مشارکت همسفر افسانه
هستی و طبیعت همیشه به ما درس میدهند و ما این درسها را با چشم خودمان میبینیم ولی در زندگی خود به کار نمیبریم، برای مثال، پرندهی عقاب را اگر نگاه کنیم، خصوصیات و آموزشهایی را به ما یاد میدهد، شجاعت، تمرین و تکرار، باهوش بودن، تمرکز کردن، وارد نکردن کسی به حریم خود و هزاران نکتهی ریزودرشت دیگر را به ما آموزش میدهد؛ و یا شاید برای ما پیشآمده باشد رفتاری را از دیگران میبینیم که درست است، ولی به دلیل اینکه در ما حسهای بدی نهفته است آن را قبول نمیکنیم و روی حرف خودمان پافشاری میکنیم. چون در ما معرکهگیری آغازشده است و بهجای پذیرفتن عیبها و نقصهای خودمان، میخواهیم ذهن افراد را به سمتوسویی دیگر منحرف کنیم. به نظر من رابطهی منیت با معرکهگیری درهمآمیخته است. کسی که مهربان باشد و خالی از منیت و غرور و تکبر باشد بهجای معرکهگیری، آموزشها را در زندگی خودش کاربردی میکند و شاید معرکهگیری با فرار کردن از مسئولیتهایی که به ما واگذارشده است رابطهی مستقیمی دارد. اگر من یاد بگیرم همیشه مشکلی که به وجود آمده را ابتدا بپذیرم و به دنبال مقصر کردن دیگران نباشم، بهجای غرغر کردن به دنبال راهی درست برای حل مشکل به وجود آمده میباشم و همینطور اگر در زندگی به دنبال تائید دیگران نباشم و برای اینکه نخواهم دیگران مشکل من را متوجه شوند و من را قضاوت کنند، معرکهگیری میکنم و یا شروع به منحرف کردن ذهن افراد میکنم و بنابراین بیشترین فشار را بر روی خودم قرار دادهام و انرژی زیادی را از من میگیرد.
انسان معرکهگیر، یک فرد ناتوان است و برای اینکه این را قبول نکند به دنبال بهانه میرود، دقیقاً همین رفتار را من تا قبل از ورودم به کنگره داشتم و همیشه به خاطر اینکه اشتباهات خودم را قبول نکنم، به دنبال بهانهگیری بودم و ترسها، کبر، بیدست و پایی خودم و ضعیف بودن خودم را تقصیر مسافرم میانداختم، همیشه بهانه میآوردم که چون مسافر من معتاد است، پس من فلان کار را نمیکنم، ولی غافل از اینکه ضربههای سنگینی را به خودم میزدم، من همیشه مدعی بودم من که مشکلی ندارم و بنابراین کارهایم عقب میافتاد. حال اگر من همسفر به دنبال یادگیری باشم و دانایی خودم را عملی کنم و بهفرمان شو شود نزدیک شوم هم به دنبال معرکهگیری نمیروم، هممیدانم با فردی که معرکهگیری میکند چگونه رفتار کنم.
مشارکت همسفر لیلا
یادگیری یعنی؛ فرار گرفتن، دریافت و آموزش اطلاعات مثبت و مفید ولی در معرکهگیری یه سری اطلاعاتی ردوبدل میشود که منفی هستند. اگر کنگره بنا و سیستمی مستحکم و آباد هست؛ به دلیل خدمت گذاران این بنا است که مراحل آموزشی زیادی را طی کردهاند به دانایی بالایی رسیدهاند. دور از حسادت و خودخواهی و حسهای منفی قراردادند.
پس من همسفر، مواظب باشم اگر نق زدم و به حاشیه رفتم به ضرر خودم هست، زیرا ما به کنگره آمدهایم تا بیاموزیم. به حرمتها احترام بگذاریم، با افراد کنگره ارتباط مالی و کاری پیدا نکنیم. از پچپچ کردن و غیبت کردن، سرزنش کردن، حسادت و کینه دوریکنیم، چون اینها نشانه معرکهگیری هست
مشارکت همسفر فیروزه
دستور جلسه معرکهگیری و یادگیری است معرکهگیری به این معناست که من با جهل و ناآگاهی خودم به اشتباهاتم پر و بال دادم و فکر میکردم کاری که دارم انجام میدهم درست است و از بقیه و اطرافیان خودم هم میخواستم که کار و حرف من را تأیید کنند و کسانی که دوروبر من بودند مثل خودم اطلاعات و دانشی نداشتند من فیروزه یکی از معرکهگیریهایی که داشتم و بهتره بگویم اوج نادانی من بود میگفتم مگر میشود بری کنگره بشینی حرف بزنی سیدی بنویسی و درمان بشوی؟ به مسافرم میگفتم خوب زمان اعتیاد مواد از طریق کشیدنی مصرف میکردی حالا داری شربت میخوری تو فقط نوع مصرفت تغییر دادی؛ چون به کنگره و آموزشهایش ایمان نداشتم ولی وقتی آمدم کنگره و با سیستم و روش درمانی DST و داروی شفابخش OT آشنا شدم به جهل و نادانی خودم پی بردم و شروع به آموزش و یادگیری کردم؛ چون معرکهگیری نقطه مقابل آموزش بود.
مشارکت همسفر شهناز
من از این دستور جلسه پرمحتوا آموختم که باید با آموزش گرفتن و یادگیری از معرکهگیری فاصله بگیرم. بیدلیل نیست که آقای مهندس این دو مقوله را در کنار هم قرار داده است، چراکه این دو مسئله همانند دو کفه ترازوست؛ هرچه سطح یادگیری و دانش و معرفت من بالاتر بیاید کفه دیگر ترازو که همان معرکهگیری است پایینتر میرود.
یادگیری نشان از آگاهی دارد و معرکهگیری نمونه بارز جهل و ناآگاهی است. پس به امید روزی که با آموزههای جامع و کامل کنگره پلههای علم و پیشرفت را طی کنیم. با تشکر فراوان از بنیان کنگره ۶۰. برایشان آرزوی سعادت و موفقیت روزافزون دارم.
رابط خبری و تایپ: همسفر نرگس رهجوی راهنما همسفر فائزه (لژیون اول)
ویراستاری و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر سمیرا (لژیون دوم)
همسفران نمایندگی ملایر
- تعداد بازدید از این مطلب :
61