جلسه چهاردهم از دوره سی و دوم از سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰، شعبه اروند آبادان، با استادی مسافر عباس، نگهبانی مسافر اسماعیل و دبیری مسافر ولید، با دستور جلسه « وادی یازدهم و تاثیر آن روی من و تولد یک سال رهایی مسافر خلیل » روز پنجشنبه ۲۲ آذرماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۳۰ آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
سلام دوستان عباس هستم یک مسافر.
درمورد دستور جلسه وادی یازدهم چشمههای جوشان و رودهای خروشان به بحر اقیانوس میرسند هر چشمه برای جوشش نیاز به دو چیز دارد یک منابع آبی و دوم اختلاف پتانسیل لازم هست که آب را به حرکت در بیاورد در انسان آن منابع آبی میشود همان اطلاعات و آموزشهای که ما در زندگی و در سفر، آنها را بدست میآوریم و دوم اختلاف پتانسیل هست انرژی باید بدست بیاید که در انسان با تغییر جایگاهها این اتفاق صورت میگیرد برای مثال وقتی در مدرسه به رتبه بالاتر میرویم این انرژی اختلاف پتانسیل در وجود انسان بدست میآید یا در کنگره ۶۰ در جایگاههای خدمتی که هر شخص تجریه میکند یک انرژی و پتانسیلی هست که به حرکت در میآید امروز در جایگاه مهماندار است این همان پتانسیل هست که میتواند انرژی خودش را به حرکت در بیاورد و آن انرژی لازم درون آن به وجود بیاید و هر موقع که در بین راه ناامید بشود و حرکت نکند در جای خودش میماند و آن حرکت ادامهدار نیست.
چشمههای جوشان در جهت منفی هم اتفاق میافتد و انرژی پتانسیل و اختلاف ارتفاع در جهت منفی هم ممکن است به آن سمت جریان پیدا کند و با فاضلابهای جوشان ترکیب بشود این است که من وقتی که بتوانم این چشمه را به حرکت در بیاورم با اعمال و تفکراتم بیایم و این چشمه را به جوشش در بیاورم حالا وقتی که چشمه به جوشش در آمد باید رود بشود حالا چشمه به جوشش در آمد در ادامه و زمانی که چشمه به حرکت در میآید تا زمانی که پشت آن آب باشد به بحر و اقیانوس میرسد و زمانی که این آب متوقف بشود، باتلاق درست میکند و ما هم همینطور هستیم و در مسیر درمان خودم بارها رفتم خیلی هم انرژی داشتم و شروع کردم و رسیدم به باتلاق و از حرکت ایستادم و به جایی رسیدم که گفتم دیگر رهایش کن و این درمان به درد نمیخورد و درمانی وجود ندارد و تا آخر مصرف میکنم فقط کنترلش میکنم. ولی در کنگره که آمدم آن تفکرات تغییر کرد و آن اطلاعات و آگاهیها تغییر کرد و یک جوشش جدیدی ایجاد شد و من را به حرکت در آورد که بتوانم در این مسیر اگر سختیهایی هم هست ادامه دهم. چشمه هم وقتی در مسیر رودخانه حرکت میکند انواع سدها جلوی او را میگیرند ولی عبور میکند تا خودش را به آن نقطهای که میخواهد برساند، بنابراین من هم سعی کردم یک سری از مشکلات مانع از حضور و حرکتم نشود و بیایم و برسم، حالا نمیگویم من به بحر و اقیانوس رسیدم ولی در مسیر حرکت قرار گرفتم و خودم را در مسیر حرکت قرار دادم و سعی کردم از آن تغییراتی که دارد در خودم به وجود میآید انرژی بگیرم و این انرژی باعث حرکتم باشد.
قسمت دوم در مورد تولد یک سال رهایی آقا خلیل است.
خلیل روزی که به کنگره آمد من با خودم میگفتم خدا کند در لژیون من نیاید چون یک جوری بود همهاش زوم میکرد به یک چیزی و در خودش بود و متوجه شدم که برادر امین است و بعد دیدم که لژیون من را برای سفر انتخاب کرد و شروع به سفر کرد و یکسری مشکلات داشت خدا را شکر وقتی در مسیر درست قرار گرفت روز به روز تغییراتش دیده شد و الان وقتی میبینمش میگویم چقدر معصوم است و مثل یک بچه است. وقتی نگاهش میکنید یک آرامشی به آدم میدهد، واقعا خودم میگویم این مسیر را با دیدن خلیل باور میکنم که درست است. اگر کسی مسیر درمان را درست انجام بدهد میتواند از یک آدم به آن صورت به یک آدم به این صورت برگردد.
برای ایشان آرزوی موفقیت میکنم. یک مقدار مشارکتهایش ضعیف است و یواش حرف میزند و وقتی مشارکت میکند فقط به گوش خودش میرسد و بقیه نمیشنوند و آرام برای خودش حرف می زند، ولی خدا را شکر خیلی خوب شده است و امیدوارم که در جایگاههای دیگر هم خدمت کند و موفق باشد.
اعلام سفر مسافر:
سلام دوستان خلیل هستم یک مسافر، آخرین آنتیایکس ماریجوانا، مدت تخریب ۴ سال، ۱۱ماه به روش DSD با داروی OT به راهنمایی آقا عباس سفر کردم، ورزش در کنگره والیبال، مدت رهایی ۱سال و ۲ ماه، در ضمن در ادامه سفر نیکوتین داشتم، ۱۰ ماه به راهنمایی آقا محسن سفر کردم مدت رهایی ۹ ماه.
آرزوی مسافر:
آرزو میکنم که یک شعبه دیگر در آبادان تأسیس شود.
سخنان راهنما:
سلام دوستان عباس هستم مسافر
تولد خليل را به خودشان و همسفرشان تبریک میگویم، وقتی خلیل وارد لژیون شد خیلی حال نامساعدی داشت و خود درگیری داشت و خود درگیری هایش هم به برون درگیری تبدیل میشد و با تمام مشکلاتی که در بیرون داشت جناب مهندس میفرماید در آموزش هایش که شخص مصرف کننده هرچی میبیند حقیقت است و ما آن را نمیبینیم و اتفاقات برایش می افتد خدا را شکر که به کنگره ۶۰ آمد و با متد جناب مهندس به درمان رسید برای ایشان آرزو میکنم هرچه در زندگی می خواهد به دست بیاورد.
سخنان مسافر:
خدا را شاکر هستم که راه را به من نشان داد که بیایم کنگره ۶۰ و آموزش ببینم و به درمان برسم از راهنمای خودم که برای درمان اعتیاد کمک کردند تشکر میکنم
از پدر و مادرم تشکر میکنم دست و پایشان را میبوسم واقعا برای من زحمت کشیدند و من را تحمل کردند بخاطر آن ن بحرانهایی که درونم به وجود آمده بود، اگر ما مثبت اندیش باشیم بیرون هم اتفاقات مثبت رخ می دهد، من واقعا در تاریکی بودم اصلا نوری نبود و در شرایط خیلی بدی بودم وقتی میخواستم صحبت کنم قادر به صحبت کردن نبودم و توانستم به رهایی برسم، یک روز آرزو رهایی را داشتم، خیلی خوشحالم واقعا، خیلی ممنونم.
سلام دوستان محمد هستم یک مسافر، من هم جا دارد تشکر کنم از جناب مهندس و آقای بیات، واقعا خلیل تخریبی که داشت خیلی بد بود، شاید الان کسی خلیل را ببیند باور نکند که همچین تخریبی داشته است.
کل خانواده درگیر بودند و واقعا این مسیر کنگره این را نشان میدهد که مثل من و امثال خلیل زیاد هستند که درون تاریکی هستند، از خداوند میخواهم که راهشان را پیدا کنند و مثل ما که تغییرات داشتیم، بی ربط از دستور جلسه هم نیست، وقتی به بحر برسیم یعنی همان آرامش، خدا را شکر میکنم و از آقا عباس تشکر میکنم از راهنمای همسفرم به خصوص از همسفرم که واقعا با صبوری که نشان داد با سه تا مسافر صبر و حوصله گذاشت و به ثمر رسید، واقعا میگویم ایشان بال پرواز هستند
سخنان راهنمای همسفر:
یک سال رهایی را به آقای مهندس و به همه خدمتگزاران و اعضای شعبه اروند آبادان تبریک میگویم، زمانی که خانم نزهه وارد لژیونم شد با سه مسافر و تخریبی که آقا خلیل داشت واقعا سخت بود ولی الان در کنار آنها لذت میبرم و حس خیلی خوبی دارم و چیزی که باعث شد خانم نزهه در این جایگاه قرار بگیرند به نظر من آن پذیرش بود و زمانی که وارد کنگره شد ظرفش را خالی کرده بود، و یک جایی ما باید بپذیریم خیلی جاها من مسبب اعتیاد همسرم و فرزندم نیستم من در قبال خودم مسئولم ، من تنها به دنیا آمدم و تنها از دنیا میروم و خداوند به من اختیار داده است و در حد توانم مسئولیتم را انجام میدهم و نمیگویم همسرم یا فرزندم مقصر است. خیلی وقتها تلاش میکنیم ولی ایمان و باور وجود ندارد و میگویم کار من، فرزند من، و خداوند را فراموش کردهایم، تلاش میکنیم ولی ایمانی نداریم و این ایمانی که در وجود خانم نزهه دیدم به او گفتم که درست میشود و این ایمان خیلی به او کمک کرد. اگر ما اینجا هستیم و آموزش میبینیم نیاز به تکرار و تمرین داریم و علمی که بدون عمل باشد هیچ اثری ندارد.
سخنان همسفر:
خدا را شکر که امروز در این جا هستم و شاهد رهایی پسرم هستم. خلیل تخریب خیلی بالایی داشت و آنموقع خیلی حواسمان به او بود که یک موقع بیرون میرود دعوا نکند یا کاری انجام ندهد، این شرایط هم برای ما سخت بود هم برای خودش سخت بود و ما برای این که بتوانیم خلیل را درمان کنیم خیلی جاها رفتیم و بخاطر عدم آگاهی نسبت به اعتیاد نزد دعا نویس و کلی جاهای دیگر رفتیم و کم کم داشتم نسبت به این قضیه نا امید میشدم. ما از طریق عموی خلیل وارد کنگره شدیم که این راه را به ما نشان دادند و با کنگره آشنا شدیم و دوتا پسرم و همسرم به کنگره آمدند و درمان شدند و این روزها واقعا برای من خیلی سخت گذشت ولی خدا را همیشه شکر میکردم بابت این که کنگره را سر راه ما قرار داد، آرام آرام تغییرات را احساس کردم و آرام آرام حالش رو به بهبودی رفت و گل رهایی را از جناب مهندس دریافت کرد و الان هم که یک سال رهایی او هست بهش تبریک میگویم.
تایپ مطلب: مسافر امین لژیون یازدهم، مسافر حسین لژیون چهارم، همسفر عرفان لژیون هشتم، مسافر امیر لژیون دهم
ویرایش مطلب: مسافر صادق مرزبان خبری
ارسال مطلب: مسافر محمود لژیون هفتم
ارسال مطلب:
- تعداد بازدید از این مطلب :
74