پایه روان ، جهان بینی و فیزیولوژی می باشد و تعریف روان : خلق و خوی انسان در صور آشکار و صور پنهان می باشد.
چرا صور آشکار و صور پنهان ؟چون در صور آشکار، یک انسان بسیار معقول برای جامعه هست ولی؛ در صور پنهان یک قاتل زنجیره ای می باشد.
کنش و واکنش انسان در پندار ،گفتار ،کردار بیانگر روان هر شخص می باشد.
ما جهان بینی را در تمام موارد داریم، تمام پیامبران و ادیان الهی و تمام کتب آسمانی انجیل، تورات همه و همه آمده اند که به ما درس درست زندگی کردن را بدهند .
جهان بینی یعنی دیدن جهان ،دیدن خود و خانواده ،دیدن جامعه ،دیدن شهر و دنیا ،دیدن جهان در تمام سطوح زندگی لازم ضروری است. شاگردی که حرمت استاد و معلمش را نگه نمیدارد جهان بینی آن شخص خراب است یا فرزندی که صدایش بالا می رود حرمت پدر و مادرش را نگه نمی دارد جهان بینی آن شخص خراب است و انجام کارهای ضد ارزشی چهره انسان را زشت می کند.
وادی چهاردهم ، وادی بسیار عظیم و گسترده ای می باشد که تمام خلقت را در جهات مختلف پوشش می دهد محبت، باعث جذب شدن و باعث بهم پیوستن می شود .عشق در تمام ذرات هستی و در همه مولکول ها دمیده شده است.
یکی از مسائل مهم که انسان گرفتار آن می شود مسئلهی ناامیدی هست یک مثلث را در نظر بگیریم، یک ضلع آن روشنایی ،یک ضلع آن تاریکی و قاعده مثلث، مسیر راه است که قاعده مثلث حرکت به طرف این دو می باشد.
وقتی نور نباشد، تاریکی وجود دارد فرض کنید همه جا تاریک است یک کبریت که روشن شود تاریکی از بین می رود. اگر سونامی تاریکی بیایید، نمی تواند روشنایی کبریت را از بین ببرد.
ناامیدی سم مهلکی می باشد اگر ما بخواهیم همه چیز را برمبنای ظلمت بگیریم آن موقع به طرف ناامیدی می رویم در زندگی وقتی حضور خداوند و اعتقادات را حذف کنیم، چیزی باقی نمی ماند، در این ظلماتی که هیچ دست آویزی نیست ،خداوند خودش دست آویز است و باعث ایجاد امید می شود .ناامیدی و بی محبتی انسان را از بین می برد .امید مسئله حائز اهمیتی می باشد کسی که امید داشته باشد دست به خودکشی نمیزند .کسی که امید داشته باشد مریض نمی شود ما 200 نوع بیماری داریم به نام سایکوسوماتیک یعنی بیماری روان تنی که از بی اعتقادی و امید به هیچ نداشتن بوجود می آید.
در کنگره 60 چه چیزی ما را دور هم جمع کرده است ؟ چیزی جز محبت نیست وقتی محبت هست امید بوجود می آید مانند انسان تشنه ای که در حال مرگ است وقتی خبر می رسد که آب در راه است از جایش بلند می شود به زندگی ادامه می دهد.
در بدن ما انسان ها 38 هزار میلیارد سلول وجود دارد و هر سلول برای خودش میتوکندری و یک نیروگاه دارد ما انسان ها از وجود خودمان چیزی نمی دانیم.
از قوه به فعل در آوردن راهی بسیار سنگین و سخت است انسان اگر خیلی از کارها را می تواند انجام دهد بخاطر این است که بالقوه در درونش نهاده شده است ولی در حیوانات بالقوه نهاده نشده است.
اگر ما انسان ها فرآمین الهی را درست اجرا می کردیم به این همه مشکل برخورد نمی کردیم و همه ما در آسایش ،آرامش بودیم.
در کتاب های آسمانی و کتاب های زرتشت، بودا و ده فرمان موسی، آمده است که قتل نکنید ،دزدی نکنید ،شهادت دروغ ندهید ،با ادب خوش رفتار باشید،امانت دار باشید ،آرام صحبت کنید ،اجازه خواستن هنگام ورود و امید به رحمت خداوند داشته باشید.
در همه سیستم ها دو قطب وجود دارد برای اینکه ما بتوانیم از ظلمت به سمت روشنایی برویم باید کلید و کلیدها را پیدا کنیم.هر مشکلی یک کلیدی دارد، مشکل اعتیاد تا قبل از کنگره 60 و متدDST کلیدش پیدا نشده بود، هنوز هم برای کشور خودمان و جهان های دیگر مجهول هست .انشالله برای سال های آینده مشخص خواهد شد، چون؛ کلید اعتیاد پیدا شده است که ما سرپا هستیم از یک نمایندگی به 140 نمایندگی رسیده ایم . برای انجام هرکاری که می خواهیم انجام بدهیم اول باید راه حل آن را پیدا کنیم و اقدام به حرکت کنیم با اقدام به حرکت راه خودش نمایان می شود.
گاهی اوقات ما از یک مسائلی اطلاع داریم، نباید آن اطلاعات را بیان کنیم چون وقتی پخش شود موضوع از بین می رود و ایجاد نفاق و مشکل می کند، بعضی از اطلاعات، معلومات برای جامعه مضر می باشد و در انسان ایجاد تشویش، تردید می کند.
نویسنده:همسفر عصمت (لژیون هشتم)
همسفران نمایندگی عطار نیشابوری
- تعداد بازدید از این مطلب :
247