیر به او یاد میدهد که چگونه مادیات را در زندگی خود متعادل کند و خودش خود به خود وارد زندگی میشود.
چگونه یک همسفر مسافرش را ببخشد؟ اولین قدم پذیرش است؛ که خیلی مهم است. وقتی که این پذیرش آرام آرام صورت بگیرد؛ آرام آرام هم، بستر و زمین همسفر برای اینکه دانههای مناسب در این زمین کشت شود و جوانه بزند و رشد کند آماده میشود. وقتی که پذیرش اتفاق میافتد؛ بعد از آن کم کم همسفر یاد میگیرد؛ یکی از صفات مهمی که باید در درون خودش رشد بدهد؛ صفت بخشش است. من همیشه به بچهها میگویم که ما باید تمام صفات خدا را در درون خود پرورش دهیم و به اصطلاح یک خداچه، شویم. به خاطر این مسئله است که مهمترین و بزرگترین صفتی که به همسفران توصیه میکنند و تاکید میکنند که انجام بدهند و در درون خود پرورش دهند؛ همین صفت بخشش و گذشتن و بخشندگی است و اگر توانستند که این صفت را انجام دهند آن وقت میتوانند تازه ذرهای به خداوند نزدیک شوند. همه سیدیهای کنگره بسیار مفاهیم خوبی را انتقال میدهند و سیدی بخشش استاد امین و سیدی تیر و کمان که به وادی نهم اشاره دارد که، نیروهایی از بیرون به ما فشار وارد میکنند اما باعث رشد نیروهای درون ما میشوند و برای تکامل ما لازم هستند. سی دی خانواده استاد امین هم بسیار کمک کننده است. و کلام آخر اینکه هر سیدی برای خود یک دنیایی است و نمیتوانیم بگوییم که یک سی دی بهتر از سیدی قبل است.
راز ماندگاری خدمتگزار بودن چیست؟ اینکه بداند هنوز خیلی چیزها در دنیا هستند که او نمیداند و اطلاع ندارد و به این مسئله فکر کند که خیلی چیزها در دنیا وجود دارد که باید بداند و به جایی برسد که: بدان جایی در دانش رسم که بدانم همی که نادانم؛ و اگر انسان به این مرتبه برسد خدمت را قدمی برای یاد گرفتن بداند که برای آموزش و بالا بردن خود فرد است نه اینکه صرفاً کاری را انجام داده باشد یا برای دیده شدن باشد.
از اینکه تا انتهای مصاحبه با ما همراه بودید از شما صمیمانه سپاسگزاریم.
تهیه و تنظیم مصاحبه: راهنمای تازه واردین همسفر کوثر
ارسال: همسفر سعیده رهجوی راهنما همسفر الهام (لژیون دوم)
همسفران نمایندگی دلیجان
- تعداد بازدید از این مطلب :
110