این سیدی در رابطه با یکی داستانهای اشعث بود، مسائلی که در قالب تمثیل برای شناخت صراط مستقیم بیان میشود. در مورد عبادتگاه و نیروهای شیطانی که آنجا را ویران کرده بودند و اشعث برای احیا آنجا نبرد بین نیروهای شیطانی و الهی اقدام نمود، زیرا نیروهای شیطانی سدی هستند در برابر تمام انسانها تا آنها را برای رسیدن به اهداف الهی که همان رسیدن به خدای یکتاست بازداری کنند، این نبرد همیشه در زندگی همه انسانها جریان دارد و تا زمانی که انسان نتواند جایگاه واقعی خودش را بیابد ادامه خواهد داشت. دانایی میتواند مسیر ما را تغییر دهد و آرامش را برای ما به ارمغان آورد. نکته حائز اهمیت این است که ما هر چه از کائنات طلب کنیم، خیر یا شر، مثبت و منفی همان را برای ما به ارمغان میآورد. در این داستان اشعث مورد آزمایش قرار میگیرد؛ باید میان آرامش و انتقام یکی را انتخاب کند؛ و نمیتواند هر دو را انتخاب کند؛ چون با هم تضاد دارند. زمانی که دنبال انتقام هستیم به نوعی آرامش را از خود و اطرافیان میگیریم و همیشه در اضطراب و خطر هستیم و نکته جالب داستان این بود که وقتی اشعث از ادامه زندگی ناامید شده و دنبال این بود که خداوند او را فرا بخواند، در درهای سبز به خواب رفت و در خواب دید که پریهایی اطراف او هستند و او از وجود آنها لذت میبرد و خیلی خوشحال بود که خداوند او را فرا خوانده؛ ولی وقتی از خواب بیدار شد دید که همان درختها و رودخانهها در کنارش هستند، ولی او احساس خوبی ندارد. برداشت من از سیدی دره سبز این بود که خیلی از مسائل به نوع نگاه انسانها مربوط میشود و همان القائات و الهامات منفی که شرایط همیشه یکسان نیست و این به طرز نگاه ما بستگی دارد که دریافت و برداشت زندگی را برای ما رقم میزند.
نکته دیگر این است که ما نمیتوانیم دو چیز که در تضاد یکدیگر باشند را بخواهیم، نمیتوان هم انتقام را طلب نمود و هم در پی آرامش بود، چرا که در مسیر حسهای منفی مانند انتقام از مسیر صراط مستقیم دور میشویم و دیگر آرامشی وجود نخواهد داشت و آرامش را از خود و دیگران سلب خواهیم کرد.
(برداشت از سیدی دره سبز)
ویرایش: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون هشتم)
تصویرگر: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون دوم)
ارسال: همسفر نگار، رهجوی راهنما همسفر اکرم (لژیون یکم)
همسفران نمایندگی ستارخان
- تعداد بازدید از این مطلب :
81