English Version
This Site Is Available In English

تطابق علم با عمل

تطابق علم با عمل

تطبیق یعنی تطابق دادن علم با عمل است، دانش یا علم انسان باید به مرحله عمل برسد تا بتوان آن را با نتیجه تطبیق داد. اگر شما مقدار زیادی طلا داشته باشید و آن را پنهان کرده و استفاده نکنید، این طلا‌ها با پاره سنگ یا خشت چه تفاوتی خواهند داشت؟ زمانی طلا ارزش پیدا می‌کند که از آن استفاده شود.

بعضی انسان‌ها در عمرشان فقط به دنبال جمع کردن ثروت هستند و از آن هیچ استفاده‌ای نمی‌کنند‌ و هیچ وقت ندانسته‌اند که مال و ثروت برای آسایش عمر است و عمر، برای جمع‌آوری مال نیست. دانش نیز همین‌طور است کسی که دانشی کسب می‌کند باید از آن استفاده کند و‌ در صورت عدم استفاده هیچ سودی ندارد، مثل این‌ است که بعضی انسان‌ها ادعای خداشناسی و مسلمانی دارند و همیشه در حال عبادت هستند، در صف اول نماز می‌خوانند ولی گران‌فروشی و احتکار می‌کنند، دروغ می‌گویند و.... پس مسلمان بودن آن‌ها هیچ نتیجه‌ای ندارد.

افرادی در کنگره بودند که تمام قوانین را آموخته بودند، همه کتاب‌ها و جزوات را به طور کامل یاد گرفته بودند ولی نتوانستند سفرشان را تمام کنند یا اگر تمام کردند برگشت خوردند، پس دانستن علم و قوانین کنگره به تنهایی کافی نیست بلکه باید به آن‌ها عمل کرد. فردی که می‌خواهد ساختمانی را بسازد اول باید نقشه آن را طراحی کند و سپس مثل معمار، نقشه آن را روی زمین پیاده کند و به مرحله عمل برساند تا زمانی‌که نقشه ساختمان روی کاغذ است و به مرحله اجرا در نیامده علم مهندسی و ساختمانی هیچ نتیجه‌ای ندارد.

برای هر کاری اول باید نقشه عمل آن را ترسیم کنیم و‌ سپس اقدام به عمل نماییم، مثلاً می‌توانیم با کارهای کوچک چون گذاشتن آشغال‌ها در سطل زباله یا استحمام به موقع شروع کنیم، شاید در نگاه اول کاری جزئی و پیش پا افتاده‌ای به نظر برسد ولی با عمل کردن می‌توانیم تمرین کنیم تا در کارهای بزرگ هم بتوانیم خواسته‌‌هایمان‌ را به مرحله اجرایی و عملی برسانیم که این همان شو شود است و مصداق وادی دوازدهم که می‌گوید؛ در آخر امر، امر اول اجرا می‌گردد.

بعضی اوقات برای رفتن به کلاس‌های مختلف آن‌قدر نقشه و برنامه می‌ریزیم ولی در نهایت کاری انجام نمی‌دهیم و هیچ نتیجه‌ای به دنبال ندارد. ما اگر بخواهیم کاری انجام دهیم، باید فوراً آن کار را انجام دهیم چون اگر راکد بمانیم بعداً نمی‌شود آن را حل کرد و یا این‌که فراموش می‌شود. برای این‌که ما بخواهیم کاری را انجام دهیم و به مرحله عمل برسانیم، باید زمان آن را در نظر بگیریم، من برای ساختن دانشگاه ابتدا نقشه آن را کشیده بودم و این نقشه تا به مرحله اجرا برسد، بیست سال زمان کشید تا بتوانیم ساختمان دانشگاه را شروع به ساختن کنیم، امر اول ما ساختن دانشگاه بود که می‌خواستیم فکرمان‌ را به مرحله عمل برسانیم و این همان کن فیکون خداوند است، کن فیکون برای خداوند کاری ندارد و هر وقت اراده کند در یک ثانیه فوراً ساختمان دانشگاه را می‌سازد ولی برای انسان زمان لازم هست و انسان برای نزدیک شدن به مرحله کن فیکون باید از کارهای کوچک شروع کند سپس کارهای بزرگ‌ انجام دهد. برای عمل کردن به دانش هیچ محدودیت زمانی وجود ندارد این‌که فردی بگوید، سن من گذشته و توانایی انجام کاری را ندارم و یا برای یادگرفتن علم و دانش سنی از من گذشته است این تفکر غلطی است. انسان همیشه مالک یافته‌هایش هست و اطلاعاتی که کسب می‌کند به جهان دیگر نیز منتقل می‌شود.

در مورد کاهش وزن اگر شما می‌خواهید وزن‌ خود را کاهش دهید باید دقیقاً روی برنامه باشید و آن را به طور منظم اجرا کنید اگر جواب نگرفتید و وزن شما کاهش نیافت حتماً راه را اشتباه رفته‌ا‌ید، چون مثل این می‌ماند که فردی می‌گوید، راه می‌روم‌ ولی از مسافت مسیر کم نمی‌شود پس حتماً یک جای کار می‌لنگد و ایراد دارد. بعضی اوقات دانش وجود دارد و بستگی دارد چه نوع دانشی باشد، دانشی که به وسیله آن بمب یا سلاح کشتار جمعی و یا بمب اتمی درست می‌کنند، این نوع از دانش در جهت منفی است، نتیجه و عملکرد آن حتماً به زیان جامعه بشری خواهد بود.

انسان علم و دانش کسب می‌کند تا به درد بخورد، بعضی اوقات انسان دانش را کسب می‌کند و عمل می‌کند ولی آیا دانشی که کسب کرده کاربردی است یا خیر؟ در مواقعی هم دانش کسب شده مخرب است و نتیجه عکس می‌دهد، دانش کسب شده مخرب نیست ولی به هیچ دردی نمی‌خورد. مسئله مهم این است که دانشی که انسان کسب می‌کند چه‌قدر می‌تواند در جهت مثبت مورد استفاده قرار گیرد.

مطلب دیگر این‌که در مسیری که انسان قرار گرفته ممکن است از مشکلات و مسائل زیادی عبور کند و در تاریکی‌ها و سیاهی‌ها قرار بگیرد ولی وقتی مشکلات و مسائل خود را حل کرد، در آخر امر، امر اول اجرا می شود، در واقع انسان جهانی است که از تفکر به نقطه عمل در می‌آید.

هر کاری که انسان انجام می‌دهد برای بشر و بشریت است و برای فرد خاصی نیست.اگر ما بخواهیم عملی را انجام دهیم باید راه آن را یاد بگیریم، تفکر و مطالعه لازم را داشته‌ باشیم بعد راه را پیدا کنیم.الهام برای انسان و تمام موجودات هستی وجود دارد و انسانی که در صراط مستقیم قرار بگیرد برایش الهامات مثبتی القا می‌شود‌.

صراط مستقیم راهی است که به انسان‌ها گزند نزند و در راه کمک به انسان‌ها باشد. هر قدر ما به انسان‌ها کمک کنیم مورد الهامات مثبت قرار می‌گیریم. کار هر انسانی سخت و دشوار است و باید قدم‌هایش را دانسته و آگاهانه بردارد‌. وقتی انسان در صراط مستقیم قرار بگیرد، هر قدمی که برمی‌دارد قامتش راست‌تر و استوار‌تر می شود.

انسان هر چقدر هوشیارتر باشد آگاه‌تر هست. بعضی اوقات انسان‌ها خواب هستند و نمی‌دانند در اطرافشان چه می‌گذرد ولی باید همواره مراقب و هوشیار باشند. نیروهای مثبت و منفی با هم در تبادل هستند و باعث استحکام ما می‌شوند، پس کارهایی که ما انجام می‌دهیم باید حتماً به عمل ختم شوند و به نتیجه برسند. آموخته‌ها و دانش در جای خود اهمیت دارند و اعمال انسان باید صلح آمیز باشند. آن‌چه که ما فکر می‌کنیم و نقشه می‌ریزیم، باید نقشه‌ای حساب شده باشد. دانش ما حتماً باید به مرحله عمل درآمده و تطابق پیدا کند و اعمال و دانش ما زمانی نتیجه‌بخش خواهند بود که رستگار شویم و پیشرفت کنیم.

نویسنده: همسفرساناز رهجوی راهنما همسفر منیره (لژیون ششم)
رابط لژیون: همسفر ساناز رهجوی راهنما همسفر منیره (لژیون ششم)
ویرایش و ارسال: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی صائب تبریزی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .