سومین جلسه از دوره اول سری کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران نمایندگی ابهر با استادی همسفر عذرا،نگهبانی راهنما همسفر مریم و دبیری همسفر فاطمه با دستور جلسه«رابطه یادگیری و معرکهگیری»روز یکشنبه ۲۷آبان۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
از نگهبان و دبیرجلسه خیلی تشکر میکنم که استادی جلسه را به من واگذار کرد تا خدمت کنم و از ایجنت شعبه و مرزبانان عزیز تشکر میکنم.از تمامی راهنماها تشکر میکنم که من را لایق این خدمت دانستند تا آموزش بگیرم.
ما به کنگره پا گذاشتیم برای یادگیری و آموزش دیدن.ما قبل از کنگره،بدون استثنا همهمان در معرکهگیری بودیم،منیت بودیم،ترس بودیم،در تمام این مسائل بودیم.ولی وقتی وارد اینجا شدیم فهمیدیم هدفمان را و یادگیریمان را مشخص کنیم.
هیچوقت در حاشیه قرار نگیریم،یک نفر چجوری آمد و چجوری رفت،اهل کجاست،برای چه آمد کاری نداشته باشیم.در مسیر درست حرکت کنیم.معرکهگیری باعث حاشیه میشود.اگر کسی معرکهگیری خودرا درست نکند،در منیت باشد،هیچ موقع آموزش نمیبیند و همیشه از آموزش ها به دور میماند.
کسی که منیت خودرا قبول کند،درست آموزش میبیند و در مسیر درست قرار میگیرد.ما قبل از کنگره خیلی مشکلات داشتیم،اگر میتوانستیم مشکلات خودمان را حل کنیم،کارمان به اینجا نمیرسید.چه در مسافرانمان،چه در خودمان،چه در مسائل زندگیمان.
ولی خداراشکر که ما در کنگره هستیم،درمورد این مسائل یادگیری و معرکهگیری درست آموزش میبینیم و زندگی که همه در حسرتش هستند را یاد میگیریم.اگر من منیت خودم را قبول کنم،پنجاه درصد مشکلاتم حل میشود.
ما باید هدفمان را مشخص کنیم.اول از همه شما که پایتان را اینجا میگذارید خواهش میکنم اولویتتان را کنگره قرار بدهید.چیزی که کنگره به ما یاد میدهد،هیچ پدر و مادری قادر به آموختن این چیزها به ما نیست.
من در این سنی که دارم،در خیلی جاهارفتم، خیلی جلسه ها شرکت کردم،در خیلی از مشاوره ها حاضر شدم،این چیزهایی که اینجا یاد گرفتم وپخته شدم،نه اینکه منیت داشته باشم که بگویم پخته شدهام،نه،من تا آخر عمرنیاز به آموزش دارم.
من چهارده سال است که به کنگره میآیم و تمام مسافرهایم هم به رهایی رسیدهاند،پس برای چه به کنگره میآیم؟برای اینکه هنوز نیاز به آموزش دارم.یا خود جناب مهندس واقعا این راه را هموار کردند،همهشان هم به آرامش رسیدند،پس برای چه شبانه روز برای ما تلاش میکنند؟
چون کسانی که در تاریکی هستند،آنها را از تاریکی نجات بدهند.یک راهنما،یک ایجنت،یک مرزبان،کارش به این راحتی نیست که شما تازهواردین فکر میکنید.این ها نه حقوقی دارند نه دریافتی.
واقعا دارند عاشقانه اینجا خدمت میکنند.اگر اینجا بدانید امتحان راهنمایی چقدر سخت است،حتی دانشگاه هم اینقدر سخت نیست؛حتی دخترمن امتحان فوق لیسانس هم میداد،انقدر سخت نبود.
ولی با عشق و تمام وجود دوست دارند شماهارا هدایت کنند.یعنی شما باید اینجا را اولویت قرار بدهید.باید که میگویم اشتباه برداشت نکنید،من راهم مادر خودتان بدانید،من هم اینجا آموزش میبینم،ولی ابهر شعبهاش به اینجا آمده است.
باید جوری رفتار کنید،فعال باشید،پشتکار داشته باشید،سیدی هایتان را بنویسید،به موقع بیایید و گوش به فرمان باشید.یک نفر نابیناست؛از اینطرف خیابان میبرند به آنطرف خیابان.چقدر خوشحال میشوید،میگویید من دست یک نابینا را گرفتم و کمکش کردم.
اعتیاد به این سختی؛کسانی که درگیر اعتیاد هستند،بسیار معرکهگیر هستند،که بنشینند دورهم غیبت این و آن را بکنند.همیشه در حاشیه باشند،به جز گناه کردن هیچ کار دیگری نمیتوانند بکنند.ولی حالا که خدا دوستتان دارد.
من در این چهارده سال به من ثابت شده،چیزهایی را در این چهارده سال من به دست آوردم،در عرض پنجاه سال که زندگی کردم،تمام شهرهارا گشتم،با خیلی ها نشست و برخاست کردم،نتوانستم به دست بیاورم.
پس من بازهم عاجزانه از شما درخواست میکنم،پا گذاشتهایم برای یادگیری نه برای معرکهگیری،معرکهگیری هایمان را هرچه که بودیم پشت در کنگره میگذاریم،وارد اینجا میشویم.یک دنیای دیگر دارد.
در کنگره هرچیزی که به شما گفتند این مسئولیت شماست،با دل و جان باید بپذیرید.ممنونم که به صحبت های من گوش دادید.
اهدای شال مرزبانی توسط ایجنت شعبه به مرزبانان منتخب.
عکاسوضبط:همسفر مریم (لژیوندوم)
تایپ، ویرایشوارسال:همسفر یلدا،نگهبان سایت (لژیونیکم)
همسفران نمایندگی ابهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
340