جلسه هفتم از دوره سیام کارگاههای آموزش خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی خلیجفارس با استادی همسفر عسل، نگهبانی همسفر مرضیه و دبیری همسفر نرجس با دستور جلسه «رابطه یادگیری و معرکهگیری» روز دوشنبه 28 آبانماه 1403 ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
از راهنمای خودم همسفر زینب خیلی تشکر میکنم که به من اعتماد کردند و من را لایق این جایگاه دانستند، نمیدانم چه حکمتی در زندگی من است که هرسال در این تاریخ اتفاقهای خیلی خوبی میافتد یکی از آنها رهایی مسافرم از نیکوتین بود که از همینجا به خودش و راهنمای ایشان مسافر حجت تبریک عرض میکنم؛ واقعاً خیلی خوشحال هستم که این اتفاق افتاد و دوم اینکه خودم در این جایگاه نشسته و آموزش میگیرم؛ حس و حال خیلی خوبی است و از آن چیزی که فکر میکردم لذتبخشتر است. امیدوارم همه سفر اولیها بتوانند این جایگاه را تجربه کنند. دستور جلسه «رابطه یادگیری و معرکهگیری» است تا اسم یادگیری میآید به چیزهای مثبت فکر میکنیم.
اما معرکهگیری که از اسمش هم مشخص است چیزهای منفی را برای ما یادآور میشود و در مقابل یادگیری، معرکهگیری وجود دارد؛ معرکهگیری با یادگیری رابطه عکس دارد؛ زمانی که انسان وارد معرکهگیری میشود یادگیری اتفاق نمیافتد و ذرهذره پروسه آموزش و درمان متوقف میشود به همین دلیل انسان دچار رکود میشود. فردی که در کنگره ۶۰ در چرخه آموزش و خدمت قرار دارد و سیدیهایش را کامل مینویسد کمتر جذب مسائل حاشیهای میشود و کسانی که غرق در آموزش و خدمت هستند تغییرات را در تفکر و اندیشه آنها بهوضوح میبینیم و مسائل حاشیهای برایشان معنا و مفهومی ندارد؛ نیرو و توجه آنها بیشتر روی خود و عملکردشان متمرکز است و کاری به کار دیگران ندارند.
کسانی که در چرخه آموزش و خدمت نباشند مرتب دوربین آنها روی دیگران میچرخد؛ هیچ پیشرفتی ندارند و روزبهروز حالشان خرابتر میشود که این یکی از بدترین حالاتی است که ممکن است یک انسان به آن دچار شود. آنها بهمحض اینکه شروع به ایراد گرفتن، غیبت و نقد کردن عملکرد دیگران میکنند خسی را در چشم دیگران میبینند؛ اما چوب را در چشم خود نمیبینند. کنگره جای آموزش و یادگیری است. معرکهگیری تمثیلی از ورود به مسائل حاشیهای و دور شدن از مقوله آموزش و خدمت است. افرادی هستند که نیروی خود را صرف آموزش، یادگیری و خدمت نمیکنند این افراد بهصورت خودکار، جذب مسائل منفی و حاشیهای میشوند، غیبت میکنند، دیگران را نقد و بررسی میکنند، در امور شخصی دیگران تجسس میکنند و به فرموده آقای مهندس «اگر افسار نفس و خواستههای آن را در دست نگیریم نفس افسار ما را در دست خواهد گرفت و به سویی میبرد که خودش میخواهد.»
تقریباً ۵ یا ۶ سال پیش ما منزلمان را عوض کردیم منزل ما کمی بزرگتر و تعداد اتاقهایش بیشتر شده بود؛ قبل از آن ما در خانه آپارتمانی زندگی میکردیم فاصله سنی بین من و خواهرم خیلی کم بود به همین دلیل یکتخت با سرویس خواب کامل برای ما گرفته بودند و یک اتاق برای من و خواهرم بود من مجبور شدم سرویس خواب را به غزل خواهر کوچکترم بدهم؛ چون رنگش صورتی بود به او بیشتر میآمد و من بدون سرویس خواب ماندم، فقط یک تشک و یک رگال برای لباس در یک اتاق بزرگ داشتم تمام وسیلههای من یا روی زمین افتاده بود یا روی آن رگال، هرکسی هم به خانه ما میآمد؛ مخصوصاً عمهها میگفتند چهقدر اتاقت کثیف و بههمریخته است خب من آن موقع نمیدانستم چه بگویم؛ بنابراین بهانهای میآوردم و میگفتم خب من کمد ندارم، تخت ندارم و سرویس خواب ندارم و مجبورم که اتاقم اینطوری باشد؛ اینجا من کار معرکهگیری انجام دادم.
میتوانستم پتو، لباس و شالها را در جای درست و مرتب بگذارم این کار را نمیکردم و میگفتم؛ چون تخت و میز لوازم آرایشی ندارم و هزاران بهانههای دیگر میآوردم؛ حتی اوایل که به کنگره میآمدم هم همینطور بهانه میآوردم؛ چون نیروهای منفی اجازه نمیدادند که آموزش بگیرم تا قبل از اینکه وارد کنگره شوم نیروهای منفی خیلی بر من احاطه داشتند؛ مثلاً همسفر زینب به من میگفتند؛ سیدی را سروقت بنویس و بیاور تا امضاء کنم میگفتم انجام میدهم؛ ولی تنبلی میکردم و نمینوشتم، بهانه میآوردم که من نمیتوانم کلاس و امتحان دارم و امتحانات نهایی هم خیلی سخت است و نمیتوانم به همه آنها رسیدگی کنم و هزار بهانههای دیگر الآن هم نمیگویم که خیلی خوب شدهام نه ولی در حال آبدیت هستم که آنها را کم کنم.
تایپ: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر طاهره (لژیون نهم)
ویرایش: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر طاهره (لژیون نهم)
عکاس: همسفر راحله مرزبان خبری
ویراستاری و ارسال: همسفر رها نگهبان سایت
همسفران نمایندگی خلیجفارس بوشهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
1476