جلسه دوازدهم از دوره چهارم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران نمایندگی شوشتر با استادی مرزبان همسفر فاطمه، نگهبانی همسفر زینب و دبیری همسفر الهام با دستور جلسه:《رابطه یادگیری و معرکهگیری 》روز دوشنبه 28 آبانماه 1403 ساعت 16:00 آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
شاکر خداوند هستم که در مسیر کنگره قرار گرفتهام تا خدمت کنم و آموزش بگیرم. از نگهبان جلسه و راهنما همسفر مرضیه سپاسگزار هستم که اجازه دادند تا در این جایگاه بنشینم. دستور جلسه امروز یادگیری و معرکه گیری است. تمامی دستور جلساتی که آقای مهندس ارائه میدهند بیربط به زندگی ما نیستند و چقدر به جا و دقیق هستند. این دستور جلسه یکی از مهمترین دستور جلسات جهان بینی است.
در زمان قدیم وقتی که شخصی میخواست خرج امرار و معاش زندگی خود را تأمین کند، بساط معرکه گیری پهن میکرد و به نوعی مردم را سرگرم میکرد و قدرت خودش را به نمایش میگذاشت و بعد از اتمام کارش منتظر تشویق مردم بود، مردم هم با دست زدن از او حمایت میکردند، بعد هم با پرداخت کردن مبلغی به فرد معرکه گیر به نوعی رضایتشان را نشان میدادند؛ ولی در جای دیگر اشخاصی هم بودند که برای سرگرم کردن خودشان و یا اهدافی که داشتند به مطالعه میپرداختند و به درجات بالایی از علم و دانش میرسیدند.
این دستور جلسه شاید برای یک تازه وارد کمی عجیب باشد اما؛ باید بدانیم که مثلث درمان در کنگره60 دارای سه ضلع جسم، روان و جهانبینی است، که برای درمان شدن جسم و روان حداقل 10 ماه زمان لازم است و برای جهان بینی زمان خاصی در نظر گرفته نشده است؛ چون این تغییر در نگرش و دیدگاه فرد اتفاق میافتد. در کنگره بعضی از دستور جلسات از دو قسمت متضاد تشکیل شدهاند. مثل؛ تعادل و بی تعادلی، قضاوت و جهالت، یادگیری و معرکه گیری و نشان دهنده آن این است که هرگاه یک قسمت در مسافر شروع به کار میکند و فعال میشود، قسمت دیگری به صورت اتوماتیک وار از کار میافتد.
معرکهگیری نقطه مقابل یادگیری و آموزش است. وقتی شخصی وارد معرکه گیری می شود در واقع از آموزش دور میشود. هستی و طبیعت همیشه به ما درس میدهند و ما این درسها را با چشم خودمان میبینیم ولی در زندگی به کار نمیبریم، مثلاً ما اگر یک عقاب را در نظر بگیریم، میبینیم که خصوصیات و آموزشهایی مثل شجاع بودن، باهوش بودن، تمرکز کردن و از همه مهم تر وارد نکردن کسی به حریم خودش و هزاران نکته دیگر را به ما آموزش میدهد.
بارها پیش آمده که رفتاری را از دیگران میبینیم که درست است؛ ولی به دلیل اینکه در ما حسهای بدی نهفته است آن را قبول نمیکنیم و روی حرف خودمان پافشاری میکنیم، چون در ما معرکهگیری آغاز شده است و به جای پذیرفتن عیب و نقصهای خودمان میخواهیم ذهن افراد را به سمت دیگری منحرف کنیم. افراد در اثر کمبود دانش، حسادت، خودخواهی و منیت دچار معرکهگیری میشوند.
من اگر بخواهم تجربه شخصی خودم را بگویم، به واسطه زندگی در کنار مسافرم و نادان بودنم همیشه معرکهگیری میکردم و ضربهاش را هم خودم میخوردم. هر وقت جایی میرفتم که مسافرم به همراهم نبود اگر در موردش سؤالی میپرسیدند زود ناراحت و عصبی میشدم و یک معرکهگیری راه میانداختم همیشه میخواستم طرف مقابلم را ساکت کنم ولی در اصل خودم بیشتر اذیت میشدم، همیشه از همه طلبکار بودم.
منظور از این مطالب این است که بدانیم فلسفه وجودی ما در کنگره60 درمان و رهای از اعتیاد است و برای این امر ما شدیداً به یادگیری و آموزش نیاز داریم، در واقع این جا هستیم که یاد بگیریم و یاد بدهیم، آموزش ببینیم و آموزش بدهیم. برای رهایی از اعتیاد تمام تمرکز کنگره60 هم روی همین مسئله آموزش و یادگیری است. کنگره جای یادگیری و آموزش برای همه و در تمامی سطوح است. از تازه وارد گرفته تا مسافران سفر اول و دوم، نگهبان، مرزبانان، راهنماها و ... فرقی نمیکند همه و همه در حال آموزش و یادگیری هستند.
در کتاب عبور از منطقه 60 درجه گفته شده است که؛ باید بدانیم که ما همه برای خدمت و آموزش پا به حیات نهادهایم، ابتدا آموزش و سپس خدمت کردن، در کنگره60 اگر کسی در حال خدمت و یادگیری نباشد از مسیر خارج میشود و وارد مسائل منفی و حاشیهای می شود. همیشه هر جایی که تعدادی انسان با هم باشند، بدون استثناء یک سری مسائل حاشیهای وجود دارد، که کنگره هم از این قائده مستثنا نیست، ما نمیتوانیم بگوییم که همه اعضای کنگره به طور کامل از این مسائل به دور هستند و کوچکترین مسئله و یا حرف منفی وجود ندارد، خیر قطعاً در این جا هم مسائل حاشیه دار در حد جزئی وجود دارد و افرادی هستند که به جای این که وقتشان را صرف آموزش، خدمت و یادگیری کنند به صورت خودکار جذب مسائل منفی میشوند. من همسفر که این جا هستم شاید در بیرون از کنگره اسم و رسمی داشته باشم ولی وقتی وارد کنگره میشوم باید این را بدانم که همه با هم برابر هستیم و همه ما برای درمان به این جا آمدهایم.
در کنگره باید سعی کنیم دانایی و آگاهی خودمان را بالا ببریم و از حاشیه و معرکهگیری به دور باشیم تا به حال خوش و آرامش دست پیدا کنیم و بتوانیم این حال خوش را به دیگران هم انتقال بدهیم.
من هر وقت که از آموزش دور میشدم قطعاً به سمت حاشیه و معرکهگیری میرفتم. زمانی که جلسه شروع میشود، نگهبان میگوید؛ برای رهایی از دست بزرگترین دشمن خودمان که جهل و نادانی خودمان است 14 ثانیه سکوت میکنیم و به خداوند پناه میبریم؛ چون دشمن ما در درون ما است و هیچ کس از بیرون نمیتواند به ما آسیب بزند، تنها کسی که میتواند ما را نابود کند و باعت سقوط ما شود فقط و فقط خودمان هستیم، که آن هم از روی جهل و نادانی است.
امیدوارم که بتوانیم از این آموزشها استفاده کنیم و آنها را در زندگیمان کاربردی کنیم. من طی این سه سالی که به کنگره میآمدم همیشه به خودم میگویم که؛ این زندگی من است و خودم باید آن را بسازم و آن را حفظ کنم و این انرژی را که به سختی به دست آوردهام به راحتی از دست ندهم.
مرزبان کشیک: همسفر مهشید و مسافر اکبر
تایپ: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون اول)
عکاس: مرزبان خبری همسفر مهشید
ویراستاری و ارسال: همسفر زینب نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شوشتر
- تعداد بازدید از این مطلب :
68