English Version
This Site Is Available In English

معرکه‌گیری، خودش یک کار ضدارزشی است

معرکه‌گیری، خودش یک کار ضدارزشی است

جلسه سوم از دوره بیست و هفتم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره‌۶۰ نمایندگی اروند آبادان با استادی همسفر مولود، نگهبانی همسفر زهرا و دبیری همسفر عائده با دستور جلسه «رابطه یادگیری با معرکه‌گیری» روز دوشنبه 28 آبان‌ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:

از نگهبان جلسه، خانم زهرا تشکر می‌کنم که این فرصت را در اختیار من قرار دادند که در این جایگاه قرار بگیرم.
خیرمقدم می‌گویم به اسیستانت همسفر شهلا و همسفر عصمت که در این جلسه حضور دارند و به همسفر سمیه خدا قوت می‌گویم.
من بعد از یک مدت طولانی در این جایگاه قرار گرفتم و این باعث خوشحالی من است، چون یک زمانی که تعداد راهنماها  کمتر بود، زود به زود می‌شد که به عنوان استاد جلسه در این جایگاه بنشینیم.
یادم می‌آید با یکی از دوستانم که در شعبه تهران راهنما بودند، صحبت می‌کردم؛ می‌گفتند که یک سال شده است که در جایگاه استاد جلسه ننشسته‌ام، برایم خیلی عجیب بود و حالا بعد از یک سال است که در این جایگاه قرار گرفتم تا خدمت کنم، لذت ببرم و آموزش بگیرم.

دستور جلسه《رابطه یادگیری با معرکه‌گیری》
قبلا (در حاشیه رفتن، نق زدن و قبله گم کردن) هم بود، که هم معنی با معرکه‌گیری است.
قبل از ورودم به کنگره60، بخاطر کتاب‌های زیادی که خوانده بودم، فکر می کردم دایره لغات زیادی دارم و خیلی آگاهی دارم ولی زمانی که وارد کنگره شدم، به این درک رسیدم که خیلی از چیزها را نمی‌دانم و زمانی که آموزش گرفتم، فهمیدم که هیچ چیز نمی‌دانم.
در عبارت یادگیری و معرکه‌گیری، هر دو کلمه، هم‌وزن هستند اما از نظر معنایی، متضاد یکدیگراند.
همه ما در این حد شنیده بودیم که معرکه‌گیرها، یکسری آدم‌ها را برای مارگیری یا زنجیر پاره کردن، جمع می‌کردند، یا اینکه وقتی کسی روی یک موضوع، زوم می‌کرد و غر می‌زد، به او می‌گفتند؛ باز تو معرکه گرفتی؟
و یک ضرب‌المثل (سر پیری و معرکه‌گیری)، فقط در همین حد راجع به معرکه‌گیری می‌دانستم.

در اینجا بود که من مولود متوجه شدم که، چه معرکه‌گیر قهاری بوده‌ام و نمی‌دانستم، واقعاً چه چیزهایی در این پرانتز معرکه‌گیری قرار می‌گرفت که من در جریان‌شان نبودم.
آقای مهندس می‌گفتند؛ اگر بخواهیم این معرکه‌گیری را بشناسیم باید عناصرش را بشناسیم، باید بدانیم که عناصر معرکه‌گیری، چه چیزهایی است.
معرکه‌گیری، خودش یک کار ضدارزشی است و منیت، حسادت، خودخواهی، تکبر و خشم، همگی عناصر اعمال ضدارزشی محسوب می‌شوند.
یک جایی حتی آقای مهندس می‌گویند؛ با شکست مواجه شدن و بازنده شدن هم باعث می‌شود که انسان بر سر یک دو راهی قرار بگیرد؛ وقتی بر سر دو راهی قرار گرفت، یا می‌تواند راه مستقیم باشد که من شکست خوردم، درس بگیرم و حواسم را جمع کنم که چکار کنم که دوباره شکست نخورم؟ و یا اینکه شکست خوردم و عالم و آدم را مقصر این شکست بدانم و دچار معرکه‌گیری شوم.

آقای مهندس می‌گویند؛ معرکه‌گیری اول با پچ پچ کردن، شروع می‌شود‌ اما من برمی‌گردم به قبل از آن، معرکه‌گیری در ذهن ما اتفاق می‌افتد، زمانیکه حال‌مان بد است و علت‌اش را نمی‌دانیم.
اگر خوب فکر کنیم، متوجه می‌شویم که چکار کردیم، در ذهن‌مان یک دادگاه تشکیل دادیم، خیلی‌ها را قضاوت کردیم و حکم برای‌شان بردیم. بعد از اینکه حال‌مان بد می‌شود و شکست می‌خوریم، در قسمت صور آشکارمان شروع می‌کنیم به پچ پچ کردن، بعد به تلفن کردن و یار کشی هم می‌سد.
اگر اطرافیان ما، مستعد این قضیه باشند و به قول آقای مهندس، مجریان این معرکه‌گیری شوند، خوب این معرکه‌گیری صورت می‌گیرد، ما فکر می‌کنیم که می‌توانیم دیگران را به مسلخ ببریم اما متوجه می‌شویم که اولین نفری که در معرکه گیری ضرر می‌کند، خود ما هستیم.
یک پیام در لژیون سردار است《اگر بنایی آباد باشد و ساکنین آن خراب باشند، بنا کم کم رو به نابودی می‌رود، اما ساکنین آباد، بناهای خراب را هم آباد می‌کنند》.

به قول آقای مهندس، این بنا می‌تواند شهر یا کشور، کنگره، یا حتی لژیون و یا شهر وجودی ما باشد.
چون ما همه در کنگره هستیم، این را به کنگره ربط می‌دهم؛ وقتی من مولود وارد کنگره می‌شوم، سفر می‌کنم ولی به نتیجه نمی‌رسم یعنی هنوز مشکل دارم و حالم بد است، بعد نگاه می‌کنم به کسی که دیرتر از من وارد کنگره شده است، رهایی‌اش را گرفته، حال خودش و مسافرش هم خیلی خوب است و در حال خدمت کردن هستند.
در اینجا دوتا کار می‌توانم انجام دهم؛ اول اینکه ببینم اشکال کار من کجا بوده؟ چه جاهایی باید تلاش می‌کردم که نکردم و یا اینکه میگم، چرا این طوری شد و شروع می‌کنم به معرکه‌گیری کردن و اینجا تنها کسی که حالش بد می‌شود، فقط خود من هستم. به این نگاه نمی کنم که شخصی که حالش خوب شده، هر موردی که کنگره ازش خواسته، انجام داده؛ سی دی نوشتن، رعایت حرمت و قوانین، شرکت در ورزش و آزمون را رعایت کرده است.

امروز می‌خواهم از عزیزانی که در آزمون شرکت کردند، سوای هر نمره‌ای که می‌گیرند، تشکر کنم. این جسارت، قدرت و خواست اشخاص را می‌رساند که در آزمون شرکت کردند.
به این دلیل که وقتی کنگره از ما چیزی را می‌خواهد، یعنی تکمیل‌کننده درمان ما است. من مولود نمی‌توانم هر چیز که باب به میل من است، انجام دهم و هر چه را که نبود حذف کنم. بحث آزمون کنگره، نمره نیست، مسئله این است که من با یک سری از مفاهیم آشنا شوم؛ من نظم و چشم گفتن و خیلی چیزهای دیگر را یاد بگیرم.
معرکه گیری در ذهن اتفاق می‌افتد، من همیشه در لژیون می‎‌گویم که وقتی حال‌مان بد است و نشخوار فکری به سراغ ما می‌آید، به این دلیل است که ما در ذهن‌مان را باز گذاشته‌ایم و هر کسی می‌تواند واردش شود.

ذهن مثل خانه است، اگر درب خانه، قفل درستی نداشته باشد و یا دیوار سالمی نداشته باشد، هر کسی به خودش اجازه می‌دهد که وارد خانه شود؛ یعنی ما خودمان، شخص را دعوت می‌کنیم به خانه‌مان و نمی‌دانیم چه شخصی است.
ذهن ما هم به همین صورت است، اگر باز گذاشته شود به راحتی نیروهای منفی وارد می‌شوند، واقعا تقصیری هم ندارند چون نیروهای منفی فقط ما را دعوت می‌کنند و فقط به ما پیغام می‌دهند؛ اگر ما با این‌ها هم فرکانس باشیم، حال‌مان بد می‌شود.
مواردی که گفتم درمورد معرکه‌گیری بود. حالا چکار کنیم که معرکه گیری نکنیم؟ یک جمله در کنگره60، خیلی تکرار می‌شود و خیلی قشنگ است. (دوربین را به سمت خودت برگردان).

یعنی اگر من مولود یاد بگیرم که از زمانی که وارد کنگره می‌شوم، دوربین به سمت خودم باشد، خیلی اتفاقات مثبتی می‌افتد و اگر این کار را نکردم، وارد معرکه‌گیری می‌شوم.
اگر یاد گرفتم که دوربین سمت خودم باشد، دانایی من بالا می‌رود.
مثلث دانایی (تفکر، تجربه و آموزش) است. یک ضلع مثلث تفکر است و در وادی اول به ما یاد می‌دهند که با تفکر ساختارها آغاز می‌شود یعنی با تفکر همه چیز شروع می‌شود؛ یک صفحه سفید نقاشی در ذهن من است و من چطوری باید این را بکشم.

ضلع تجربه به من می گوید؛ لازم نیست که خودت همه چیز را تجربه کنی، این همه الگو، بدون نقص هستند و تو می‌توانی از تجربیات آن‌ها استفاده کنی و ضلع آخر که آموزش است. هم این موارد با اتفاقاتی در کنگره اتفاق می‌افتد مثل همین جلسات کارگاه‌های آموزشی، لژیون‌ها، سی‌دی‌هایی که آقای مهندس در اختیار ما قرار داده است.
آقای مهندس می‌گویند که اگر از شعبه یا لژیون یا از فردی، سی‌دی نوشتن، حذف شود. آن شعبه یا لژیون و یا فرد رو به نابودی است، واقعاً نابود می‌شویم، این سی‌دی نوشتن بسیار اهمیت دارد و مهم است. دلیل دیگر این است که ما تا زمانی که زنده هستیم، نیاز به آموزش و یادگیری داریم.
استاد سردار می‌گویند:《آرامش خیال، بالا برنده قدرت عقل است》
شخصی هم که آموزش گرفته باشد و دانایی خودش را بالا برده باشد، در آرامش است و همیشه می‌تواند معقول رفتار کند.

قسمت دوم دستور جلسه درمورد تودیع همسفر عاطفه

امروز تودیع همسفر عاطفه عزیز، بعد از هشت سال خدمت راهنمایی است.
من رهجوی همسفر عاطفه و هم لژیونی ایشان نبودم. وقتی وارد کنگره شدم، ایجنت شعبه بودند. من شاهد خدمت‌هاشون هستم و این همه راهنمای خیلی خوب را پرورش داده‌اند، سفر دومی‌های خدمتگزار که پرورش داده‌اند. ایشان ایجنت شعبه شوشتر بودند و خزانه‌دار لژیون سردار هم هستند.
یادم می آید زمانی که ایجنت شعبه شوشتر بودند، من مرزبان بودم و یک جاهایی که خسته می‌شدم و به اصطلاح کم می‌آوردم، بابت اینکه بچه کوچک داشتم و تایم زیادی در شعبه بودم، همسفر عاطفه برای من یک الگو بودند ‌که با وجود داشتن بچه و شغل سختی که داشتند به شوشتر می‌رفتند.
از تمام زحماتشان تشکر می‌کنم.

تایپ: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر عاطفه (لژیون اول)
عکاس: مرزبان خبری همسفر حمیده
ویراستاری و ارسال: همسفر فرحناز رهجوی راهنما عاطفه (لژیون اول)

همسفران نمایندگی اروند آبادان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .