چهارمین جلسه از دوره شصتودوم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران نمایندگی شادآباد با استادی راهنما همسفر فاطمه، نگهبانی همسفر مهتاب و دبیری همسفر صنم با دستور جلسه « رابطه یادگیری و معرکهگیری » روز سهشنبه ۲۹ آبانماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۵:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
خدا را شکر میکنم که یک بار دیگر در کنگره ۶۰ در این جایگاه خدمت میکنم و امیدوارم که جلسه خوبی با هم داشته باشیم. دستور جلسه این هفته رابطه یادگیری با معرکهگیری است، که به نظر من جز آن دستور جلسات کلیدی و مهم است. اگر به عنوان یک انسان یا یک رهجو در هر جایگاهی که هستم؛ بتوانم ارتباط بین معرکهگیری و یادگیری را کاملاً درک کنم، میتوانم خود را در آن جایگاهی که برای آن تلاش میکنم ارتقا بدهم.
این دستور جلسه چند سال است که تکرار میشود و همیشه به دوستان میگفتم که جز دستور جلسات سخت برای من است و این چند روز فکر میکردم که چه چیزی باعث میشود که یک سری مفاهیم؛ فهمشان برای من دشوار میشود. متوجه شدم که این کار نیروهای منفی است و آن سلاحها و یا ابزار خودشان را به راحتی از دست نمیدهند؛ اینکه من متوجه معرکهگیری در درون خود بشوم مهمترین سلاح نیروهای منفی را توانستهام از آنها بگیرم.
چرا میگویم مهمترین سلاح و یا ابزارشان؟! چون من میتوانم تمام صفات بد، منیت، حسادت و قضاوت را درون خود داشته باشم و با معرکهگیری میتوانم همه اینها را پوشش بدهم. به نوعی میتوانم از صفات بد خود با معرکهگیری حفاظت کنم و طبیعتاً نیروهای منفی همچنان ابزار خوبی را؛ به راحتی نمیگذارند من متوجهشان بشوم. در انتهای صحبتهایم این موضوع را بهتر میشکافم.
به همین خاطر موضوع معرکهگیری نقطه مقابل یادگیری قرار میگیرد. هرجایی که معرکهگیری وجود داشته باشد آنجا یادگیری به پایینترین سطح خودش میرسد. مانند دو کفه یک ترازو که هر کدام بالاتر باشد آن یکی پایینتر است. اگر من به درک واقعی این موضوع برسم در مسیر آموزش خود در کنگره ۶۰ برای اينکه بهتر بتوانم مطالب، مفاهیم و جهانبینی را آموزش ببینم باید معرکهگیری خود را به حداقل برسانم تا آن یادگیری حاصل بشود.
معرکهگیری میتواند مدلهای مختلفی داشته باشد، گاهی اوقات سکوت هم میتواند به نوع خودش معرکهگیری باشد همانطور که فریاد زدن یا گریه کردن و یا قهر کردن میتواند معرکهگیری باشد. مدلهای مختلفی وجود دارد، که همه ما قطعاً با آن آشنایی داریم.
حالا چه در جایگاه معرکهگیر و یا چه در جایگاه کسی که با معرکهگیرها روبهرو شده است؛ اما به نظر من مدل آن فرقی نمیکند در نهایت معرکهگیری مانند سمی است که خود من را از پا در میآورد؛ همانطور که آقای مهندس در سیدی عناصر معرکهگیری گفتند: کسی که معرکهگیری میکند، شروع میکند به یارکشی کردن و افراد را با خود به مسلخ میبرد؛ اما در نهایت خودش قربانی و ذبح میشود. من هم دقیقاً همین برداشت را دارم. به نظر من معرکهگیری مثل سمی است که خود من را از پا در میآورد و فقط یک پادزهر به نام یادگیری دارد.
حال اگر بخواهیم این دستور جلسه را به رابطه رهنما و رهجو در کنگره ۶۰ ارتباط بدهیم؛ چون در رهجو بیشتر معرکهگیری دیده میشود، ولی ما نمیخواهیم به رهجوها یا سفر اولیها و تازه واردها برچسب بزنیم، که معرکهگیر هستند. در سفر اول اتفاقاً جنس آن خیلی ضعیفتر است و قابل کنترلتر است و میتواند همان سیدی ننوشتن یا سرکشی کردن و قوانین را نقض کردن باشد، یا حتی به قول آقای مهندس میتواند لژیون را به سمت شوخی و خنده بردن، معرکهگیری باشد؛ اما در سفر دوم و جایگاههای خدمتی به نظر من معرکهگیری اتفاق میافتد و خیلی جنسش خطرناکتر و شدیدتر است؛ چون ابزاری که در سفر دوم و یا جایگاهها، نیاز است که من معرکهگیری کنم و توهم دانایی است.
وقتی من احساس میکنم خیلی میدانم، برای خودم یک اکیپی تشکیل میدهم و دیگر قوانین را محترم نمیشمارم و از خودم طبق سیدی آفت؛ قوانین وضع میکنم، قوانینی که هست را نقض میکنم و به نظر من این مدل خیلی مدل خطرناکتری است. اما باید این را بدانم که آموزش و یادگیری در سکوت اتفاق میافتد. اینطور نیست که من هر چقدر میدانم، صدایم بلندتر باشد، بیشتر داد بزنم، بگویم من بیشتر میدانم و می فهمم. همان جمله معروفی که ما در کنگره داریم «درخت هرچه پربارتر سر به زیرتر»
اگر من درباره موضوع معرکهگیری صحبت میکنم؛ یک حقهای وجود دارد که من خود چند سال درگیر آن بودم و به نظر من بیان کردن آن خالی از لطف نیست، من چند سال است که در کنگره هستم و خیلی دستور جلسات این جنسی هستند که آدم را با درون خودش آشنا میکند. اینجا حقه خیلی عجیب صورت میگیرد و آن هم این است که هر سال این دستور جلسه که گذاشته میشد، من میآمدم و دنبال معرکهگیرها میگشتم، این یک گره و مشکل بود به نظر من این حقه خیلی عجیب بود که من را درگیر خودش کرد. چندین سال و شاید تازه من امسال به این موضوع پی بردم؛ که فاطمه اگر قرار است تو راجع به معرکهگیری آموزش بگیری، باید ببینی آیا خودت معرکهگیری کردهای؟ کجاها این کار را انجام دادهای؟ چرا این کار را کردهای؟ و چگونه میتوانی با این عمل مبارزه کنی؟امیدوارم که قدر کنگره ۶۰ را بدانیم و هر جایی که یادگیری باشد قطعاً نقطه مقابل آن معرکهگیری هم وجود دارد. درگیر این صفت بد نشویم و بتوانیم از تمام آموزشهای کنگره نهایت استفاده را ببریم.
تقدیر از اعضای لژیون سردار
رهایی ۴۰ سیدی همسفر اکرم
تایپ: همسفر بیتا رهجوی لژیون یازدهم
عکاس: همسفر دیبا رهجوی لژیون پانزدهم
مرزبان کشیک: همسفر لیلا و مسافر خدامراد
لژیون خدمتگزار: لژیون بیستم
ویراستاری: همسفر سمیرا رهجوی لژیون بیستوششم دبیر سایت
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی لژیون چهاردهم نگهبان سایت
- تعداد بازدید از این مطلب :
337