English Version
This Site Is Available In English

طلوع دوباره زندگی در کنگره 60

طلوع دوباره زندگی در کنگره 60

دلنوشته مسافر محمد تقی رهجوی مسافر قدرت از لژیون یک نمایندگی بیرجند.

سلام دوستان محمد تقی هستم یک مسافر.

هر روز که از خواب بیدار می‌شدم احساس می‌کردم حالم از روزهای قبل بدتر است و هر روز خسته‌تر از روز قبل بودم انگار بدنم کوفته شده بود و همیشه احساس خستگی می‌کردم. هیچ کاری خوشحالم نمی‌کرد. می‌دانستم این‌ها اثرات استفاده از مواد مخدر است که من را به عمق تاریکی‌ها برده بود. به بهانه‌های مختلف از خانه و خانواده فراری بودم درست است عملاً چیزی برایشان کم نمی‌گذاشتم اما نبودم در خانه همیشه حس می‌شد ناامید شده بودم و فقط از خدا می‌خواستم یک دریچه‌ای به من نشان دهد روزها می‌گذشت و من به فکر رها شدن از این منجلاب بودم ولی هرچه فکر می‌کردم کمتر راهی پیدا می‌کردم تا اینکه بر حسب اتفاق با یکی از دوستان به صورت تلفنی صحبت می کردم که ایشان گفتند که یک مرکز برای درمان اعتیاد وجود دارد که اگر یک جلسه به آنجا بروی خود به خود جذب آنجا خواهی شد. گفتم اسمش چیست؟ گفت: کنگره 60.

تصمیم گرفتم به آنجا مراجعه کنم. نزدیک‌ترین شعبه به شهر ما کنگره 60 شعبه ی بیرجند بود. علی رغم مسافت طولانی تصمیم گرفته بودم از نزدیک آنجا را ببینم. به همراه یکی از دوستان راه افتادیم و پس از طی کردن 200 کیلومتر فاصله به کنگره 60 بیرجند رسیدیم. به محض ورود دو فرشته سفید پوش به استقبال ما آمدند و حس کردم آن مکان لبریز از انرژی مثبت است.

همه همدیگر را برادرانه در آغوش می گرفتند و با خوش رویی با یکدیگر احوالپرسی می‌کردند. باورم نمی‌شد مرکز درمان اعتیاد باشد. در همان جلسه اول یک انسان بسیار مهربان که راهنمای تازه واردین بود ما را راهنمایی کرده و با رویی خوش از ما استقبال کرد. احساس کردم به خانه خودم آمدم در همان جلسه تصمیم گرفتم ادامه دهم چون اولین جایی بود که به من حال خوب می‌داد. درمان را با انرژی و ذوق بسیار شروع کردم هر روز حالم بهتر می‌شد تا جایی که روزهایی که در کنگره نبودم عمیقاً دلتنگ آنجا می‌شدم. به چهره هر کدام از مسافران که نگاه می‌کردم امید می‌دیدم و این موضوع من را دلگرم‌تر می‌کرد. آنجا افرادی بودند تحت عنوان راهنما که همچون برادری مهربان دستم را می‌گرفتند و هر روز به آنها و راهنمایی‌هایشان نیاز داشتم چرا که بدون هیچ چشم داشتی در کنارم بودند. نمی‌دانم پاداش کدامین کارم است که با همچنین مکان مقدسی آشنا شدم ولی هر روز خدای خود را سپاسگزارم که این راه در مسیر زندگی من قرار داد. امیدوارم بتوانم در ادامه مسیر مستدام باشم و همچنین امیدوارم این راه روشن در مسیر همه مصرف کنندگان مواد مخدر قرار گیرد تا بتوانند درمان شوند.

ارسال خبر: مسافر علی لژیون سوم
 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .