به نام قدرت مطلق الله
مقدمه:
یادگیری تنها برای امتحان نیست، اصولاً زندگی، خود یک یادگیری است. فرضیه خلقت انسان و موجودات همه بر پایه و اصول یادگیری فراهمشده است. یادگیری فقط برای درس نیست و در تمام شئون است؛ مانند یادگیری موسیقی، نقاشی، انواع زبانهای خارجی، انواع و اقسام برخوردها، یادگیری ایجاد ارتباطات صمیمانه، یادگیری برخورد با آقایان و خانمها. فضای یادگیری بسیار وسیع است و اگر دقت نماییم میبینیم هرروزه در حال یادگیری هستیم و به معلوماتمان اضافه میشود.
مقاله:
معرکهگیری ما را از عمل سالم و آموزش بازمیدارد، و عمل سالم عملی است که تفکرات سالم پشت آن با؛ یعنی ما ابتدا باید فکرمان سالم باشد تا عمل ما هم سالم شود. معرکهگیری به این معنا است که فردی بساطی را پهن میکند، تعدادی از افراد را گرد خود جمع مینماید و معرکه میگیرد؛ مثلاً زنجیر پاره میکند، شعبدهبازی و رمالی میکند به این کارها معرکهگیری میگویند در قدیم با این کار مردم را سرگرم میکردند و پولی هم از مردم دریافت میکردند. انسان هم وقتی در مقابل مسئلهای از لحاظ عقلی محکوم میشود بهجای عذرخواهی و سکوت، شروع به معرکهگیری میکند.
یکی از بزرگترین شهامتها این است که انسان مشکلش را بپذیرد؛ باید بدانیم فرقی است بین یادگیری و معرکهگیری، آن زمانی است که فرد شهامتی ندارد که مشکلی را بپذیرد.
معرکهگیری در اثر کمبود دانش، خودخواهی، منیت، حسادت، شکستخوردن به وجود میآید و زمانی که فرد شکست میخورد در یک دوراهی قرار میگیرد. راه اول آن است که از شکست و ناکامی تجربه بگیرد و از تاریکی به روشنایی حرکت کند و راه دوم آن است که؛ در جهل و نادانی ایستادگی کند از اینجا معرکهگیری شروع میشود و از مرکز دور میشود و وارد حاشیه میشود.
و؛ اما یادگیری که فقط در مدرسه انجام نمیگیرد؛ بلکه آموزش در تمام سطوح زندگی گسترده است. همیشه؛ باید ساخته شویم و برای ساختهشدن باید بیاموزیم. برای یادگیری مسئلهای باید سواد آن عمل را داشته باشیم. درست است که سواد و تحصیلات مهم است؛ اما همیشه نشانه دانایی و آگاهی نیست و انسان دانا کسی است که قبل از پرداختن به خواستههای خود آنها را تحلیل کند (اگر از آموزگار نیاموزی روزگار به تو خواهد آموخت.) یادگیری یعنی قادر باشیم سه مؤلفه مثلت دانایی (تفکر، تجربه و آموزش) را به تعادل برسانیم.
زمانی که انسان جایگاه خودش را بالاتر از چیزی که هست تصور کند با منیت وارد میدان معرکه میشود در اینجا توانایی و استعداد انسان علیه او حرکت کرده و او را در مسیری اشتباه قرار میدهد.
در معرکهگیری سه صفت: ترس، منیت و ناامیدی وجود دارد. فردی که معرکهگیر است به دلیل وجود منیت نمیتواند اشتباهات خود را قبول کند. رهجویی که منیت دارد زمانی که راهنما صحبتی کرد قبول نمیکند و وارد فاز معرکهگیری میشود. در کنگره ۶۰ با ایجاد لژیونها از معرکهگیری جلوگیری شده است. معرکهگیری تجلی نادانی است، تنها کسی که میتواند جایگاه ما را متزلزل کند و باعث سقوط ما شود فقط و فقط خود ما هستیم، جهل و نادانی ما است که ممکن است در درون هر انسانی باشد. برای همین؛ باید بیاموزیم، یادگیریم، آموزش ببینیم و عمل کنیم.
در مقابل یادگیری، معرکهگیری وجود دارد. معرکهگیری با یادگیری یک رابطه متضاد و جزء اضداد هستند و زمانی که شما وارد معرکهگیری میشوید، یادگیری اتفاق نمیافتد و ذرهذره پروسه آموزش و درمان متوقف میشود و سیر نزولی پیدا میکند. ما؛ باید همیشه به دنبال آموزش باشیم و خود را با یادگیری عجین کنیم و صفات یادگیری که مهمترین مقوله در یادگیری است را بالا ببریم و از معرکهگیری دور شده و کمتر در حاشیه باشیم تا دچار کینه و ترس و خشم نشویم.
جناب مهندس این دو مقوله را در کنار هم قرار دادهاند، چرا که این دو مسئله مانند دو کف ترازو هستند هر چه سطح یادگیری، دانش و معرفت ما بالاتر باشد کفه دیگر ترازو که همان معرکهگیری است، پایینتر میرود. کنگره ۶۰ جای یادگیری و آموزش است و کسی که در مسیر آموزش و یادگیری و خدمت نباشد از مسیر خارج میشود و به مسائل منفی و حاشیه وارد میشود که معرکهگیری رأس این اعمال است و باعث توقف رشد و آگاهی میشود.
نتیجهگیری: آموزش نگرفتن، قیاس، حسادت، باعث عدم یادگیری و در نتیجه معرکهگیری میشود.
منابع: جزوه جهانبینی کاربردی، سی دی سواد و اضلاع سواد، سی دی رابطه یادگیری و معرکهگیری
نویسنده: همسفر رقیه رهجوی راهنما همسفرآزاده (لژیون یکم)
ویرایش، ویراستاری و ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفرصبحگل (لژیون ششم)
همسفران نمایندگی قائمشهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
35