طبق رسم کنگره خودتان را معرفی کنید؟
علیرضا هستم مسافر
آخرین آنتی ایکس مصرفی کراک، شیشه و متادون
۱۰ ماه و ۷روز با متد DST داروی درمان شربت OT با راهنمایی راهنمای بزرگوارم آقا فرشید سفر اول انجام شد رهایی از مواد مخدر ۷ سال و ۱۱ ماه و چند روز در ضمن سفر سیگار انجام دادم به راهنمای آقا فرشید رهایی از سیگار هم ۷ سال و ۸ ماه و چند روز .
خلاصهای از برداشتهای خودتان را از وادی دهم بیان کنید؟
وادی دهم میگوید صفت گذشته در انسان صادق نیست چون جاری است، در واقع آن چیزی که من متوجه شدم به محض شنیدن این جمله این بود که شاید زمانی من انسانی بودم که تخریبهایی برای خودم، خانواده و جامعه داشتم ولی قرار نیست این روال همچنان ادامه داشته باشد و یا برعکس موضوع، اگر یک آدمی بودم که موجّه بودم و یا در موقعیت خیلی خوبی بودم یا جایگاهی داشتم که میتوانستم به دیگران خدمت کنم، قرار نیست آن جایگاه خدمتی تا ابد برای خودم باشد.
به هر حال برای جدا شدن از صفاتی که در من است چه خوب چه بد باید یک مسیری طی شود که در آن مسیر، برداشتهایی که من داشتهام موجب میشود آن میوه یا محصولی که در انتها برایم حاصل میشود، میوهای مثل خرما باشد یا چیزی مثل هنزل باشد.
این وادی اشاره میکند به اینکه اگر قرار است صفت گذشته در من صادق نباشد. باید جنس فلز وجودی من عوض شود. من آموختم با صحبت کردن و فقط اینکه من تصمیم گرفته باشم دیگر آن آدم سابق نباشم کاری از پیش نمیرود. برای این که جنس فلز وجودی عوض شود کنگره راهکار تزکیه و پالایش را در برابر من میگذارد؛ روزی من به عنوان یک تازه وارد صورتم را از سمت تاریکی به سمت نور برگردانم، از پله های شعبه که پائین آمدم و تحت راهنمایی راهنماها قرار گرفتم و آن لحظه، لحظه آغاز یک حرکت و یک سفر است اگر آن سفر تا انتها با آن مواردی که به من گوشزَد میشود رعایت شود، خود به خود بزرگترین تزکیه و پالایشی که میتوانستم رادر این زندگی انجام دهم را انجام دادم.
در طول آن سفر اول جنس فلز وجودی من عوض میشود، آن حرکت میتواند من را از تکهای حلبی به آهن تبدیل کند، یا از تکه آهن به فولاد تبدیل کند همینطور میتواند جنس آن فلز را خیلی ارزشمندتر از اینها کند.
دو نفر میآیند سفر میکنند؛ در انتهای سفر یک نفر می ینید چقدر خدمتگزار شده، حضور و مشارکت میکند همینطور در زمینه مالی و خدماتی نیز حضور دارد و یک نفر هم میآید رهایی میگیرد و میرود. در این دو شخص جنس فلز عوض شده ولی یکی با جنس مِفرَغ یکی آن طلای ناب!
مولفه زمان چه تاثیری در صفات خوب یا بد انسان دارد؟
انسان یک موجود مادی است. زمانی که صحبت از ماده به میان میآید، مکان و زمان دو بعد دیگری میباشد که در کنار آن قرار میگیرد، هر کاری که انسان قرار است انجام بدهد قطعا تحت تاثیر فرآیند زمان است.
خب در همان صحبت اول هم گفتم حتی همان برگشت از ضد ارزشها و در مسیر قرار گرفتن و تغییر جنس فلز وجودی در کنگره در ۱ روز یا ۲۱ روز یا ۱ ماه اتفاق نمیافتد و لااقل یازده ماه طول میکشد که یک بخشی از قضیه حل شود. 90% از فلز وجودی ممکن است در سفر اول عوض شود و آن 10% تغییر هم خدا میداند چقدر طول بکشد. این 10% به لحاظ رقم عدد کوچکی میباشد ولی به لحاظ زمانی یک عدد خیلی بلندی است؛ ممکن است هزاران بار لازم باشد که من بروم و بیایم تا آن ده درصد را بتوانم جلو ببرم، بنابراین اگر من انتظار داشته باشم بسیاری از خدمات، بسیاری از صفات ضد ارزشی من در عرض این ۱۱ ماه سریع برطرف شوند و ارتباطات من با دیگران بلافاصله درست شود، انتظار واهی داشتهام، من باید منطقی فکر کنم.
پلهایی که من پشت سرم خراب کردم برای بازسازی نیاز به مهندسی، معماری، ادوات و هزینه کردن دارد حال این هزینهها هم از لحاظ مادی و هم از لحاظ جانی و خدمتی باید باشد تا بتوانم آن پلها را مجدد اصلاح و پیوندها را مجدد برقرار کنم.
مهم ترین پارامتر برای تغییر صفتهای گذشته از نظر شما چیست؟
در انتهای وادی دهم جناب مهندس چرخهای را توضیح میدهند و میگویند یک شخصی اگر قرار باشد صفات در او تغییر کند، در واقع ابتدا باید تفکراتش تفکرات سالمی شود. وقتی تفکرات سالم شد احساس امنیت به فرد دست میدهد یعنی ایمان سالم نصیبش میشود و ایمان سالم موجب عمل سالم میشود یعنی آرام آرام خیلی از مسائل رفتاری و کرداری و حتی چیزهای جزئی به مانند خوردن غذا، بیدار شدن، طرز بیان و صحبت با افراد مختلف خود به خود توسط ایمان سالم موجب عمل سالم میشود و تمام این عملکردها به مرور زمان باعث میشود فرد به سلامت نسبی برسند.
بعد از این که عمل سالم میشود خود به خود حسها درست میشوند، یعنی آرام آرام انسان حاوی حسهای سالم میشود و از جهان پیرامونی توسط گیرنده های خود امواج سالم را میگیرد.
حس که سالم میشود خود به خود عقل به سلامت میرسد، عقل که به سلامت رسید، عشق را درک میکند و در آن لحظه است که دیگر صفات در فرد تغییر میکند.
این چرخه را آقای مهندس در وادی دهم قرار دادند. مهم ترین معیار را نمیشود یک چیز قرار داد؛ شروع از تفکر سالم است ولی نمی توانیم بگوییم انتهایش عشق سالم است چون مجدد عشق سالم موجب تفکر سالمتر میشود و مجدد این چرخه تا ابد به همین صورت ادامه دارد.
نقش کنگره در خصوص عملی شدن وادی دهم چه میتواند باشد؟
وقتی یک مسافر در کنگره قرار میگیرد، بدون اینکه بخواهد فشاری به خودش بیاورد، خود را به متد اجرایی داخل کنگره که همان متد DST و آموزش جهانبینی میسپارد، یعنی تلاش چندانی نیاز ندارد انجام دهد. آقای مهندس میگویند راهنما، کنگره 60 و جناب مهندس فقط مسیر را نمایان میکنند و حرکت را رهجو انجام میدهد. به اعتقاد من تمام کارها را کنگره برای افراد انجام میدهد و فقط کافی است افراد در آن رودخانه خروشان قرار بگیرند، وقتی قرار بگیرم به آن اقیانوسی که میخواهم میرسم یعنی خود این مسیر من را میرساند.
اگر بخواهم خلاف جهت رودخانه شنا کنم و یک انرژی بی مصرف صرف آن کنم، خودم را به حواشی، مردابها، کنارهها و... بکشانم در نهایت به خواسته و هدف نمیرسم.
کنگره یک طول درمان مشخص میکند و طبق یک پروتکل خاص، یک سری قوانین و حرمتها را وضع میکند و من برای به سلامت رسیدن به مقصد فقط کافی است که گوش به فرمان باشم. من فکر میکنم که نقش اصلی را کنگره ایفا میکند؛ خود من بعید بود بتوانم با این سرعت خودم را با ذهن و فکر خودم تغییر دهم. به طور مثال یکی از صفات بارز من دروغ گویی بود. به خاطر مسائلی که اصلا نیاز نبود دروغ میگفتم یعنی نه منافعی بود نه ضرری و من همچنان دروغ میگفتم. آموزشی که از کنگره گرفتم و انرژی موجود در این جا و راهنمایی راهنمای خودم همینطور با فرمایشات اساتید به من کمک شایانی شد که این اتفاق برایم بیفتد و این خصلت از من دور شود.
در پایان اگر نقطه نظری،اندیشهای است بفرمایید؟
از شما تشکر میکنم که بنده را قابل دانستید و در خصوص این وادی ارزشمند با من گفتگو کردید. تمام سفر دومیها این وادی را کاملاً حس میکنند که بسیاری از صفات گذشته در آنها صادق نیست، حتی سفر اولی که ده روز است آمده، ممکن است این مطلب را متوجه شوند و لااقل مصرف دارویشان را منظم کنند
این وادی جای صحبت بسیار دارد و ملموس ترین وادی بین این چهارده وادی همین وادی دهم است.
«گروه سایت نمایندگی لوییپاستور»
- تعداد بازدید از این مطلب :
143