استاد امین در سیدی موانع محبت ۲ میفرمایند: برای اینکه محبتی جاری شود و شکل بگیرد چه مسائلی را میطلبد؟ و چه مشکلاتی دارد؟
برای اینکه انسان بتواند محبت را احساس و درک کند، باید مالکیت و توقع را از خود دور کند. محبت درجه خلوص دارد، هرچه خالصتر باشد عمق بیشتری پیدا میکند. محبت مانند آب است؛ آب هرچه بیشتر پالایش شود، گواراتر و زلالتر میشود که حتی از عمق دو تا سه متری هم میتوانید سنگریزههای درون چشمه را بشمارید؛ محبت هم به این طریق پالایش میشود و این پالایش شدن به راحتی اتفاق نمیافتد.
مالکیت یعنی اینکه فقط میخواهید شیئی را داشته باشید و زمانیکه آن را بهدست آوردید دیگر همه چیز برایتان تمام میشود؛ چون میخواستید با مالکیت آن، مورد تأیید و احترام قرار بگیرید و این شئ دیگر کاربرد چندانی برای شما ندارد؛ اما در محبت و دوست داشتن زمانیکه به آن شئ یا فرد رسیدید، آغاز حرکت میباشد و درهای جدیدی به روی شما باز میگردد که در اینجا میگوییم: عدم قطعیت بین مالکیت و محبت؛ یعنی وقتی مالکیت در چیزی به صد درصد برسد، محبت به صفر نزدیک میشود و وقتی محبت به بینهایت برسد، مالکیت به صفر میرسد.
توقع، لایهای است که در درون ما وجود دارد؛ بسیاری از اوقات ممکن است شما از دیگران کاری را خواسته باشید و کسی برای شما انجام ندهد، در این زمان، شما بسیار آشفته میشوید و ممکن است به روی خودتان نیاورید، تصور میکنید که اتفاق ناگواری رخ داده است؛ حتی احتمال دارد که در این مواقع، صدای شما دچار لرزش شود و باعث بهوجود آمدن دعوایی میان شما و فرد مقابل شود. در مواقعی نیز اگر به آن اتفاق فکر کنید، باعث بهوجود آمدن احساسات بسیار بدی در درون شما خواهد شد؛ این حس در کلام شخص، کاملاً مشخص میشود، درنتیجه کلام شما زهرآگین شده و با زخم صحبت میکنید؛ ممکن است ضعفهای طرف مقابل را پیدا کنید و از این طریق ضربههای بدی به آن شخص بزنید که این مسئله از داشتن توقع است.
توقع از کجا پدیدار میگردد؟ یا بهعبارتی دیگر، توقع چیست؟ توقع از ناتوانی انسان بهوجود میآید و ناتوانی نیز باعث ایجاد توقع در انسان میشود؛ زمانیکه این حسها در درون شخص جاری میشود، او قدرت یاد گرفتن را از دست میدهد و قابلیت انجام کارها از بین میرود و به راحتی نمیتواند به محبت دست پیدا کند و موانع بسیار بزرگی بر سر راه او قرار میگیرد که این نیرو مقداری روی محبت و مقداری روی مالکیت است؛ زمانی این نیرو روی مالکیت است که انسان در درون خودش از برتری دیگران ناراحت میشود. چیزهایی را که میخواهد از او گرفته میشود و باعث ایجاد حسهای خشم، ترس و ناامیدی در او میشود؛ اگر او توانست از این سه حس رد شود، آنوقت از موفقیت دیگران خوشحال و از مشکلات دیگران ناراحت میشود که این نیروی محبت واقعی است؛ برای رسیدن به این موضوع، سفری بسیار طولانی نیاز است که پاداشش خیلی زیاد است.
برداشت همسفر زهرا
باید در وجود خودم، ناتواناییها را پیدا کرده و یکییکی برطرف کنم؛ البته سالها طول میکشد تا این کار را انجام دهم ولی این زمان ارزشش را دارد: چراکه توقع من زمانی از بین میرود که بتوانم این مشکل را در درونم پیدا کنم و تمام نیروی خود را بر روی همین مسئله متمرکز کنم؛ چون توقع مانند دیوارهایی است که با وجود آن، نمیتوان محبت را تشخیص داد. زمانیکه ناتوانی از بین رود، در کنارش توقع نیز از بین میرود؛ درنتیجه مالکیت من نیز از بین رفته و در این زمان محبت ظاهر میشود. زمانی مالکیت ارزش ندارد، که به مفهوم حس و درک لازم نسبت به محبت رسیده باشیم؛ پس در موانع محبت باید تأیید و احترام را به معنای بازدارنده بشناسیم و آن را برطرف کنیم که این یعنی پالایش و تزکیه. زمانیکه من ناتواناییهای خود را بپذیرم میتوانم آن را تغییر دهم و در کار خود موفق باشم.
تایپ: همسفر زهرا (ش) رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون دوم)
ویرایش: رابط خبری همسفر باران رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون دوم)
ارسال: راهنمای تازهواردین همسفر سمیه
همسفران نمایندگی وکیلی یزد
- تعداد بازدید از این مطلب :
197