رابطه یادگیری با معرکهگیری اصولاً برعکس یکدیگر است؛ اگر وارد معرکهگیری شویم حتماً از آموزش و یادگیری عقب خواهیم ماند و زمان را برای یادگیری از دست میدهیم و بیشتر وارد حاشیههای زندگی شده و با بهانه گرفتن خود را توجیه میکنیم. اگر در مورد معرکهگیری کمی فکر کنیم خواهیم دید همه ما این خصوصیت را کموبیش داشتهایم. دو نوع معرکهگیری داریم، درونی یا ذهنی، بیرونی یا ظاهری. معرکهگیری بیرونی را شاید بسیاری افراد انجام ندهند؛ ولی معرکهگیری درونی را اکثریت انجام دادهایم و در ذهن خود با دیگران معرکهگیری میکنیم. در معرکهگیری بیرونی بهعنوانمثال حرفی شنیدهایم و دنبال دلیل آن میگردیم؛ چرا فلانی این حرف را زده بنابراین قضاوت میکنیم، حکم صادر میکنیم و اجرا نیز میکنیم در اکثر مواقع دیگران را هم محکوم میکنیم.
با معرکهگیری از یادگیری و آموزش دور شده و وقت خود را هدر میدهیم. زمانی که وارد معرکهگیری فرد دیگری میشویم؛ بایستی بدانیم که ما هم شبیه به آن شخص هستیم و یک حس مشترک با او داریم. گاهی ورود فرد به معرکهگیری بهواسطه شکستهای پیدرپی در تحقق خواستههای او بوده است و گاهی هم به دلیل منیت و غرور او است؛ ولی بایستی بدانیم همیشه کسانی وارد حاشیه میشوند که از صراط مستقیم خارجشده و از آموزش و یادگیری دور شدهاند. در کنگره۶۰ اگر شخصی در حال خدمت کردن، آموزش و یادگیری نباشد وارد حاشیه و معرکهگیری میشود و به دلیل رابطه معکوس که بین این دو برقرار است هرگاه از یادگیری و خدمت دوریکنیم با دستان خود، خودمان را نابود کرده و وارد معرکهگیری شدهایم درنهایت نیروهای منفی به زیباترین شکل ممکن وارد جسم و روان ما میشوند؛ اما با یادگیری میتوان از آنها دوری کرد.
با ورود به کنگره۶۰ دوباره و از نو ساخته میشویم و برای ساختهشدن بایستی تا حد امکان بیاموزیم و آموزشها را در خود عملی کنیم. دشمن بیرونی نداریم دشمن هر انسان در درون خود او است؛ کسی از بیرون نمیتواند به ما آسیب برساند و آنکسی که آسیب وارد میکند خود ما هستیم و به همین علت بایستی آموزشها را در خود عملی کنیم. فردی که نمیخواهد آموزش ببیند نمیتواند انرژی هم تولید کند؛ بنابراین انرژی دیگران را هم خراب میکند و چون نمیخواهد آموزش ببیند بهجای اینکه مشغول کار خود باشد دوربینش بر روی دیگران است و چون ذهن شلوغی دارد نمیتواند تمرکز کند و در خود انرژی تولید کند بهمرورزمان انرژی او کاهش مییابد؛ درنتیجه حال او خراب میشود؛ شاید حفظ ظاهر کند؛ ولی او بهتر از همه از حال خراب خود خبر دارد و تنها کسی که میتواند به او کمک کند فقط و فقط خودش است.
معرکهگیر بیشتر مواقع عیبهای خود را نمیبیند و تصور میکند فردی است که مورد ظلم واقعشده و وارد بازی معرکهگیری میشود با ایجاد بحث و سروصدا فرد مقابل خود را متهم جلوه میدهد؛ درصورتیکه اگر با خود خلوت کند، کمی تفکر کند، متوجه خواهد شد که بیشتر مسیر را اشتباه طی کرده است و بهاصطلاح در صراط مستقیم نبوده؛ پس به نتیجه و هدف موردنظر نیز قطعاً نخواهد رسید؛ زیرا تلاش نکرده است. اگر فرد زمانی را که برای معرکهگیری صرف کرده است را برای آموزش، یادگیری، تمرین و عملی کردن بر روی افکار و رفتارها و...میگذاشت؛ قطعاً به نتیجه بهتری میرسید؛ زیرا فقط سخن گفتن مهم نیست؛ بلکه در درون نهادینه کردن مهم است. در مسیر زندگی هرکدام از ما بهنوعی وارد معرکهگیری میشویم، ایراد میگیریم و بعد دنیای ما کوچک و کوچکتر میشود؛ همیشه به دنبال مقصر بیرون از خود میگردیم وارد قیاس و قضاوت شده و نتیجهای جز حس کینه، تنفر، عصبانیت و حسهای منفی نخواهیم داشت. در انتها باید خداوند را شاکر باشیم که بهترین مسیر را بر سر راه ما قرار داد. امید که قدر بدانیم، تلاش کنیم و ساکنینی باشیم که با دانایی خود بنای خراب و ویرانه خود را آباد کنیم.
نویسنده: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر مهناز (لژیون دوم)
ویراستاری و ارسال: همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر اشرف (لژیون هشتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ابنسینا
- تعداد بازدید از این مطلب :
619