ششمین جلسه از دوره پنجم جلسات لژیون سردار، ویژه مسافران کنگره ۶۰، نمایندگی لوییپاستور با استادی کاندیدای پهلوان مسافر علیرضا، نگهبانی مسافر هادی و دبیری مسافر حسن با دستورجلسه «وادی یازدهم و تأثیر آن روی من» دوشنبه 19 آذر ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۹:۳۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
خداوند را شاکرم که در این جایگاه حضور دارم از نگهبان این جلسه نیز تشکر میکنم که به من اجازه دادند امروز استاد این جلسه باشم.
دستور جلسه وادی یازدهم، چشمههای جوشان و رودهای خروشان به بحر و اقیانوس میرسند، میباشد؛
در این وادی به اختلاف پتانسیل اشاره میشود، گفته میشود که منبعی در سطح بالاتری قرار دارد تا خروجی زیادی به وجود آید.
به طور مثال اوایل سفر زود آمدن برای من سخت بود ولی به مرور زمان، با آموزشهایی که در کنگره دریافت کردم این مسئله برای من راحت تر شد تا امروز که ساعت یک و نیم میآیم و درب نمایندگی را باز میکنم، این نشان دهنده اختلاف پتانسیلی است که در درون من ایجاد شده. من که برای اولین بار در لژیون سردار نشستم اوضاع مالی خوبی نداشتم و بیکار بودم. در لژیون گفتند که باید 6 میلیون پرداخت کنی و من هم واقعاً نداشتم. من میخواستم که 200 هزار تومان در ابتدای تعهد خود پرداخت کنم که به من گفتند نمیشود و من رفتم و 2 میلیون آماده کردم و عضو این لژیون شدم، به یاد دارم 4 میلیون بعدی به سادگی جور شد.
آقای نور علی همیشه اشاره میکردند که پرداختیهای خدمت مالی همیشه جور میشود و واقعاً هم برای من اینطور بوده.
یک سال بعد من مجدد لژیون سردار شرکت کردم، سال بعدی من و همسفر تصمیم گرفتیم که دنور شویم که این اتفاق هم افتاد. در آن موقع هم من دنوری را با ده میلیون تومان اعلام کردم و قبل از رسیدن موعد پرداخت، مابقی مبلغ جور شد و من مبلغ را پرداخت کردم. در همان سال تصمیم گرفتم که پهلوان شوم، پیش جناب مهندس رفم اما ایشان قبول نکردند؛
من مبلغ را آماده کرده بودم و با قبول نکردن جناب مهندس من مبلغ را در جایی پس انداز کردم برای سال آینده زیرا من باور داشتم که این پول به هر حال برای کنگره است و من باید این پول را نگه دارم، این پول امسال برای من دو برابر شده.!
این اختلاف پتانسیل در وجود انسان رخ میدهد به طوری که وقتی بخواهی کاری را انجام دهی یا اتفاقی بیفتد، آن کار یا اتفاق با موفقیت رخ میدهد و اصلاً متوجه نمیشوی که چطور، چه بسا که این خواسته در مسیر خدمت کردن باشد، البته حرکت داشتن نیز لازمه این مسئله است.
من که در سفر اول بودم راهنمایم مدام به من میگفت که باید خدمت گزار باشید، با خود میگفتم حتماً چیزی در خدمت کردن وجود دارد که به ما اینطور میگوید و واقعاً امروز تجربه کردم که تأثیر گذار است. سفر دوم، من مسافر نیاز به خدمت دارم و خدمت مالی تنها خدمتی است که انتها ندارد و تا ابد میتوان آن را انجام داد. به عقیده من سفر دوم از زمانی آغاز میشود که بخشش را میآموزیم. رسیدن به آن فهم و درک که این مبالغ را باید پرداخت کنیم جایگاه بالایی میخواهد. امیدوارم بتوانم به آن فهم و درک برسم و بتوانم در آینده همچنان خدمتگزار باشم. گاهاً افرادی را در لژیون سردار روزهای سهشنبه دیدهام که نشان بی نشانی دریافت کردهاند و مبالغ میلیاردی به کنگره کمک کردهاند امیدوارم همه بتوانیم این لذت و مزه بخشش را بفهمیم و به صفات خداوند نزدیک تر شویم.
- تعداد بازدید از این مطلب :
168