هفتمین جلسه از دوره پانزدهم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره۶۰، ویژه مسافران نمایندگی ملایر، با استادی مسافر وحید ، نگهبانی مسافر حجت و دبیری مسافر علیرضا، با دستورجلسه «رابطه یادگیری و معرکه گیری» روز یکشنبه ۲۷/آبان ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
سخنان استاد :
در مورد دستور جلسه که رابطه یادگیری و معرکه گیری هست، خب ریشه کلمه یادگیری از آموزش و دانایی میاد و کلمه معرکه گیری هم از جهل و جهالت. در مورد کلمه یادگیری تو کتاب شصت درجه در مبحث بهترین راه، استاد سردار می گویند که خلقت انسان به دو دلیله یکی آموزش و دیگری خدمت. وحید وقتی که میاد اینجا و تصمیم می گیره که در راستای آموزش قدم برداره، وحیدی که بیرون از کنگره کسی رو قبول نداشت و با خودم می گفتم هیچ کس اندازه من تجربه نداره و کسی رو حتی به عنوان مشاوره گرفتن قبول نداشتم چون به حدی در جهل و نا آگاهی خودم بودم که اصلا کسی رو قبول نداشتم و یکی از دلایلی که واقعا باعث شد من درمان شوم، این بود که زمانی که تصمیم گرفتم زندگیم رو عوض کنم و اومدم توی کنگره، تسلیم شدم. واقعا در برابر همه خدمت گزارها و اعضای قدیمی تر یه جورایی باید سجده کنیم یعنی سر تعظیم فرود بیاوریم. خدا رو شکر که منم در مسیر آگاهی قرار گرفتم اگر نمی گرفتم که جایم این جا نبود و هنوز هم چیزی بلد نبودم. ممکنه مرزبان یا راهنما یا هر خدمت گزاری به من چیزی بگه و من در جواب باید بگم چشم، اگر وحید این چشم رو بگه به درمان می رسه و به حال خوب می رسه وگرنه نمیشه و غرور و منیت نمی ذاره که این آموزش شکل بگیره. راهنما همیشه توی لژیون حرفهای خیلی خوبی می زنه یکی از حرفهای ایشون که یادمه این هست که می فرمایند وحید حتی اگه یه مسافر یک روز از تو جلوتر بود احترامش واجبه یا اگه بچه های آبدارخونه اومدن چای تقسیم کنن اگر به شما گفتن وحید تو حق نداری امروز چایی بخوری بگو چشم و مطمئنم یه آموزشی درش هست مرزبان می گه بشین اونطرف بگو چشم، آقا هر خدمت گزاری و هر کسی که شال گردنش هست اگر به حرفهاش چشم بگم مطمئنم حال خودم خوب میشه و این باعث میشه که دنبال معرکه گیری نباشم و مسئولیت های خودم رو بپذیرم. من اگر شکست رو قبول نداشته باشم و بخواهم که مسئولیت ها و ترس و حسادت و منیت خودم رو گردن کس دیگه ای بندازم مثلا این لیوان رو که از روی میز می افته اولین حرفی که بزنم این باشه که چه کسی لیوان رو این جا گذاشته؟ و نپذیرم که خب تو حواست نبوده که زدی لیوان رو انداختی پایین شکستی و همیشه دنبال یک مقصر بگردم، اگر این دوربینم رو زوم کنم روی خود وحید و روی خودم کنجکاوی کنم روی خودم کار کنم و ببینم و متوجه بشم نقاط ضعفم کجاست؟ بهتر می تونم آموزش بگیرم و از آموزشهای واقعا ناب کنگره استفاده کنم. من با هر شکل و با هر ظاهری می تونم بیام اینجا و به هر شکل این دو سه ساعت رو یه جوری سپری کنم و ظاهر خوبی هم نشون بدم ولی من اومدم اینجا که آموزش بگیرم و به قول راهنمای عزیزم بتوانم بیرون از اینجا زندگی کنم. بیرون بتوانم با خانواده ام با محیط کارم با دوستان و آشنایان بتوانم چطوری رفتار کنم و اگر اشتباهی ازم سر میزند یا واقعا جایی هست که مقصر من هستم این رو بپذیرم این رو قبولش کنم، معرکه نگیرم و حواس بقیه رو پرت نکنم، با معرکه گیری فرا فکنی نکنم و انگشت اشاره رو به سمت دیگران نگیرم، با صحنه سازی نگویم چون شما این کارو کردی این اتفاق افتاده، مثالا اگر یه شخصی که از نظر مالی به جایگاه خوبی رسیده، اونجا حس حسادت بیاد سراغ وحید و بگویم این رفته گنج درآورده یا کلاهبرداری کرده یا دزدی کرده که به این جا رسیده! امروز اگر من درست فکر کنم می بینم موقعی که وحید دنبال ضد ارزشیها بود این آقا داشت زحمت می کشید و الان به این درجه از جایگاه رسیده. و در نهایت چیزی که من از این دستور جلسه برداشت کردم این هست که این داستان مثل یک ترازو است که یک کفه ترازو معرکه گیری و یه کفه دیگرش یادگیری و آموزش هست و این آموزش هر چقدر که به نظر من سنگین تر باشه معرکه گیری کم رنگ تر می شه و به طریقی از بین میره. از همه عزیزانی که به صحبتهای من گوش دادند تشکر می کنم.
مرزبان خبری : امید عسگری
تایپ و عکس : علی کریم زاده ل چهارم
تنظیم و ارسال گزارش : راهنمای تازه واردین بهمن مشفق
- تعداد بازدید از این مطلب :
125