جلسه سیزدهم از دوره دوم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی آبیک به استادی همسفر طیبه، نگهبانی همسفر گوهر و دبیری همسفر زهرا با دستور جلسه «وادی یازدهم (چشمههای جوشان و رودهای خروشان؛ همه به بحر و اقیانوس میرسند.) و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه 19 آذرماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۵:۳۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
از نگهبان، مرزبانان و ایجنت نمایندگی خیلی ممنونم که به من فرصت خدمت در این جایگاه را دادند. ابتدا از راهنمای خودم همسفر فاطمه خیلی تشکر میکنم که این فرصت زیبا را به من دادند تا خدمت کنم و در کنار شما آموزش بگیرم و از راهنمای دومم همسفر ترانه خیلی ممنونم که من را همراهی کردند و به من امید دادند؛ از هر دو آنها خیلی متشکرم.
«چشمههای جوشان ورودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس میرسند»؛ اگر انسان بخواهد تبدیل به چشمه شود و بجوشد نیاز به دو ویژگی دارد. ویژگی اول منابع ذخیره آب است. حال این منابع را چگونه باید به دست بیاورد؟ زمانی که من به کنگره میآیم و در لژیون حضور دارم از راهنما خیلی آموزشها را میگیرم، سی دی مینویسم، جزوه مینویسم، مشارکت میکنم و خیلی از آموزشهایی که اصلاً تمامشدنی نیست؛ این بدین معنا هست که من منابع اطلاعاتی خودم را ارتقاء میدهم.
ویژگی دوم این است که اختلاف پتانسیل درونی و بیرونی داشته باشم و این یعنی چه؟ یعنی تغییر جایگاه؛ به طور مثال من اکنون دبیر هستم، تلاش کنم و زحمت بکشم تا خدمت نگهبانی را به من بدهند؛ مسلماً من آن تغییر جایگاه را پیدا کردهام و حال من خیلی خوب خواهد بود یا اینکه اگر من امسال تحصیل در کلاس اول ابتدایی را میگذرانم سال بعد وارد دوم ابتدایی و بعد سوم ابتدایی شوم و مدام ارتقاء پیدا کنم، این میشود تغییر جایگاه من، اگر من مرزبان میشوم؛ یعنی تغییر جایگاه و انجام تمام کارهای خیلی خوب و کارهایی که به سمت ارزشها باشد.
کارهایی که به سمت ارزشها باشد و ما آن را انجام دهیم سبب تغییر جایگاه در ما میشود و این باعث میشود که انرژی به دست بیاوریم. حالا این چشمه چگونه تبدیل به چشمه جوشان میشود؟ زمانی که من مدام در حال سکون باشم و برای خواستههایم هیچ تلاشی نکنم یا اینکه تمام روزهایی که سپری میشوند مدام تکراری باشند حتی آموزشهایی که من میبینم مدام تکراری باشند، من هیچ انرژی کسب نخواهم کرد و آن چشمه دیگر جوشان نمیشود و راکد میشود.
اگر بخواهم این چشمه جوشان شود باید آموزشهایم را ارتقاء دهم و آن را انتقال دهم و در این صورت این چشمه جاری میشود و آموزشهای من به دیگران هم منتقل میشود و بر اساس آن هدفی که من دارم، برداشتهای من به اقیانوس، به نور و به خدا میرسد. زمانی که من یک هدفی دارم یک منبعی دارم.
قبل از اینکه به وادی یازدهم برسیم؛ باید ده وادی دیگر را سپری کرده باشیم؛ مانند وادی تفکر و وادیهای دیگر، زمانی که من هدفی را دارم اولین قدم من برای رسیدن به آن هدف تفکر است، فکر میکنم و قدم اول را برمیدارم و وقتیکه قدم اول را برداشتم نباید انتظار داشته باشم که مسیر من هموار باشد و هیچ مشکلی نباشد، نه اینگونه نیست. با قدم اول من، تازه مسائل، مشکلات و چالشها شروع میشود و در مسیر احتمال دارد دره و چاه باشد و خیلی از مشکلات دیگر که اغلب با آنها مواجه هستیم.
زمانی که مشکلی در مسیر راه من پیدا میشود، مسلماً باید با این مشکل کنار بیایم و آن را حل کنم؛ بهعنوانمثال من میخواهم کنکور بدهم یا هر کار دیگری که قصد انجام دادن آن را دارم و در مسیر رسیدن به آن هدف مشکلی برای من پیش میآید، در آن لحظه اگر به سمت جلو نروم و بگویم؛ چون این مشکل برای من پیش آمده است، خسته شدهام و ادامه نمیدهم یا اینکه ادامه بدهم؛ اما مشکل هم با من باشد و در فکر حل کردن آن مشکل نباشم، درست نیست؛ من باید یاد بگیرم اگر مشکلی برای من پیش میآید آن را حل کنم و بعد به مسیرم ادامه بدهم.
میتوانم از مسئولیتهای کوچک استفاده کنم، وقتیکه به خودم میگویم که قرار است روزی یک ساعت با بچهام بازی کنم، اگر بتوانم آن یک ساعت را برای خانوادهام وقت بگذارم و با فرزندم بازی کنم این میشود تغییر جایگاه من، اگر خودتان هم تجربه کرده باشید، میدانید زمانی که با بچهها بازی میکنید یا هر کار دیگری مسلماً حالتان خیلی خوب میشود؛ یعنی آن انرژی را میگیرید و منتقل میکنید.
خدمتهایی که ما در کنگره انجام میدهیم، همه همان تغییر جایگاهها هستند و اختلاف پتانسیل درونی و بیرونی ما را به وجود میآورند. اینکه من اکنون اینجا هستم و استاد جلسه هستم، واقعاً خیلی سطح انرژی بالایی دارد، شما هم که سرشار از انرژی و حال خوب خدا را شکر میکنم که میدرخشید و صورتهایتان پرنور است و به من انرژی میدهید. اگر بخواهم از تجربه خودم از این وادی بگویم، من درس خواندن را خیلی دوست داشتم و خیلی علاقه داشتم؛ اما ازدواج که پیش آمد نشد که ادامه تحصیل بدهم و مشکلاتی که مدام پیش روی من بودند و به هر دلیلی درس خواندن را رها کردم.
از زمانی که وارد کنگره۶۰ شدم آموزشهایی را دیدم، آن دانایی و آن منابع ذخیره شده که میگویند اینجاست داخل کنگره، آن سیدیها و آن آموزشها را فرا گرفتم و اطلاعات را کسب کردم. چیزی که به آن توجه کردم این است که من هر آموزش که میدیدم نکته به نکته اینها را کاربردی میکردم و انجام میدادم، مثلاً اگر قبلاً صبحها زود بیدار نمیشدم اکنون یاد گرفتم که صبح زود بیدار شوم، بهخاطر سلامتی خودم و اینکه این صفت خوب را به دیگران انتقال دهم. آمدن من به کنگره باعث شد که هدف من مشخص شود و باوجود تمام مشکلات بایستم و به مسیر خود ادامه دهم و خسته نشوم و تلاش کنم. تلاش اهریمن این است که ما را ناامید کند و خوب است که من طیبه هیچ وقت ناامید نشوم و اگر هدفی دارم برای رسیدن به هدفم تلاش کنم.
مرزبانان کشیک: همسفر سکینه و مسافر علیرضا
تایپ و ویراستاری: همسفر الناز رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون اول)
عکس: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون اول)
ارسال: همسفر آمنه مرزبان خبری
همسفران نمایندگی آبیک
- تعداد بازدید از این مطلب :
334