جلسه دوم از دوره پانزدهم از سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه مسافران نمایندگی دلیجان با استادی مسافرامیرحسین و نگهبانی مسافر احمد و دبیری مسافر مجتبی،با دستور جلسه:«یادگیری و معرکهگیری»،در تاریخ ۲۸ آبان ماه ۱۴۰۳، ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستانامیرحسین هستم یک مسافر، خداوند را شاکر و سپاسگزارم که یک روز دیگر با حس خوب به کنگره آمدم و روی این صندلی نشستم تا آموزش بگیرم و خدمت کنم. از نگهبان جلسه، راهنمای لژیون سوم، ایجنت محترم، گروه مرزبانی و از همه مهمتر از آقای مهندس و خانواده محترمشان سپاسگزارم که باعث شدند حس و حال خیلی خوبی داشته باشم و انرژی شعبه باعث میشود زمانی که در شعبه حضور دارم حس خیلی خوبی داشته باشم. دستور جلسه رابطه یادگیری معرکهگیری است در کنگره ۶۰ اکثر دستور جلسات دو عنوان دارند مانند دستور جلسه قضاوت و جهالت که نقطه مقابل یکدیگر هستند و هر کس در مورد معرکهگیری در ذهن خود یک تعریفی دارد، من فکر میکردم که معرکهگیری همین است که در قدیم یک نفر به عنوان رمال و فالگیر میآمد و مردم را دور خودش جمع میکرد، برای مردم حرف میزد و یک جعبهای داشت که میگفت درون این جعبه یک مار است که به شما نشان خواهم داد و یک ساعت مردم را بازی میداد که جیب آنها را بزند، معرکهگیری مساوی است با حاشیه، در کنگره ۶۰ من یاد گرفتم زمانی که وارد حاشیه میشوم از خط خارج میشوم. در کنگره ۶۰ اگر سرم را بچرخانم میبینم که مسیر روبرویم را باختهام و خواهم دید که برادر لژونیام راهنما شده است و به پلههای بالاتر رفته است، گل رهایی گرفته است، راهنما شده است و من هنوز در پله اول هستم در یک کوچه بنبست گیر کردهام.
من از زمانی که وارد کنگره ۶۰ شدم این آموزشها را گرفتم و هر چقدر که زمان میگذرد بیشتر نیاز به آموزش دارم، یادگیری همان دانایی است که آقای مهندس در کنگره ۶۰ این بستر را برایمان فراهم کرده است. این آموزشهایی که هر کسی در هر نقطهای از آن استفاده میکند مانند چشمهای میباشد که از یک منبع تغذیه میکند و هر کسی با توجه به ظرفیتی که دارد از آن برداشت میکند. یک زمانی بود که من صبح که بیدار میشدم خداوند را شکر میکردم و میگفتم «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم» با توجه به اینکه با شیطان دوست بودم اما با او جنگ داشتم که چرا من که در یک سری از مسائل استاد شیطان بودم بر او لعنت میفرستم و من که سلطان قضاوت، کینه، بحث، ناراحتی و هزاران داستان دیگر بودم الان میگویم اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. من هم زمانی که مصرفکننده بودم و در تاریکی قرار داشتم استادان خوبی داشتم وآنقدر با خودم درگیری داشتم که یازده مورد ضد ارزشی که آقای مهندس در سیدیهایش بیان میکردند من با خودم میگفتم ضد ارزشیهای دیگری هم هست چرا آنها را آقای مهندس نمیگوید.
شکرگزار خداوند هستم که به واسطهی کنگره اولین چیزی که برداشت کردم این است که حس خوب و انرژی بالایی دارم، سه ماه که از سفر اولم گذشته بود و وارد لژیون ویلیام وایت شده بودم با خودم فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که همه توانستهاند و من هم میتوانم، این را قبول کرده بودم که من هم میتوانم و شال راهنمایی را روی دوش خودم تصور میکردم و میتوانم صد تا گل رهایی از دستان آقای مهندس بگیرم، من میتوانم شال پهلوانی بگیرم و به همنوعان خودم و افرادی که در شهر خودم به هر نحوی درگیر مواد مخدر هستند خدمت کنم. در وادی چهاردهم خطابه دوم میگوید: کسانی که خدمت میکنند فضا را عطرآگین و مکان را زیبا میکنند، این در مورد من هم صدق میکند. اما در مورد دانایی و آموزش، شخصی که وارد کنگره میشود اگر سرسپردهی راهنمای خود باشد و با حس خوب و اعتقادی که دارد دفترچهای که به دست او میدهند را پذیرا باشد و همهی کارهایش را به نحو احسن انجام بدهد صد در صد موفق خواهد شد.
زمانی که من میگویم «بسم الله الرحمن الرحیم» یعنی به نام خداوند بخشنده و مهربان، و این را من از آقای مهندس یاد گرفتم که چرا من بخشنده و مهربان نباشم، من میتوانم در کنگره موفق باشم و یک الگوی خیلی خوب برای دیگران باشم و برای افرادی که وارد کنگره میشوند یک الگوی تمام عیار باشم. تشکر میکنم از همه عزیزان که در جشن گلریزان خدمت کردند و باعث شدند که جشن خوبی برگزار شود و من هم بتوانم حس خیلی خوبی بگیرم. حس بعدی من آزمون راهنمایی بود و به همه تبریک میگویم و این حاصل عملکرد افرادی است که با حس خیلی خوب باعث شدند که بتوانیم در کنار یکدیگرشعبهای پویا و پر انرژی داشته باشیم. ممنون و سپاسگزارم که به صحبتهای من گوش دادید.
بازدید از دفاتر اوتی توسط دستیار دیدهبان آقابهنام و همراهان
برگزاری آزمون داخلی
تایپ: مسافر عباد ـ لژیون مرزبانی
عکس و ارسال خبر: مرزبان خبری
نمایندگی دلیجان
- تعداد بازدید از این مطلب :
115