مشارکت مکتوب همسفران لژیون یازدهم:
راهنما همسفر مولود:
در این سیدی آقای مهندس میفرمایند، تمام مشکلاتی که برای انسانها به وجود میآید به دلیل مطالبی است که یاد نگرفتهاند؛ باید اندازه و میزان هر چیزی را بدانیم.
ما انسانها غیر از خودمان، به همه چیز و همه کس توجه میکنیم و هیچ شناختی از خودمان نداریم. در این سیدی آقای مهندس به اختیار انسان اشاره میکند که انسان با قدرت اختیار، آفریده شده است و خودش میتواند جایگاهش را در جامعه تعیین کند.
ما انسان ها باید صفت و مشکل خودمان را بشناسیم تا بتوانیم خود را تغییر دهیم. همیشه به انسان الهام و القائات خوب یا بد میشود، اگر تزکیه و پالایش انجام دهیم، کم کم حس ما عوض میشود و الهامات مثبت را دریافت میکنیم، حس درون ما و بسیاری از صفتهای بدمان تغییر میکند. بدون تغییر حس، قادر نیستیم که صفات را تغییر دهیم.
انسان دارای صور آشکار و صور پنهان است، صور آشکار انسان از خاک و صور پنهان انسان از نار است؛ با پالایش است که آشغالهای نار از بین میرود و به نور تبدیل میشود.
همسفر سارا:
در وادی دهم بخش دوم، استاد فرمودند صوت به تنهایی مفهومی ندارد و وقتی پشت سر هم قرار میگیرند، مفهوم پیدا میکنند، اتصال موجودات توسط اصوات صورت میگیرد و اگر صوت نبود، حیات هم نبود؛ در سکوت، هیچ چیزشکل نمیگرفت.
صفت گذشته درانسان صادق نیست چون جاری است، من میتوانم صفات ناپسند خودم که در گذشته داشتم یا دارم را تغییر بدهم و درست کنم. انسان چیزی جز تلاش و کوشش خودش نیست، من جایگاهم را در جامعه با تلاش خودم تعیین میکنم. اگر من در صلح و آرامش نیستم، این از جهل من است، باید صفات ناپسند خودم را تغییر بدهم تا به آرامش و صلح برسم.
در هستی، نورها و اصوات خوب و بد وجود دارند، انوار ناخالص به کمک اصوات زیانبار در حال ارسال پیغام فجور و القای اهداف مخرب خود هستند؛ اگر من بخواهم مورد هجوم آنها قرار نگیرم، باید موج گیرنده و فرستنده یا صفت خود را تغییر بدهم. این امکانپذیر نیست مگر اینکه حس، افکار و دریافت من تغییر کنند؛ نیروهای منفی را نمیشود حذف کرد، ممکن است برای مدتی حذف شود ولی در کل نمیتوانیم حذف کنیم. اگر زشتی، بدی، کینه و ضدارزشیها یا خوبی و زیبایی را جذب کنم، همانها را منتشر میکنم یعنی همان چیزی که درون من است را منتشر میکنم.
همسفر سما:
در این وادی همه چیز بر میگردد به حس و قدرت آن، ما قادر نیستیم صفت گذشته خود را عوض کنیم مگر اینکه حس ما تغییر کند یعنی دریافت و افکار باید تغییر کند. حس مانند خداوند است و غیرقابل دیدن؛ اگر حس خوب کار کند، همه چیز خوب پیش میرود، آرامش و شادی خاصی به انسان دست میدهد.
اگر حس نبود عقل به کار نمیافتاد و ما هیچ درکی از هستی نداشتیم، حس، پیامهای نور و صوت را منتشر میکند و باعث ارتباط سایر موجودات با یکدیگر و هستی میشود.
مسائل معنوی خیلی پیچیده هستند، ما باید با شناختن و تزکیه خود، آنها را حل کنیم و به آرامش در زندگی برسیم، در غیر این صورت ما غرق در زشتی و پلیدی میشویم و فقط اینها را منتشر میکنیم؛ انسان اختیار کامل دارد که هر کاری را انجام دهد اما باید عواقب آن را هم بپذیرد.
همسفر فرحناز:
ابتدای وادی دهم بخش دوم به این نکته اشاره شده است که با وجود بالا رفتن سن، ما هنوز ناآگاه هستیم یا در بسیاری از موارد، دانستههایمان اندک است و این آگاهی، تنها با آموزشهای مدیریت شده و مداوم حاصل خواهد شد.
هیچ وقت سعی نکنیم دیگران را تغییر دهیم بلکه باید اساساً این تغییر را درون خود به وجود آوریم. در ارتباط با دیگران باید حتما حدودمان را حفظ کنیم تا روابطمان موفق و پایدار بماند.
با گوش دادن به کلام نیکو میتوان هم احساس را تغییر داد و هم در جهت ارزشها گام برداشت.
همسفر آرزو:
عنوان وادی به تنهایی گویای همه چیز است؛ صفت گذشته در انسان صادق نیست چون جاری است. اول از هرچیز ما باید بدانیم که صفت به چه معناست؟ ویژگی یا خاصیت هر چیزی را صفت مینامند.
در این وادی به دو مبحث مهم صادق نبودن صفت گذشته در انسان و جاری بودن انسان اشاره شده است، همه انسانها بخاطر اختیاری که خداوند به آنها داده است، قادر هستند که هر صفت و ویژگی بدی که دارند را تغییر بدهند، میتوانند صفات زشت خود را تغییر دهند یا تا ابد در خود حفظ کنند.
این وادی به انسان هم امید و انگیزه برای حرکت میدهد، هم هشدار و آگاهی. اینطور شرح میدهد که؛ اگر در پایینترین نقطه باشی میتوانی تغییر کنی، زیرا تو صاحب تفکر و اراده هستی، دیگران در مسیر زندگیات هیچ نقشی ندارند و تعیین کننده اصلی خودت هستی، پایان هر نقطه میتواند سرآغاز خط دیگری باشد، مبادا در زمان صعود، منیت داشته باشی و یا هنگام سقوط ناامید شوی.
به طور کلی ما اگر به اطراف و جهان هستی هم نگاه کنیم، متوجه این میشویم که چیزی به نام ثابت بودن، وجود ندارد؛ همه چیز در حرکت؛ تغییر و یا تبدیل است. بنابراین حیات و زندگی همیشه جاری و در جریان است، ما در این وادی به خوبی درک میکنیم که دیگر کسی نمیتواند بگوید من در زشتیها و تاریکیها غوطهورم و راه نجاتی ندارم، زیرا صفت گذشته در انسان صادق نیست چون جاری است.
همسفر فاطمه:
مهندس در سی دی وادی دهم بخش دوم فرمودند؛ صفت گذشته در انسان صادق نیست، چون جاری است؛ درست است که سن ما بالا رفته اما هنوز خیلی چیزها را نمیدانیم و بلد نیستیم. عقل، تفکر و اندیشه انسان، هم طول دارد و هم عرض، از نظر طول یعنی عقل ما با سن ما بالا رفته، از نظر عرض، ممکن است بالا نرفته باشد و گاهی وقتها بلد نیستیم با دیگران درست برخورد کنیم.
من فاطمه باید یاد بگیرم طرز فکرم را عوض کنم و این باید ذره ذره صورت بگیرد، به یکباره نمیشود چیزی را عوض کرد. من گاهی وقتها از بعضی حرفها دلخور میشوم اما سعی میکنم به روی خودم نیاورم، با خودم میگویم قصد بدی نداشته، وقتی به کسی بگوییم شما چنین حرکتی انجام دادهاید، ممکن است جبهه بگیرد؛ من سعی میکنم بیشتر روی خودم و افکارم کار کنم، از داشتههایم لذت ببرم.
همسفر زهرا:
صفت گذشته در انسان صادق نیست و جاری است، هدف خداوند از آفرینش انسان، تکامل روحی و علمی او بوده است، ما باید هدف از آفرینش را دنبال کنیم و هیچ وقت دست از تلاش برای ارتقای روحمان برنداریم، همچنین با صبوری در مشکلات و سختیها، دوری از ضدارزشها و حرکت به سمت ارزشها میتوانیم کنار آموزش و تجربه به این هدف دست پیدا کنیم.
وادی دهم هم به انسان شور و امید به حرکت میدهد و هم هشدار و آگاهی، اگر در پایینترین نقطه هم باشی، میتوانی تغییر کنی و بدانی که پایان هر نقطه میتواند سرآغاز خط دیگری باشد؛ زمانی که مسافر من در اعماق تاریکی بود، هرگز فکر نمیکردم که روزی روشنایی را خواهیم دید چون از قانون وادی دهم آگاهی نداشتیم.
خداوند در این قانون از روی لطف و مرحمت خود این امید را به من داد که در هر مرحلهای از تاریکی هم که باشیم، میتوانیم حرکت و تغییر کنیم، زیرا در انسان هیچ چیزی ثابت نیست و انسان موجودی جاری است.
اما در این وادی این هشدار هم داده میشود که اگه حتی جزو بهترینها باشی اما در مسیر ضدارزشها قدم برداری، به بدترینها تبدیل خواهی شد؛ یعنی در واقع همیشه امکان لغزش وجود دارد، ممکن است صفت خوب تبدیل به صفت بد شود و جایگاهت تغییر کند.
به طور کلی باید بگوییم که وادی دهم به اختیار و انتخاب انسان باز میگردد که چه راهی را برای خودش انتخاب کند، در واقع؛ همه چیز از انسان شروع و به انسان ختم میشود، چرا که او صاحب تفکر، اندیشه، خواست و اراده است.
در نتیجه؛ این وادی به ما میفهماند که انسان با قدرت اختیاری که دارد میتواند مسیرش را مشخص کند. امیدوارم همه ما با الهام گرفتن از این وادی و تمامی آموزشهای کنگره، همانند نهری جاری و زلال شویم، هیچ گاه به مردابی گند و راکد تبدیل نگردیم و پیوسته در حرکت به سمت بهترینها باشیم؛ به امید آن روز.
همسفر لیلا:
این وادی به ما نشان میدهد که صفت گذشته چه خوب و چه بد، در انسان ماندگار نیست و میتوانیم آنها را تغییر بدهیم؛ انسان میتواند با کسب آموزش درست خیلی از صفتهای ناپسندی که داشته را تغییر بدهد و صفات پسندیده را جایگزین کند.
وادی دهم همانند شمشیر برنده است، هم هشدارمیدهد که اگر امروز در جایگاه بالایی قرار گرفتهاید به خودتان مغرور نشوید، هم امید میدهد که هیچ انسانی مجبور نیست تا ابد با صفات ناپسند خود زندگی کند و میتواند با تفکر صحیح و آموزش خودش را تغییر دهد واز تاریکیها بیرون بکشد چون صفت گذشته در انسان صادق نیست.
این مسیر به من لیلا امیدواری میدهد که ناامید نباشم، با تلاش و کوشش و با تغییر حسهای منفی درونم، همچنین تغییر صفت گذشته میتوانم به نتیجه برسم.
در این وادی به سه مولفه نور، صوت و حس اشاره میکند؛ نور در جهان نقش مهمی دارد، انسان با تزکیه و پالایش میتواند نار وجودش را به نور تبدیل کند، یا صوت که میگوید؛ ای انسان، تو چیزی نیستی مگر آنچه تلاش میکنی؛ اگر به اصوات نیکو گوش بدهیم، میتوانیم به صلح و آرامش برسیم. اما حس که مانند خداوند است، در تمامی هستی و نیستی وجودیت دارد اما رویتناپذیر است. اگر حس ما خوب کار کند، هم خودمان در آرامش هستیم و هم میتوانیم به اطرافیانمان، دوست داشتن و آرامش را منتقل کنیم؛ اگر حس ما بد باشد با انتقال کینه، نفرت و حسهای منفی زندگیمان را برای خود و دیگران تبدیل به جهنم میکنیم.
همسفر مریم:
برداشت من از سی دی وادی دهم بخش دوم، این است که؛ من مریم باید هرچیزی را در جای خودش انجام بدهم، برای تغییر صفت گذشته باید حس خودم را با تزکیه و آموزش، از ضدارزشها دور کنم. اگر من نسبت به کسی، نفرت و کینه داشته باشم، مسلماً همین حس بد را دریافت میکنم اما اگر در درون من صلح، آرامش، عشق و محبت باشد، حس مثبت را دریافت میکنم.
وقتی من مریم، درون، تفکر و حس سالم داشته باشم، میتوانم همه کارهایم را به شیوهی درست انجام بدهم. حس و افکار من خیلی روی زندگی خودم واطرافیانم تاثیر میگذارد.
من باید با دانایی موثر و تغییر خودم در جهت ارزشها، با تاریکی و افکار منفی مقابله کنم، نباید به افکار منفی اجازه بدهم، درونم رخنه کنند و توسط جهل درونم، زندگیام را به اختاپوسی زشت تبدیل کنم. پس باید با کمک صوت، نور و حس مثبت، نیروهای منفی را دور کنم و بدانم که شیطان همیشه دشمن آشکار من است، باید مراقب باشم
من مریم باید مراقب هستی که با کمترین چیز به من مریم کمک میکند، باشم چون هستی نماد خداوند است، من باید هستی را به سوی بقا حرکت بدهم و با بریدن درختان یا ریختن آشغال در روخانهها، آن را نابود نکنم.
همسفر عائده:
حس مانند خداوند است، در تمام هستی و نیستی موجود است اما رويتناپذیر و همنام خودش قابل حس است. حس اولین نیرویی است که قوه عقل را به کار میاندازد؛ ما هرگز قادر نیستیم که صفت گذشته خود را عوض کنیم مگر اینکه حس ما تغییر کند؛ لازمه تغییر صفت گذشته، تغییر حس است. باید حس، دریافت و افکارمان را تغییر دهیم، باید بدانیم که ما همان چیزی را منتشر میکنیم که درون ماست. ما همه بنده خداوند هستیم یعنی بنده تمام هستی، هستیم، خود خداوند را نمیبینیم، هستی نماد خداوند است؛ دیدن یا چشم، جایگاه نور را در انسان دارد، همچنین شنیدن یا گوش، جایگاه صوت و قلب، دل یا سینه، جایگاه حس مرکزی هستند.
منبع: سیدی وادی دهم بخش دوم
ویراستاری و ارسال: همسفر فرحناز رهجوی راهنما همسفر عاطفه (لژیون اول)
همسفران نمایندگی اروند آبادان
- تعداد بازدید از این مطلب :
45