سلام دوستان عاطفه هستم همسفر
ما در جهانبینی از استاد امین یاد گرفتیم که تفکر، تجربه و آموزش سه ضلع دانایی است، ما وقتی تفکر کنیم، از تجربههای دیگران آموزش بگیریم، وقتی در راه مستقیم باشیم و این آموزشها را عملی کنیم تبدیل به یادگیری میشود. معرکهگیری به معنای وارد حاشیه شدن و از آموزش دورشدن است و نقطه مقابل یادگیری است.
معرکهگیری در اثر کمبود دانش، منیت، حسادت و خودخواهی ایجاد میشود؛ باید حواسمان را جمع کنیم که با این انسانها هم مسیر نشویم؛ چون انسانی که خودش را عقبتر از بقیه میداند، سعی میکند معرکهگیری کند و برای خودش آدم جمع کند تا بقیه با او هم مسیر شوند. ما؛ باید بگذاریم آنها راه خودشان را بروند و ما هم راه خودمان را برویم تا به هدف و خواسته خود برسیم.
سلام دوستان زهرا هستم یک همسفر
یادگیری؛ یعنی فراگرفتن. وقتی میگوییم یادگیری، فقط مخصوص مشق، امتحان و وادیها نیست. اصولاً زندگی خود بهنوعی یادگیری است. فرضیه خلقت انسان و موجودات همه بر پایه اصول یادگیری بنا شده است؛ پس یادگیری فقط درس نیست. یادگیری در تمام چیزها است، مثل یادگیری موسیقی، هنرهای رزمی، انواع ورزشها، انواع زبانهای خارجی، انواع برخوردها با آقایان و خانمها و... .
وقتی نگاه کنیم میبینیم فضای یادگیری خیلی گسترده است و اگر همه ما دقت کنیم، خواهیم دید که هر روز در حال یادگیری هستیم و به معلوماتمان اضافه میشود. نقطه مقابل یادگیری معرکهگیری است و معرکهگیری این است که آدم یک بساطی را پهن کند و یکسری آدم را دور خودش جمع کند.
معنی علمی آن؛ یعنی عوضکردن موضوع و تبدیلکردن به چیز دیگر است. معرکهگیری فرایندی است که فرد خودش را مظلوم و قربانی نشان میدهد، اطرافیان را ظالم و زورگو تصور میکند و نتیجه این فرایند ما را از جریان اصلی آموزش به حاشیه میبرد. معرکهگیری در اثر کمبود دانش، حسادت، خودخواهی و منیت به وجود میآید.
اگر کسی در کاری شکست بخورد و به اهدافش نرسد، بر سر دوراهی میماند و معرکهگیری میکند. معرکهگیری مثل پارازیت انداختن روی چیزی است که دیگران نشنوند و نبینند، مثل رادیو یا تلویزیون که پارازیت میاندازد تا کسی صدا یا تصویر را نشنود و نبینید. این قضیه میخواهد به ما بفهماند که فرد از تعادل خارج شده و به حاشیه کشیده شده است. ما در دنیای اضداد زندگی میکنیم و در اینجا یادگیری متضاد معرکهگیری است.
کسی که از یادگیری و آموزش دوری کند، دچار معرکهگیری میشود. معرکهگیری از نیروهای منفی نشات میگیرد و کارشان خرابکردن و آلودهکردن حس انسان است، مثل وقتی که نیروهای بازدارنده و منفی ما را احاطه میکنند یا زمانی که فکر و اندیشه ما درگیر مشکلات و گرفتاریهای زندگی میشود، درگیر معرکهگیری میشود و ذهن دیگر آمادگی برای آموزش و یادگیری را ندارد.
کنگره زمینه بسیار خوبی برای یادگیری ما را فراهم کرده است؛ یعنی در زمینه اعتیاد، جهانبینی و خودشناسی. زمانی که در جلسات به طور منظم شرکت کنیم، تجربیات آموزشهای راهنمای خود را یاد بگیریم، سیدی بنویسیم و از منابع و کتب کنگره آموزش بگیریم، باعث میشود سطح دانش ما بالا رفته و بهمرور آنها را کاربردی کرده و از معرکهگیری دوری کنیم. هر چه یادگیری ما در هر زمینهای بیشتر شود، از ذهن معرکهگیر خارج شده و دیگر دنبال ایرادگرفتن از دیگران غرزدن، نقزدن و بهانهگیری نیستیم.
سلام دوستان راحله هستم یک همسفر
ما در دنیای اضداد زندگی میکنیم تا در تاریکی قرار نگیریم، نمیتوانیم لذت و شیرینی روشنایی را درک کنیم یا تا زمانی که در رنج و عذاب نباشیم نمیتوانیم معنای واقعی آرامش و راحتی را بچشیم. یادگیری و معرکهگیری نیز متضاد همدیگر هستند و یکی از واقعیتهای مهم در زندگی است.
یادگیری؛ یعنی فراگرفتن آموزش در همه زمینهها، اعم از درس، علم و همچنین در تمام سطوح زندگی است و نقطه مقابل آن معرکهگیری است؛ یعنی فرد بهجای اینکه مشغول کسب علم و آموزش باشد، به دنبال در رفتن از آن به هر بهانهای و گستردن بساط معرکه است.
اگر خواست واقعی و آگاهانه در آموزش و یادگیری داشته باشیم، میدانیم که از رفتن به حواشی معرکهگیری؛ باید دور باشیم و با هر ندای نیروهای منفی به این مهلکه وارد نشویم. مثال ملموس برای من وقتی است که وارد کنگره میشوم، یک راه این است که از کوچکترین مشکلات استفاده کنم تا خودم را از آموزشها دور نمایم، مثلاً مسیر من دور است، ترافیک است نمیتوانم بهموقع بیایم و راهحلی برای این مشکل پیدا نکنم و فقط توجیه کنم یا اینکه باوجود مشغله زندگی، کار و بچهداری نمیتوانم سیدی بنویسم و وقت نمیکنم.
اینها مسائلی است که باعث ایجاد معرکهگیری در من میشود و فقط من را در تاریکی بیشتر فرومیبرد و نیروهای بازدارنده یا نیروهای منفی را به خواستهشان که جهل و ناآگاه ماندن من است، نزدیکتر میکند. راه دیگر این است که من بتوانم راهحلی پیدا کنم و بهموقع سر جلسات حاضر شوم و به کسب آموزش بپردازم. معرکهگیری فقط در کنگره نیست؛ بلکه در زندگی شخصی، مثل انتخاب شغل، رشته دانشگاهی و... نیز وجود دارد.
میتوان گفت یکی از هنرهای زندگی یادگرفتن واردنشدن به این مهلکه و یا خروج بهموقع از آن است، بدون کمترین خسارت. هر چقدر در معرکه خود باقی بمانم وقت و زمان را از کف میدهم.
نویسنده: همسفران لژیون پانزدهم
رابط خبری: همسفر راحله رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون پانزدهم)
منابع: سیدی رابطه یادگیری با معرکهگیری
ویراستاری و ارسال: همسفر محدثه رهجوی راهنما همسفر الناز (لژیون دهم)
نمایندگی همسفران شمس
- تعداد بازدید از این مطلب :
47