English Version
This Site Is Available In English

نیروی منفی برای تکامل انسان طراحی شده است

نیروی منفی برای تکامل انسان طراحی شده است

گفت‌و‌گویی داریم با راهنما همسفر سحر، همسفر مسافر مرتضی که به مدت یازده ماه و دو روز با راهنمایی مسافر مسعود و همسفر محبوبه سفر‌ کردند و مدت رهایی ایشان نه سال و سه ماه و چند روز است.

قصد داریم موضوع گفتگو با شما را در مورد رابطه یادگیری با معرکه‌گیری مطرح کنیم به نظر شما آیا یادگیری فقط مختص به انسان‌ها است؟

یادگیری فقط مختص انسان نیست، اساس هستی و زندگی برمبنای یادگیری است اما به صورت کامل بخواهیم درنظر بگیریم بیشتر مربوط به انسان است، زیرا انسان در حال تکامل می‌باشد و طبق کلام الله شریف و وادی دوازدهم، خداوند فقط به انسان اسماء را یاد داد و تنها موجودی که خداوند از روح خودش در او دمیده انسان می‌باشد و روح مربی انسان است که آموزش‌ها از طریق روح به انسان منتقل می‌شود.

چه تفاوتی بین یادگیری و معرکه‌گیری وجود دارد؟

یادگیری و معرکه‌گیری دو مقوله کاملا متفاوت و مجزا است و تفاوت زیادی دارند، زیرا یادگیری در جهت مثبت و معرکه‌گیری در جهت منفی می‌باشد، همچنین با گذشت زمان و پیشرفت بشر و نزدیک شدن به تکامل معنای خیلی چیزها تغییر پیدا کرده است، برای مثال کلمه معرکه‌گیری؛ در گذشته نمایش‌های خیابانی وجود داشت که افراد با اجرای این نمایش‌ها هم به سرگرم کردن مردم می‌پرداختند و هم‌ پولی را برای امرار معاش به دست می‌آوردند، اما امروزه این نمایش‌ها از بین رفته است و به صورت گذشته وجود ندارد. در کنگره‌۶۰ با آموزش‌های مهندس آقای حسین دژاکام عزیز معنای معرکه‌گیری را به نحو دیگر یاد گرفتیم.

چه زمانی معرکه‌گیری به وجود می‌آید و از کجا شروع می‌شود؟

انسان تا زمانی که سرش به کار خودش گرم است و به دیگران کاری ندارد و تلاش او فقط برای یادگیری و حل مسائل خودش است، وارد معرکه‌گیری نمی‌شود اما فقط کافی است که سرش را بالا بگیرد و به افراد دیگر نگاه کند و خودش را با دیگران مقایسه و قضاوت کند، در کار دیگران تجسس کند و دخالت کند، از دیگران کینه، نفرت و حسادت داشته باشد این‌ها اولین قدم برای معرکه‌ گیری و وارد حاشیه شدن است که دیگر از کار خودش عقب می افتد و وارد مقوله معرکه‌گیری می‌شود.

در کنگره۶۰ برای جلوگیری از معرکه‌گیری چه اقداماتی انجام می‌‌گیرد؟

در ابتدا که فعالیت کنگره شروع شده بود لژیون‌ها نبودند، افراد گروه‌های منفی درست می‌کردند و مدام وارد حاشیه می‌شدند و همین باعث می‌شد افراد از آموزش عقب بمانند تا زمانی‌که مقوله لژیون مطرح شد و لژیون این معرکه‌گیری را از بین برد، اکنون هم وقتی مسافر و همسفر وارد کنگره۶۰ می‌شوند راهنما به آن‌ها می‌گوید سرگرم خودت باش و فرمانبردار باش و تمرکزت فقط روی سفر خودت باشد اما اگر رهجو گوش نکند، در جلسه یا لژیون باشد اما حواسش جای دیگری باشد و مدام به دیگران و کارهای دیگران نگاه کند نه تنها در سفرش موفق نیست بلکه وارد معرکه‌گیری می‌شود. اساس کار کنگره بر مبنای الگوبرداری می‌باشد همچنین آموزش‌ها آنقدر دقیق و منظم است که وقتی یک نفر کارش را درست انجام بدهد یک الگوی خوب برای دیگران است و همین باعث می‌شود دیگران او را الگو قرار بدهند و وارد ضلع آموزش شوند و از معرکه‌گیری جلوگیری می‌شود.

 آیا معرکه‌‌گیری و یادگیری در رسیدن به رهایی تأثیر دارند؟

بله قطعا معرکه‌گیری و یادگیری برای گذراندن سفر اول و وارد شدن به سفر دوم و البته خدمت درست انجام دادن تاثیر بسیار مهمی دارد وقتی تازه وارد در لژیون می‌نشیند و راهنما می‌گوید به کار هیچ کس جز خودت کار نداشته باش و رهجو می‌پذیرد و فرمانبردار است، سروقت می‌آید و می‌رود، سی‌دی می‌نویسد، داروی خود را منظم می‌خورد، در برنامه‌های کنگره۶۰ شرکت می‌کند و یک بازیگر واقعی است با کسی که فرمانبرداری نمی‌کند و رهجو منظمی نیست، سی‌دی نمی‌نویسد و وظایف خود را انجام نمی‌دهد، یکی نیستند و شخص منظم، فرمانبردار به راحتی با صبر و تلاش به نتیجه دلخواه می‌رسد اما شخص دوم در گردباد کنگره پس از مدتی به سمت بیرون پرتاب می‌شود و نتیجه نمی‌گیرد.

از نشانه‌های افرادی که وارد معرکه‌گیری می‌شوند چیست؟

در کنگره۶۰ یاد گرفتیم نیروی منفی برای تکامل انسان طراحی شده است و معرکه‌گیری هم از نیروی منفی جدا نیست و افرادی که وارد معرکه‌گیری می‌شوند؛ مدام در کار دیگران تجسس می‌کنند، به راحتی دیگران را قضاوت می‌کنند، در هرکاری بدون اینکه از آن‌ها بخواهند نظر می‌دهند و به جای پرداختن به خویش و دیدن تاریکی‌های خودش به دنبال کارهای دیگران است.

هنر انسان این است که دشمنان را دوست خود بکند و اینکه در زندگی همیشه باید چاشنی محبت وجود داشته باشد، آیا می‌توانیم به همه افراد بدون اینکه آنها از ما کمکی بخواهند برمبنای محبت کمک کنیم؟

قطعا نباید این‌گونه باشد. هر انسانی زمانی می‌تواند به دیگران کمک کند که از او بخواهد کمکش کند. دقيقأ مثل کار راهنماهای کنگره‌۶۰ یک راهنما تا زمانی‌که رهجو از او کمک نمی‌خواهد یا روی پله نیست نمی‌تواند کاری برای او انجام بدهد اما وقتی رهجو یک گام به سمت راهنما می‌آید، راهنما صد گام برای کمک به او بر می‌دارد و به قول معروف، انسانی که خواب است را می‌توان با یک بار صدا کردن از خواب بیدار کرد اما انسانی که خود را به خواب می‌زند با صد‌بار صدا زدن هم نمی‌توان از خواب بیدار کرد.

شما چه تجربه‌ای در زمینه کمک کردن دارید؟

تا قبل از کنگره و چند وقت پیش به افراد نزدیک خودم که اعتیاد داشتند کنگره‌۶۰ را پیشنهاد می‌دادم که بیایند و درمان شوند اما از یک جایی به بعد متوجه شدم، هر فردی باید تاریکی خودش را تجربه کند و خودش برای درمان و هر کار دیگر قدم بردارد و تلاش می‌کنم به خود و شناخت خودم بپردازم.

کلام آخر:

در پایان از خدای خود سپاس‌گزارم که من را در مسیر کنگره۶۰ قرار داد و از آقای مهندس حسین دژاکام و خانواده محترم ایشان تشکر می‌کنم، از راهنماهای خودم تشکر و قدردانی می‌کنم که حال خوب امروزم را مدیون آن‌ها هستم‌، همچنین از خدمت‌گزاران سایت و از شما که شرایط این مصاحبه را به وجود آوردید تشکر می‌کنم و در پایان برای همه آرزوی موفقیت دارم.

مصاحبه‌کننده و ویراستار: همسفر مهسا رهجو راهنما همسفر شهلا (لژیون دوم)
عکاس، تنظیم و ارسال کننده: همسفر فاطمه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی امیر اراک

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .