مشارکت همسفران در مورد دستورجلسه «رابطه یادگیری و معرکه گیری»
همسفر الهام (لژیون چهارم)
یادگیری میتواند بر نگرش، دانش و رفتار اثر بگذارد. مسئله مهم این است که به خاطر داشته باشید یادگیری؛ ممکن است سبب شود رفتارهای مفید و منفی ایجاد شوند. یادگیری بخش طبیعی و دائمی از زندگی است که پیوسته اتفاق میافتد و شاید سبب بهترشدن یا بدترشدن فرد شود.گاهی اوقات یادگیری به معنی کسب دانش بیشتر و حرکت به سمت یک زندگی بهتر است؛ اما در سایر موارد، یادگیری به معنی یاد گرفتن رفتارهایی است که شاید برای سلامت و تندرستی فرد مضر باشند.
یادگیری همیشه به سادگی اتفاق نمیافتد. گاهی اوقات باید بر موانعی غلبه کنید تا بتوانید دانشی جدید کسب کنید. این موانع ممکن است در فرمهای مختلف ظاهر شوند. اگر نتوانید راهنما و دستورالعملی پیدا کنید یا کسی را پیدا کنید که از او درباره مشکل خود سؤال کنید؛ این فرصت را هم پیدا نمیکنید که بتوانید درست کردن آن را یاد بگیرید. اگر بخواهم یادگیری داشته باشم یکجور تواضع باید باشد؛ یعنی دریچه ذهنم باز میشود؛ برای یادگیری یک سری مسائل؛ ولی معرکهگیری انگار گارد گرفتم، اجازه نمیدهم چیزی به سمت من بیاید و معرکهگیری به نوعی خودخواهی و غرور و منیت و ... را میآورد.
انگیزههای درونی و بیرونی بر میزان یادگیری افراد اثر میگذارند و انسان همواره در حال آموزش است؛ اما آموزشهایی که میبیند شاید در مسیر نباشد و جواب عکس بدهد؛ پس من باید بدانم چه آموزشی و کجا و چگونه به دست بیاورم و درنهایت بهترینها را یاد بگیرم؛ چون یادگیری از آموزش مهمتر است؛ باید بدانیم که ما همه برای خدمت و آموزش پا به حیات نهادهایم.
اگر ما بخواهیم چیزی را یاد بگیریم باید آموزش بگیریم و آموزش پایه اصلی است که باید درست و دقیق باشد. اگر آموزش نباشد هیچ تغییری هم بوجود نمیآید؛ ما به کنگره آمدهایم که آموزش بگیریم، الفبا را یاد بگیریم؛ ولی چطوری از این الفبا جمله بسازیم و انشا بنویسیم، به عهده خودمان است؛ باید با توجه به مسائل و مشکلات خودمان این آموزشها را به کار بگیریم.
اگر ما در جلسات شرکت کرده و آموزش بگیریم؛ ولی در زندگی خود نتوانیم کاربری کنیم، این ارزشی ندارد و منجر به معرکهگیری میشود و نباید خودمان را گول بزنیم. یادگیری از همه مهمتر است؛ گاهی انسان از یک حرف و کلمه، از یک دیدن، از یک شنیدن، از رفتن یا نرفتن و یا اشاره کردن و غیره میتواند چیزهای زیادی یاد بگیرد و یادگیری، تنها در داخل کتابها نیست، مهم داشتن هدف و خواستن است. در سیدی «علم» استاد امین میگویند: آموزش علم و قوانین علمی به تنهایی به وقوع نمیپیوندد؛ یعنی یادگیری این قوانین به تنهایی و توسط شخص بدون حضور و تفویض آن علم از سوی استاد و راهنما هیچ اتفاق و آموزشی در رهجو انجامپذیر نبوده و نخواهد بود.
علت معرکهگیری، پنهان کردن یک چیز یا ایجاد یک منافعی است، معرکهگیری، بستگی به شنوندهها و کسانی که دور او جمع شدند دارد؛ پس برای معرکهگیری ما به سه موضوع نیاز داریم؛ شخص معرکه گیر، تماشاچی یا شنوندگان معرکهگیر و یکی هم موضوع معرکهگیر که این یک مثلث را تشکیل میدهد؛ پس وقتی کسی معرکه بگیرد بستگی دارد که ما حرفهای او را گوش کنیم یا گوش نکنیم.
ما به خاطر اینکه این معرکهگیریها را از بین ببریم، لژیونها را تشکیل دادیم، نخواستیم که آنها را بیرون کنیم و لژیونها که درست شد، معرکهگیریها هم جمع شد؛ ما هیچ وقت نمیخواهیم مقصر را تنبیه کنیم، چیزی که برای ما خیلی مهم است،؛ ایناست که کاری کنیم که دیگر مقصر نداشته باشیم.
همسفر وجیهه (لژیون دوم)
یادگیری امری است؛ که با آموزش همراه است و این در نهاد انسان فطری است؛ ولی معرکهگیری درست نقطه مقابل یادگیری و ارزشها است. و از جهل و نادانی و تاریکی انسان خبر میدهد. در اینجا فرد معرکهگیر از نیروهای منفی کمک میگیرد؛ تا به اهداف پلید خود برسد.
یادگیری برای هر فرد لازم و ضروری است؛ که با آموزش، تفکر و دانایی کامل میشود. همسفران کنگره در ابتدای ورود با این دستور جلسه آشنایی ندارند و با نقزدن و شکایت میخواهند خود را موجه و کامل نشان دهند؛ چون عیب و تاریکی خود را درک نمیکنند؛ زیرا سالیان دراز با این روش زندگی کردهاند.
مسافران هم در ابتدا که وارد لژیون میشوند؛ وقتی در پلههای پایین قرار میگیرند؛ چون مواد کمتری دریافت میکنند مرتب به راهنما خود شکایت میکنند؛ آنها نمیدانند که سالهای دراز با مصرف مواد مخدر بدن را از سلامتی دور کرده و مواد شبه افیونی طبیعی خود را جایگزین یکسری مواد غیره کردهاند.
اکنون که به کنگره آمدهایم یاد گرفتهایم که با نوشتن سیدی و خواندن جزوهها خودمان را برای یادگیری بیشتر آماده کنیم؛ و از دنیای جهل و نادانی خود بکاهیم و بر روشناییها در صورپنهان خود به عشق، محبت، ایمان، صميميت و دوست داشتن خودمان و دیگران بیفزاییم تا به آن عشق و محبت الهی برسیم.
همسفر فاطمه (لژیون دوم)
من اگر بخواهم معرکهگیری کنم از اصل آموزش و یادگیری دور میشوم و به دنبال مقصر میگردم؛ این را باید بدانم مقصر اصلی خودم هستم. معرکهگیری یعنی اینکه؛ وقتی ما عمل اشتباه انجام میدهیم و آن را نمیپذیریم و دنبال معرکهگیری و بهانه هستیم؛ مثلاً اینکه راهنما از من میخواهد سیدی بنویسم دلایل متعدد میآورم؛ مثلاً وقت نداشتم، درگیر بودم و کاری برایم پیش آمده و...
در واقع انسان وقتی خطایی میکند و میخواهد خطایش را بپوشاند به گردن نمیگیرد؛ یا توانایی انجام کاری را ندارد شروع به معرکهگیری میکند، بهانه میآورد. بنابراین اگر من درست سفر کنم؛ گوش به فرمان راهنمایم باشم و آموزشها را عملی کنم این یادگیری میشود.
ویرایش: همسفر فاطمه.ا رهجوی راهنما همسفر بتول (لژیون سوم)
ارسال: همسفر مریم نگهبان سایت
همسفران نمایندگی یحیی زارع میبد
- تعداد بازدید از این مطلب :
52