جلسه چهاردهم از دور چهاردهم جلسات لژیون سردار همسفران نمایندگی شمس با استادی راهنما همسفر بهناز، نگهبانی همسفر فاطمه (دنور) و دبیری همسفر زهرا با دستور جلسه «وادی دهم (صفت گذشته در انسان صادق نیست، چون جاریست) و تأثیر آن روی من» در تاریخ 6 آذرماه ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۵ در محل نمایندگی شمس آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
در ابتدا خداوند را سپاس میگویم و از استاد سردار که به من اذن و توفیق دادند تا در این جایگاه خدمت کنم، از ایجنت، مرزبانها و نگهبان جلسه همسفر فاطمه سپاسگزارم که بنده را لایق دانستند تا خدمت کنم و از تکتک شما عزیزان آموزش بگیرم. انشاءالله همه از این جلسه نور دریافت کنیم. لژیون سردار این جلسه با دستور جلسه وادی دهم و تأثیر آن روی من مزین شده است. وادی دهم میگوید: صفت گذشته در انسان صادق نیست؛ چون جاری است.
صفت؛ یعنی ویژگی و خاصیت هر چیزی، مثلاً میگوییم انسان بخشنده، بخشنده صفت آن انسان است. همه وادیها میخواهند بهنوعی مسیر را به ما نشان بدهند و این وادی میگوید مسیر تکامل و زندگی تغییر، تبدیل و در نهایت ترخیص است و پایان هر نقطه، سرآغاز خط دیگری است و این نشان از جاری بودن انسان دارد. انسان در هر شرایطی که قرار میگیرد، چه سخت و چه سهل برای رشد و تغییر است.
منیت، ترس و ناامیدی؛ یعنی اضلاع مثلث جهالت چیزهایی هستند که مانع رشد و تغییر من میشوند؛ اما اگر قبول کنم و بپذیرم که صفتهایی دارم که نیاز به تغییر آنها است، آن زمان این وادی من را با خود همراه میکند و کمک میکند تا از نقطه سیاهی که در آن قرار دارم به رنگینکمان تبدیل شوم. برای تغییر نیاز است که حس من تغییر کند؛ یعنی موج گیرنده و فرستنده من که بدی یا خوبی را جذب و منتشر میکنم صفت من است.
برای اینکه حس من تغییر کند؛ باید تزکیه و پالایش شوم و این هم نیاز به تفکر سالم دارد، اگر تفکر من سالم باشد من را به ایمان سالم میرساند. ایمان تجلی نور خداوند در انسان است و خداوند بخشنده و مهربان است، وقتی من صفت خداوند که بخشندگی و مهربانی است را در خود ایجاد میکنم، نور الهی در من متجلی میشود و ایمان سالم؛ باید با عمل سالم همراه باشد و بدون عمل نمیشود. در لژیون سردار میبینیم که افراد چطور با بخشش بلاعوض ایمان را به عمل تبدیل کردهاند.
شاید روزی حسابگرانه میبخشیدیم؛ اما امروز با عشق و مهر میبخشیم؛ چون ایمان ما قوی و عمل ما سالم شده است. حالا چطور من بخشندگی را آموختم؟ میتوانم بگویم همه ما بخشندگی را از کنگره آموختیم. کنگره در این مسیر آموزگار من بود، زمانی که ناامید از همهجا به کنگره پناه آوردیم کنگره از ما چیزی طلب نکرد و آغوشش را برای ما باز کرد و سلامتی و امید را به من هدیه داد، این بخشندگی کنگره بود. چطور در لژیون سردار تغییر صفت پیدا کردیم؟ هر چقدر کنگره رشد و تغییر کرد، لژیون سردار و اعضا هم تغییر کردند.
یادم است که در اوایل با پرداخت ۵ یا ۶ میلیون تومان فقط عضویت مطرح بود؛ اما با تهیه زمین کنگره در زمینه علم و دانش رشد پیدا کرد و نیاز به تأسیس دانشگاه از طرف آقای مهندس مطرح شد و با پرداخت مبلغ ۵۰ و ۶۰ میلیون تومان دنورها شکل گرفتند. بعدها دیده شد که با درمان اعتیاد مصرفکنندگان بیماری زمینهای آنها هم درمان شد و این یک تجربه و سفر بدون نقص برای کنگره و اعضا بود؛ اما برای اینکه این سند بدون نقص برای جامعه پزشکی قابلدرک باشد نیاز به تحقیقات، آزمایشها و مقالههای متعدد داشت که آقای مهندس با زبان علمی در مقالاتشان بیان کردند که اینها هزینه داشت.
بعد عنوان پهلوان مطرح شد با پرداخت مبلغ ۵۰۰ و ۶۰۰ میلیون تومان و در نهایت نشان بینشانی که میبینیم کسانی هستند که دیگر اسم و نشان برایشان مطرح نیست و به دنبال دیدهشدن نیستند و میخواهند سهمی در پیشرفت کنگره و درمان داشته باشند، شاید میخواهند در این بعد بینشان باشند تا در بعد بعدی نشان را از خداوند دریافت کنند و این تغییرات لژیون و اعضای سردار را ما بهوضوح میبینیم.
تجربه خودم را بگویم قبل از ورودم به کنگره آدم بسیار خسیسی بودم بهطوریکه حاضر نبودم هر آنچه که استفاده نمیکردم و مورداستفادهام نبود، مثل کفش، کیف و لباس آنها را به دیگران و نیازمندان ببخشم، سالها بود که آنها را جمع کرده بودم و شاید ترس از بخشیدن داشتم که اگر ببخشم دستم خالی میشود و دوباره چطور این وسایل را تهیه کنم؟ ایمان قوی نداشتم؛ اما زمانی که وارد کنگره شدم با مسافری که داشت از دستم میرفت، کنگره بدون اینکه هزینهای از من دریافت کند مسافرم را درمان کرد و بهتر از قبل به من برگرداند و خودم را به آرامش رساند.
همیشه این سؤال در ذهنم بود که چطور این هزینه پرداخت شد؟ تا اینکه به جشن گلریزان رسیدم و دیدم اعضای لژیون سردار همه یک جمله را تکرار میکنند: «دیگران کاشتند ما خوردیم، ما بکاریم تا دیگران بخورند» همین یک جمله مسیر من را تغییر داد. در وادی دهم از اختیار انسان سخن میگوید که انسان اختیار کامل دارد و میتواند صفتهای زشت خود را تغییر دهد تا رحمت خداوند شامل حال او گردد و بهآرامی از جهنم خارج شود، همین یک جمله برای من تلنگری شد.
من با اختیار کامل وارد لژیون سردار شدم؛ اما از یک جایی به بعد دیگر اختیار با من نبود؛ چرا که آنقدر رحمت خداوند شامل حالت میشود که فقط چشم باز میکنی و میبینی دنور، پهلوان و... شدهای. این تغییرات آنقدر زیبا و راحت انجام میگیرد که من گاهی برمیگردم و به پشت سرم نگاه میکنم که از چه جاده پرپیچ و خمی عبور کردهام که کمی از سختی راه بگویم؛ ولی میبینم مسیر تماماً گلستان بود و عطر خوش گلها که همان اعضای لژیون سردار هستند، من را در مسیر هدایت کردند.
رحمت الهی شامل حال من شد و لطف و مهربانی استاد سردار در مسیر به من کمک کرد. دیدم هر آنچه پرداخت کردم هرچند کم بیشتر دریافت کردم و دستم را پر کردند و توشه راه من شدند و من را به دنوری رساندند و با یقین کامل میگویم که روزی پهلوان و نشان بینشانی را دریافت خواهم کرد. امیدوارم این جایگاهها روزی طلبکنندگان شود و بتوانیم به صفات خداوند نزدیکتر شویم و نور الهی در ما متجلی شود.
عکس: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون ششم)
تهیه گزارش و تایپ: همسفر عسل رهجوی راهنما همسفر سپیده (لژیون اول)
ویراستاری و ارسال: همسفر محدثه رهجوی راهنما همسفر الناز (لژیون دهم)
نمایندگی همسفران شمس
- تعداد بازدید از این مطلب :
121