روز شنبه ۱۰ آذرماه توفیق حاصل شد تا در خدمت دیدهبان لژیون سردار مسافر علیرضا باشیم. به مناسبت حضور ایشان در نمایندگی صفادشت و با توجه به زمان اندکی که داشتیم گفتوگویی کوتاه با ایشان انجام دادیم که نظر شما را به این گفتوگو جلب میکنیم.
مسافر علیرضا با آنتی ایکس مصرفی شیره و تریاک وارد کنگره شدند. نه ماه و پانزده روز به راهنمایی مسافر محمدصادق سفر کردند؛ رشته ورزشی ایشان دوچرخهسواری است و در حال حاضر بیست سال است که آزاد و رها هستند.
لطفاً از حس و حال خودتان نسبت به نمایندگی صفادشت بگویید؟
من برای بار سوم است که به این نمایندگی آمدم. اولین بار برای اهداء شال مرزبانان آمده بودم. همه جای کنگره ازنظر آموزش یکجور و یکشکل است. همه ما آمدهایم که تغییر کنیم و زیر سایه تفکرات کنگره آموزش بگیریم؛ پس هر چه قدر نمایندگی به تفکر و اندیشه آقای مهندس نزدیکتر باشد آن نمایندگی حال و هوای دیگری با یک شرایط متفاوتتری خواهد داشت نمایندگی صفادشت هم قطعاً خوب است.
حضور شما در کنار آقای مهندس بهمراتب بیشتر از مسافران یا همسفرانی است که در نمایندگیهای دیگر خدمت میکنند؛ آیا به نظر شما تفاوتی در این نزدیک بودن یا دور بودن برای خدمت و آموزشها وجود دارد؟
خیر دوشنبه هفته پیش که با دیدهبان علی صحبت میکردم ایشان گفت من یک هفته بود که آقای مهندس را ندیده بودم خدمت ایشان رسیدم و کار هم داشتم؛ ولی آقای مهندس برگه را از من گرفت و فرمود: خداحافظ؛ پس فکر نکنید کسانی که نزدیک به ایشان هستند ساعتها میتوانند با او گفتوگو کنند. ما هم مثل همه شما بیشترین ساعتی که کنار آموزشهای آقای مهندس هستیم همان صحبتهای روز چهارشنبه است؛ پس اینیک تصور اشتباه است که همه فکر میکنند ما به آقای مهندس نزدیکتریم. همه در کنگره باید فقط درست خدمت کنند و نزدیکی فیزیکی مهم نیست و مهم کاربردی کردن آموزشها است.
با توجه به اینکه شما دیدهبان لژیونهای سردار هستید چرا همسفر یا مسافر باوجود اینکه با عشق در گلریزان شرکت میکند؛ اما نمیتواند به تعهد خودش عمل کند؟
دو حالت دارد یا نمیخواهد و حقهباز است یا توان مالی ندارد. زمانی ما عهدی را میبندیم و متعهد میشویم که کاری را انجام بدهیم؛ ولی شرایط اجازه نمیدهد که به تعهد خود عمل کنیم. «تعهد یعنی وقتی من میگویم قدمی را میخواهم بردارم بهمحض اینکه توانستم آن قدم را بردارم؛ باید قدم خود را در جهت تعهدم بردارم»؛ ولی یکزمان هم هست که شرایط اجازه نمیدهد. یک راهنما باید قبل از گلریزان رهجوهای خود را توجیه کند که عهد و پیمان چگونه است و اگر نتوانست بازپرداخت کند انشاءالله بهمحض اینکه توان مالی را پیدا کرد در آن جهت حرکت کند.
توصیه شما برای همسفرانی که به کنگره میآیند؛ ولی نمیتوانند مسافرشان را وصل کنند چیست؟
یک همسفر باید صبور باشد و هرکسی فقط میتواند برای خودش تصمیم بگیرد و بهترین حالت برای یک همسفر این است که حواسش به خودش باشد حال اگر کنگره نبود میخواست چهکار کند.
مهمترین تأثیری که آموزشهای کنگره روی رفتار، گفتار و اندیشه شما داشته را برای ما بفرمایید؟
کنگره روی همه تأثیر میگذارد؛ بزرگترین تأثیر کنگره روی کسانی که میخواهند تغییر کنند این است که انسان جنس خودش را عوض کند. عوض کردن جنس و تغییر صفت بهراحتی در انسان اتفاق نمیافتد. انسانی که بخواهد، میتواند و کنگره این کار را میکند. من هم مثل شما در حال تلاش هستم که از یک جنس خشن تبدیل به جنس خوب شوم. جنس آدمها با جنسی که رزق و روزی میخورند یکی میشود و ما در کنگره رزق و روزی میخوریم که جنس خوبی است و برای همین است که بعد از یک مدت صفت و رفتارمان تغییر میکند.
ضمن تشکر بابت وقتیکه در اختیار ما قرار دادید اگر برای کلام آخر صحبتی دارید بفرمایید؟
خدمت کردن در کنگره خوب است؛ ولی شما هرکدام بهعنوان یک خدمتگزار قوانین را اجرا کنید. خیلی افراد که در مسیر نیستند از اجرای قوانین شما ناراحت میشوند و هیچ ایرادی هم ندارد. همه ما خدمتگزاران سلسهوار به هم وصل هستیم و من بهعنوان دیدهبان رابط در این نمایندگی با توجه به شنیدهها و آموزشی که گرفتهام در ابتدا قانون را اجرا میکنم و به دیگران هم این مهم را گوشزد میکنم که باید اجرا کنند؛ ولی طوری رفتار کنم که دیگران ناراحت نشوند و شما بهعنوان نماینده کنگره باید طوری رفتار کنید که به اسم آقای مهندس تمام شود؛ پس مهم است که با حس خوب قوانین را اجرا کنید؛ آقای مهندس با همه ما با مدارا و محبت رفتار میکنند.
طراح سؤال، تایپ و ویراستاری: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر شهناز (لژیون سوم)
ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر ژیلا (لژیون اول) نگهبان سایت
عکس: همسفر منیره مرزبان خبری
همسفران نمایندگی صفادشت
- تعداد بازدید از این مطلب :
2673