English Version
This Site Is Available In English

رودی که حرکت می کند ترسی از تخته سنگ ها ندارد

رودی که حرکت می کند ترسی از تخته سنگ ها ندارد

نهمین جلسه از دور بیست و چهارم کارگاه‌های آموزشی کنگره ۶۰ ویژه مسافران و همسفران شعبه تخت جمشید شیراز، با استادی مسافر محمد ،نگهبانی مسافر محمد و دبیری مسافر محمود با دستور جلسات (وادی یازدهم و تاثیر آن روی من) در روز پنجشنبه ۲۲ آذر ماه ۱۴۰۳ ساعت۱۶:۰۰ اغاز به کار نمود.

سلام دوستان محمد هستم یک مسافر:

هر کسی یک برداشت و دیدی نسبت به کل موضوعات مختلف دارد وقتی از دید نگهبان لژیون سردار به وادی یازدهم نگاه می کنم لژیون؛اول وادی مطرح می شود که شیطان نیروهایش را در یک مکان جمع می‌کند و به آنها می گوید به انسان چیزی داده شده که ما نداریم و ما فقط با القا و الهام می توانیم آن را منحرف کنیم و از آنجایی که ما داریم در دنیای مادیات و ماده زندگی می کنیم می گوید بیشترین چیزی که ما می توانیم از آن ضربه بخوریم خوده ماده هست که حالا شامل پول،زمین،دارایی و... اول وادی میگه اگه مادیات بر ما سوار باشند صددرصد شیطان ما را شکست می دهد ولی اگر ما بتوانیم بر مادیات سوار بشویم پنجاه درصد موفق شده ایم خوب الان میشه از هزاران دید درباره همین وادی هم لژیون سردار صحبت کرد ولی چیزی که این دو را به هم مرتبط می کند یکی از کارایی که توی لژیون سردار می کنیم همین است که تمرین می کنیم بازی می کنیم که بتوانیم سوار بر مادیات باشیم خوب مادیات اول و آخر باید خرج بشود مهندس هم می فرمایند که ما صاحب آن بخش از مالمان هستیم که می توانیم خرجش کنیم من می توانم پولم را خرج کنم مثلا یک ماشین مدل بالاتر بگیرم البته مثال میزنم ماشین مدل بالاتر اصلا بد نیست که مثلا بزنمش توی پارکینگ خونه ماهی یکبار بیارمش بیرون یعنی بیست و نه روز من ازش مراقبت می کنم یک روز هم اون یک حالی به ما میدهد و مارو می‌بره و جابجا می کند خرجش باید بکنم یا خیلی چیزای دیگه خوب اره آدم میگم بعضی وقتها از خواسته های نا معقول خودش بزند که بتواند به سراط مستقیم بیاد ولی وقتی امدیم در سراط مستقیم و درون خود وادی میگه اگر زندگی را خواستی به تعادل برسونی باید بتوانی تعادل مادیات رو تو زندگیت بر قرار کنی من باید بدانم در جهان مادی دارم زندگی میکنم باید لباس بپوشم باید خونه داشته باشند باید یک آسایش نصبی داشته باشم ولی مادیات برای آسایش من هست برای این نیست که من بخواهم از آن نگهبانی کنم یا برعکس بشود جای این که آن ماشین بخواهد به من خدمت کند من بشوم نگهبان آن ماشین جایی که آن خانه سقف بالای سره من باشه من همش مراقب باشم خونه فلان شهر اینجوری شد اونجوری شد یعنی عمر و مالم وهمه چیزم سر یک سر گرمیه خیلی ساده دارم از دست می دهم ولی کسی که بتواند با تمرین آن را به روش DST که می آید در مرحله اول ۲۰۰تومان کارت می‌کشد بعد از آن می آید عضو لژیون سردار می شود سال بعد دنور می شود کم کم در بازی زندگی یاد میگیرد که آن حکم کند برای مادیاتش نه مادیاتش حکم کنند که الان فلان جا باش فلان کار کن در بازی اگه ما توانستیم این را در بیاوریم در زندگی هم عملی می شود یعنی خیلی خیلی ب تعادل زندگی و خیلی به تعادل شخصی من مربوط می شود که این بازی را ما در لژیون سردار انجام می دهیم و من ب عزیزانی که عضو لژیون سردار هستن و در خود لژیون حضور پیدا نمی‌کنند توصیه می کنم بیایند مثل شخصی هستم که بليط سینما خریدام خوشحالم که می توانم تو اون سانس باشم ولی اون سانس رو نمی‌روم تماشا کنم نمی روم یک چیزی از آن فیلم دستگیرم بشود

و در آخر هم می گوید تاریکی ها نیروی مکمل هستند که ایجاد انرژی پتانسیل می کنند اگر بخواهد با اختیار خودش باز مهندس می فرمایند ما تاریکی‌ ها را تجربه می کنیم برای پی بردن ب عمق روشنایی خوب من تاریکی را تجربه می کنم ب اختیار خودم اگر بخواهم بیرون بیایم باز می گوید باید علم و دانش کسب کنم مخزنم باید پر باشه و بعد که پر شد باید آن ها را کاربردی کنم یعنی این که از حفظ بالا تا پایین از چپ ب راست بخوانم فایده ندارد باید عملیاتی کنم وقتی عملیاتی کردم می شوم آن چشمه ای که جوشش کرده و تبدیل شده ب یک‌ رود ولی دوباره درون وادی می گوید که رودی که حرکت می‌کند ترسی از تخته سنگ ها ندارد اون جنگجویی که به جنگ می رود از زخم شمشیر و از نیزه نمی ترسد ولی می‌داند با آن عملی که داره با آن حرکتی که دارد می‌کند می‌تواند موانع را برطرف کند یا کنار بزگزارد و در نهایت به بحر اقیانوس برسد.

ویراستار:مسافر محمد جواد لژیون یازده

تایپ:مسافر محمد مهدی لژیون هجده

تنظیم و ارسال:مسافرابوالفضل لژیون یازده

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .