سال ۹۸ به کنگره آمدم، تقریباً نزدیک جشن گلریزان بود؛ اطلاعات و درک درستی از این جشن نداشتم، آن روز با ۳۵ هزار تومان در جشن شرکت کردم! خیلی ناراحت بودم ولی متاسفانه نتوانستم، بیشتر از آن هدیه کنم! بعد از آن شیوع بیماری کرونا، باعث شد لژیونها مجازی شود؛ من خیلی از کنگره دور شدم، فقط در حدی بود که سیدی مینوشتم؛ سال ۹۹ با راهنما همسفر احترام به رهایی رفتم، حس و حالم خوب بود؛ ولی آرامش نداشتم! بعد از ورود به لژیون دهم و جدی گرفتن آموزشهای کنگره، توانستم کمی به خودم کمک کنم؛ در ادامه حسهای بسته من باز شدند، مهر و محبت را عمیقاً در کنگره درک کردم، چطور عدهای انسان که اصلاً یکدیگر را نمیشناسند، اینقدر با عشق و محبت با همدیگر رفتار میکنند؟! انسانهایی که با درد و رنج وارد کنگره شدهاند، در این مکان مقدس و امن احساس خوبی دارند؟ بخشندگی را از اعضای کنگره آموختم؛ از کودکی که پسانداز خودش را برای جشن گلریزان هدیه داد! از مادری که از تمام دار و ندار خود گذشت تا حال فرزندش بهتر شود! از خواهری که آنقدر عاشقانه برای بهبود حال برادر خود با تمام سختیهای زندگی کنار او بود و حمایت میکرد و همه بال پرواز برای مسافران خود شدند.
چند سال میخواستم عضو لژیون سردار شوم، اما متاسفانه، شرایط مالی جور نبود! ولی امسال از چند ماه قبل از گلریزان، توانستم با مقداری پسانداز در گلریزان شرکت کنم؛ سال قبل با پاک کردن گل زعفران و مقدار پولی که از این کار به دست آوردم، در جشن حضور داشتم و مبلغ ناچیزی را به کنگره هدیه کردم؛ اما امسال گفتم: باید عضو لژیون سردار شوم؛ با آموزشهای کنگره، پسانداز را یاد گرفتم، انشاءالله بتوانم در ادامه دِینـم را به کنگره ادا کنم؛ حضور من در کنگره باعث شد، قدردانی از خدمتگزار را یاد بگیرم، با این کار حال همگی ما، بهتر میشود و انرژی مضاعفی دریافت میکنیم، با ورودم به کنگره فهمیدم، هنوز دنیا قشنگی و زیبایی خود را دارد که بخواهیم به خاطر آن سعی و تلاش کنیم و لبخند بزنیم.
خداوند در قرآن کریم میفرمایند: «ان الله کان علیکم رقیبا» حواسم به شما هست، مراقب هستم؛ وقتی خدا اینقدر قشنگ میگوید، پس لطفاً نگرانی برای مسیر آرزوهایت نداشته باش او همیشه و همه جا کنار ما هست؛ همینطور کنار من هم بود؛ فقط من نمیدانستم! با ورود به کنگره متوجه شدم چقدر ناسپاس بودم! الان بسیار خوشحالم و خداوند را شکر میکنم در جمع با عشق شما عزیزان حضور دارم، روزی که من عضو لژیون سردار شدم، شادی و انرژی، وصف ناپذیری در من به وجود آمد، از جشن گلریزان هنوز آن انرژی در زندگی من جریان دارد.
همیشه به دنبال شغلی مناسب بودم تا بتوانم برای خودم پسانداز داشته باشم، خدا را شکر چند روز قبل شغل مناسب در منزل به من پیشنهاد شد، این را از برکات حضور خود در لژیون سردار میدانم.
فقط میتوانم بگویم:
شُکر
شُکر
شُکر
نویسنده: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون دهم)
ویراستار: همسفر مینا رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون ششم) همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون نهم)
ارسال: همسفر عاطفه رهجوی راهنما همسفر شفیعه دبیر سایت
همسفران نمایندگی شفا مشهد
- تعداد بازدید از این مطلب :
234