درس امروز مربوط به تاریخ ۸۸/۶/۶ تحت عنوان "تطابق" است؛ یعنی تطبیق دادن، انسان برای اینکه علم و عملش با هم تطابق داشته باشد همیشه جویای دروس و مطالب متعدد و غنی است، این بسیار خوب است زیرا حرکت و تلاش همیشه معنای با ارزشی مییابد به همین جهت وادیها با مضامین با ارزشی مکتوب میشوند. امروز میخواهیم بگوییم که برای نهادن سنگ، زر و دانش چه فرقی میکند، انسان اگر از چیزی که دارد استفاده نکند چه فرقی میکند که مقدار زیادی طلا پنهان کند یا یک پاره سنگ؟ ارزش طلا زمانی مشخص میشود که بتوانی از آن استفاده کنی، پول برای کسی است که بتواند از آن استفاده کند و خرجش کند، برخی فقط منابع مالی را جذب میکنند و نگهداری میکنند. مال برای آسایش عمر است، نه اینکه عمرت را صرف جمعآوری مال کنی، حالا دانش هم همینطور است، شما دانشی کسب میکنید، اما اگر از آن استفاده نکنید به چه دردی میخورد؟ باورها ارزشی ندارند، باوری که عمل نشود، ارزشی ندارد.
شما باور دارید که دروغ گفتن بد است، اما اگر دروغ بگویید، چه ارزشی دارد؟ پس انسان وقتی که یک مسئله را کسب میکند و دانشی به دست میآورد، باید عمل کند. فقط بلد بودن و حفظ کردن کافی نیست؛ باید از آن دانشی که کسب کردهایم استفاده کنیم. بعضیها هستند که خیلی شعر میدانند، اما آیا میتوانند از آن استفاده کنند؟ آنچه میدانیم و باور داریم، عمل است. ما به کمک کردن به انسانها باور داریم، آیا عمل میکنیم؟ مسئله این است که انسانها برای اینکه همیشه علم و عملشان با هم تطابق داشته باشد باید تلاش کنند، انسانی موفق است که علم و عملش با هم تطابق داشته باشد. شما دانش پخت قورمه سبزی را بلد هستید، حالا آیا میتوانید آن را عملی کنید؟ انسان همیشه دنبال مطالب غنی میگردد، اما چگونه میتوانیم مطالب غنی را به مرحله اجرا در بیاوریم؟ از سخن به حرکت کردن، معنای با ارزشی دارد. با تفکر، ساختار آغاز میگردد آیا ما فکر کردیم که ساختارها را بسازیم؟ با تفکرمان میتوانیم آنها را عملی کنیم، مهم این است که ما دانستههایمان را به عمل در بیاوریم. اما وادی دوازدهم، آخر امر، امر اول اجرا میشود، این یک جمله است، اما برای هر انسان تکلیف را مشخص میکند. میخواهیم گندم بکاریم؛ این امر اول است، کی گندم به عمل میآید؟ آخر کار، خواسته ما هرچه باشد، آن خواسته با رفتن به نتیجه میرسد، اگر خواستهات پولدار شدن است، باید بگردی و راهش را پیدا کنی و عمل کنی. ما هر کاری میخواهیم بکنیم و هر تصمیمی میخواهیم بگیریم، باید صبر کنیم تا به نتیجه لازم برسیم، بچه ۹ ماه باید در شکم مادر بماند تا کاملاً رشد کند، پس مسئله عمل و زمان و "آخر امر" اول اجرا میشود. هر کاری که میخواهیم انجام دهیم اول باید نقشهاش را ترسیم کنیم، عملاً این کار را میکنیم؛ میخواهیم آشغالها را خالی کنیم، اول نقشهاش را میریزیم و بعد آشغالها را خالی میکنیم، گاهی اوقات نقشه را میریزیم، اما نمیتوانیم اجرا کنیم. بعضی اوقات انسان همه کارها را نیمهکاره انجام میدهد و به نتیجه نمیرسد، کارهای نیمهکاره ذهن انسان را مشغول میکند، باید وقتی که یک کاری را تصمیم میگیریم آن را بلافاصله انجام دهیم. اگر میخواهی بروی دانشگاه و نقشهاش را ریختهای، بلافاصله برو و حرکت کن، هی عقب و جلو نیندازید.
فاصله زیادی بین گفتنیها و عمل کردن است، یکی از مشکلات بشر این است که خیلی چیزها میدانیم، اما نمیتوانیم عمل کنیم. بارها گفتهام که ما قدرت "کن فیکون" داریم؛ یعنی بگویی موجود، چون موجود میشود، ولی قدرت "کن فیکون" در ذهن ماست، ما در ذهنمان هرچه بگوییم موجود میشود، اما در بیرون اینگونه نیست، وقتی میخواهیم چیزی را خلق کنیم زمان میبرد، اما برای خداوند چنین نیست. باید از کارهای کوچک شروع کنیم و بعد میتوانیم به کارهای بزرگتر برسیم و آنها را انجام دهیم. به طور کلی دنباله همین مطلب ما یک دانش داریم و یک عمل کردن. آنچه فکر میکنم و آنچه عمل میکنم، باید با هم همخوانی داشته باشد، اگر میخواهم به دانشگاه بروم و رشته روانشناسی را انتخاب کنم آیا میروم؟ شما آنچه فکر کنید، همانید.
گاهی اوقات دانشی که داری، دانش الهی است و در جهت مثبت قرار دارد، اما گاهی اوقات این دانش در جهت منفی است. شما دانشی دارید که میتوانید یک واکسن درست کنید، اما ممکن است دانشی هم داشته باشید که به ساخت بمب میکروبی منجر شود. پس این دانشها مسئلهای هستند که هدف شما از این دانش چه باشد و نتیجهگیری آن مثبت است یا منفی، اگر دانش شما نتیجهگیری منفی داشته باشد، تمام آوارش بر سر خودتان خراب میشود، هرچه کنی به خود کنی، گر همه نیک و بد کنی. حالا این سوال مطرح میشود که دانشی که من کسب کردهام، به درد میخورد یا نمیخورد؟ آیا کاربرد دارد یا ندارد؟ این مسئله خیلی مهم است، در این راه ممکن است از چالهها و سیاهیها بیرون بیایید. در این مسیری که میروید، ممکن است مشکلات و سختیهای زیادی برایتان به وجود آید، اما باید از مشکلات عبور کنید. برای همه ما مشکلات وجود داشته و هر کس تمام قدرت خود را به کار میبندد تا به هدفی که دارد برسد.
آخر امر "امر اول" اجرا میشود. جهانی است که دنیای مطالب در آن وجود دارد و آنچه در تفکرمان است به عمل در میآید. ما اگر کاری میخواهیم انجام دهیم، باید راهش را بلد باشیم. چه راهی میرویم و کجا میرویم؟ اگر میخواهید عملی انجام دهید، اول بروید و بپرسید که کسانی که این کار را انجام دادهاند، چه نتیجهای گرفتهاند. بعضی اوقات در شرایط خاص حرکت کردن سخت است، علتش این است که بازدارندههایی همیشه در کارند تا به مقصد نرسید همه جا میتوانی رد پای نیروهای بازدارنده را ببینی این نیروها در ظاهر نیستند، اما در باطن بازدارندهاند و جلوی ما را میگیرند، برای چه؟ برای اینکه به منافعی برسند این نیروها همیشه وجود دارند، زیرا سیستم با نیروهای منفی در ارتباط است. الهام برای انسان وجود دارد و البته برای تمام موجودات نیز وجود دارد، اگر انسان در صراط مستقیم قرار گیرد به او الهام مثبت میشود، الهام مثبت یعنی چه؟ مثلاً اگر زیر سقف هستیم و به ما میگوید برو بیرون، میرویم بیرون، سقف پایین میآید. وقتی ما در جهت مثبت حرکت کنیم، به نتایج مثبت میرسیم و این نتایج به بقیه خانواده نیز میرسد. پس نتیجهای که امروز گرفتیم این است که چه کارهایی انجام دهیم و دانشی که داریم، برای باورها ارزشی قائل نیست. انسانهای مؤمن کسانی هستند که در امان هستند و دیگران را به صبر توصیه میکنند و عمل صالح انجام میدهند، یعنی همه اینها که حرف است، باید به عمل ختم شود و به نتیجه برسد. از آنچه که ما فکر میکنیم و آنچه که نقشه میریزیم، باید سعی کنیم نقشه درست بریزیم. هر برنامهریزی که داریم، باید در موردش تفکر کنیم وقتی مطالعه کردیم، بعد وارد مرحله عمل میشویم و باید تطابق پیدا کند. حرف، سخن و دانش ما باید با عمل تطابق کامل برقرار کند، آن موقع میتوانیم در کارمان رستگار باشیم و پیشرفت کنیم.
منبع: سی دی علم و عمل
نویسنده: همسفر فاطمه راهنما لژیون چهارم
ویرایش: همسفر زهرا
ارسال: همسفر نازنین نگهبان سایت
همسفران نمایندگی اسبیکو خرمآباد
- تعداد بازدید از این مطلب :
135