English Version
This Site Is Available In English

انسان هیچ چیز نیست مگر خواسته‌هایش

انسان هیچ چیز نیست مگر خواسته‌هایش

یاد الله در هر جا، یاد خود از قطره به اقیانوس است.

همسفر محبوبه و مسافر صادق با ده سال تخریب وارد کنگره شدند. به مدت دوازده ماه با متد DST و داروی OT به راهنمایی مسافر امیر و همسفر پروانه سفر کردند. هم‌اکنون به مدت سه سال و یازده ماه است که با دستان پرمهر آقای مهندس از بند اعتیاد آزاد و رها هستند. مسافر صادق به لطف خداوند و آموزش‌های کنگره۶۰ جایگاه‌های مسئول صدور کارت، نگهبانی، دبیری، عضویت در لژیون سردار، کلینیک و خدمت در سایت را تجربه کرده‌اند و در حال حاضر راهنمای تازه‌واردین هستند.

سایت همسفران نمایندگی آبیک گفتگویی با راهنمای تازه‌واردین مسافر صادق و همسفر محبوبه که هر دو در آزمون راهنمایی و راهنمای تازه‌واردین قبول‌شده‌اند ترتیب داده است که شما را به خواندن این گفت‌وگو دعوت می‌کنیم.

راهنمای تازه‌واردین مسافر صادق:

تأثیر آموزش‌های کنگره در زندگی شخصی شما چه بوده است؟

توانستم با آموزش‌های کنگره حس‌های درونی خودم را کنترل کنم، قبلاً انسانی بودم که حتی قضاوت، غیبت و کارهای ضد ارزشی را انجام می‌دادم؛ اما الآن می‌دانم که در هستی قوانین حاکم هستند و عبور از قوانین تخریب زیادی برای من به ارمغان می‌آورد، سعی می‌کنم در کنگره یاد بگیرم و در بیرون از کنگره آن را اجرا کنم.

تا چه‌ اندازه آموزش‌های کنگره توانسته در بازسازی تخریب‌های شخصیت شما مؤثر باشد؟

وقتی مصرف‌کننده بودم خیلی راحت همه می‌توانستند شخصیت من را خرد کنند؛ حتی پدر و مادر خودم یا حتی نزدیک‌ترین افراد به من، خیلی راحت به من توهین می‌کردند. من همیشه گارد می‌گرفتم؛ اما آموزش‌های کنگره باعث شدند بتوانم شخصیت خودم را در جامعه به دست بیاورم. در کنگره یک مثلث بانام‌های جسم، روان و جهان‌بینی است که باید هر سه به تعادل برسد، من در کنگره احیاء شدم.

کدام پیام کنگره را بیش از همه دوست دارید؟

پیام استاد سردار: آنچه در تقدیر است آن به انجام می‌رسد؛ اما اعمال ما در خطوط تقدیر نقش بسیار مهمی دارند که به آن شکل دیگری می‌دهند.

چگونه به این باور رسیده‌اید که به‌عنوان راهنما می‌توانید خدمت کنید؟

درواقع سومین سال رهایی من بود که مسافر امیر راهنمای من یکدل نوشته برایم نوشته بود که برای انسان شدن باید پروسه راهنمایی را طی کرد؛ آنجا جرقه راهنما شدن در من زده شد. خواسته قلبی من این است بتوانم در این جایگاه خدمت کنم.

فکر می‌کنید چه تفاوتی بین راهنمای تازه‌واردین و راهنما است؟

به نظر من فرق زیادی ندارند، پروسه تازه‌واردین پروسه اصلی کنگره۶۰ است، مانند کسی که در نانوایی خمیر درست می‌کند؛ اول باید راهنمای تازه‌واردین آن رهجو را کاملاً برای دریافت آموزش آماده کند و او را در آن مسیر هدایت کند.

در مورد مسیر حرکت از مبدأ تا رسیدن به این جایگاه و دریافت شال راهنمایی کوتاه شرح دهید؟

از روز اول بخواهم بگویم؛ مانند همه مصرف‌کننده‌ها باحال خراب وارد کنگره شدم، اصلاً بر این باور نبودم که در مسیر کنگره حالم خوب می‌شود با ناامیدی و افسردگی با قرص‌های اعصاب و روان با همه مشکلاتی که داشتم راهنمای من می‌گفت: متون کنگره را بخوان، می‌خواندم؛ اما اصلاً متوجه نمی‌شدم و باور نمی‌کردم که در جایگاه راهنمایی قبول شوم؛ اما برای این‌که حالم خوب شود می‌خواندم، سپس دیدم کسانی بودند که ماندند تا من صادق باحال خیلی خراب بیایم و خوب شوم، آنجا تصمیم گرفتم که در کنگره۶۰ خدمت کنم. از آموزش‌های مهندس حسین دژاکام یاد گرفتم که انسان به هیچ‌چیز نیست مگر خواسته‌هایش، برای خواسته‌های خود باید تلاش کرد. جایگاه راهنمایی را دوست داشتم و می‌خواستم در این جایگاه خدمت کنم. سال گذشته در کاسپین شال سبز قبول شدم و شکر خدا امسال راهنما، خیلی خوشحال هستم. در آخر از راهنمای خودم تشکر می‌کنم که حمایتم کرد تا من صادق به اینجا برسم و خدمت کنم.

همسفر محبوبه:

چه پیشنهادی برای تازه‌واردین دارید؟

از تازه‌واردین تقاضا دارم قدم در این راه بگذارند و هیچ هراسی به خودشان راه ندهند ما هم مانند آن‌ها بودیم، ترس داشتیم، ناامید بودیم، همه‌چیز برایمان تمام‌شده بود؛ اما بعد از تجربه تمام راه‌ها و نتیجه‌ نگرفتن کنگره۶۰ را پیدا کردیم. خیلی خوشحالم که در این جمع قرار گرفتم وزندگی‌ام سروسامان گرفت، مسافرم درمان شد و بسیاری از خلق‌وخوهایش عوض شد، می‌خواهم بگویم شدنی است در این راه قدم بگذارید و نترسید.

بزرگ‌ترین آرزوی شما در کنگره چه بوده و آیا به آن رسیده‌اید؟

بزرگ‌ترین آرزوی من زندگی بدون ترس و واهمه بود، به‌دوراز مواد مخدر. الحمدالله به آن رسیدم و شاید بگویم آن‌هایی که بیرون از کنگره هستند آرزوی زندگی مرا دارند.

از این‌که شما دو عزیز در جایگاه راهنمایی و راهنمای تازه‌واردین در کنار هم خدمت می‌کنید چه حسی دارید؟

از این‌که در کنار همدیگر خدمت می‌کنیم، از این‌که من حرف او را می‌فهمم یا این‌که مسافرم متوجه حرف‌های من می‌شود و از این‌که باهم داریم آموزش می‌گیریم خیلی خوشحالم.

شما به جایگاهی رسیده‌اید که می‌خواهید خدمت داوطلبانه و بلاعوض انجام دهید، احساس خود را از این خدمت برای ما می‌گویید؟

خدمت بلاعوض خیلی حس قشنگی است این نوع عشق مختص خداوند است که به همه هستی و بندگانش عشق می‌ورزد و من هم امیدوارم از این عشق ذره‌ای بچشم و این حس شیرین را تجربه کنم.

از این‌که وقت گران‌قدر خودتان را در اختیار ما قرار دادید صمیمانه تشکر می‌کنم و برای شما در تمام مراحل زندگی آرزوی موفقیت دارم.


تهیه، تنظیم و ویرایش: همسفر شکوفه رهجوی راهنما همسفر پروانه (لژیون دوم)
ارسال: همسفر آمنه مرزبان خبری
همسفران نمایندگی آبیک

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .