امروزنهمین جلسه از دوره چهل و دوم سری کارگاه های آموزشی عمومی کنگره ۶۰؛ ویژه مسافران و همسفران؛ نمایندگی ابوریحان با استادی مسافر سعید، نگهبانی مسافر رضا ودبیری مسافر رضا با دستور جلسه " رابطه بین یادگیری و معرکه گیری" در تاریخ: 26 آبان ماه 1403 راس ساعت 17:00 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان سعید هستم مسافر. اول خداوند را شاکرم که یک بار دیگر این جایگاه را تجربه کردم.
دستور جلسه رابطه یادگیری و معرکه گیری است. ما وقتی داخل کنگره نوشتارها را می خوانیم متوجه می شویم که هدف از خلقت انسان آموزش گرفتن و خدمت کردن است و برای اینکه ما بخواهیم وارد آموزش شویم، باید بهای آن را پرداخت کنیم. دستور جلسه قبل سیستم ایکس بود و سیستم ایکس درست باعث می شود ما درست تصمیم بگیریم و هر کس کارگردان خود و زندگی خود می باشد و خودش تصمیم می گیرد که چه کارهایی را انجام بدهد و چه کارهایی را انجام ندهد. هیچ کس نیست که تلاش بکند که به موفقیت نرسد و تلاش بکند که ضد ارزش انجام بدهد. ما انسان هستیم و حق انتخاب داریم، این حق انتخاب است که ما را سر دو راهی خیر و شر قرار می دهد. برای اینکه ما کار را درست انجام دهیم نیاز به آموزش داریم و برای انجام کارغلط نیاز به توجیه داریم. هروقت توانستیم خودمان را توجیه کنیم که آن فعل را انجام دهیم، این کار را انجام می دهیم.
می خواهیم به دیگران بفهمانیم من کارم درست است و دیگران را قانع کنیم که کارمان درست پیش می رود در این صورت سراغ معرکه گیری می رویم تا ثابت کنیم که کار ما درست است. در سفر اول وقتی راهنما کارهای من را می گوید اگر درست انجام دهم که خب نتیجه اش خیر و خوب است و اگر کارم را درست انجام ندهم سراغ بهانه گیری می روم و می گویم مشکل از کلینیک، مشکل از هم سفر است، مشکل از داداش لژیون است، از راهنما است و دیگران باعث شده اند که حال من بد باشد و این معرکه گیری داخل هر جایگاه و هر جایی است که چه در جایگاه پدر باشیم چه در جایگاه فرزند باشیم چه در جایگاه همسر باشیم وهر زمان که کار درست انجام ندهیم معرکه گیری می کنیم و دلیلش هم این است که دوست نداریم بقیه بدانند که کارمان را به درستی انجام نمی دهیم و یک دلیلش هم به سیستم ایکس بر می گردد.
ما یک زمانی مصرف کننده بودیم و یک زمان کار ضد ارزشی انجام می دادیم. ولی این جا، جایی برای معرکه گیری نیست و کنگره دارد مسیر درست را برای انجام فعل های درست به ما آموزش می دهد و آن هایی که معرکه می گیرند ساکن هستند آدم های معرکه گیر اهل حرکت نیستند و فکر می کنند خوش مشرب و رابطه خوبی دارند و به خاطر این موفق هستند. انسان معرکه گیر سمت آدم های خودش که معرکه گیر باشد می رود و یک نقطه سیاه داخل سفیدی قابل رویت است و معلوم می شود.
قسمت دوم دستور جلسه تولد اسماعیل می باشد. اسماعیل قبلا هم سابقه کنگره را داشت و این باراز تمام تجربیات گذشته خود استفاده کرده است. ما باید از شکست هایمان درس بگیریم. به اسماعیل و همسفرانش و راهنمای همسفرش و در راس به آقای مهندس تبریک عرض می کنم.
خلاصه سخنان مسافر اسماعیل:
اسماعیل هستم یک مسافر. از خداوند سپاس گزارم که کنگره را سر راه من قرار داد تا به درمان و رهایی برسم و آموزش بگیرم. من این روزها را در خواب هم نمی دیدم. همیشه از گذشته ام یاد می کنم که یادم نرود با مصرف مواد چه روزهای سخت و تاریکی داشتم. من در خانواده ای بزرگ شدم که پدرم مصرف کننده بود و خماری هایش را می دیدم و به رفتارهایی که نشان می داد و طبیعی هم بود چون بیمار بود و تا بیست و شش سالگی سمت مواد نرفتم و می ترسیدم و از آن خماری هایی که دیده بودم وحشت داشتم. تا اینکه به تهران آمدم و یک شب جایی که کار می کردم آمدند و گفتند که شیشه مصرف کنیم و معتادی ندارد و خماری هم ندارد. ولی چون از خماری هایی که از پدرم دیده بودم می ترسیدم این کاررا نکردم ولی بالاخره گول خوردم. اولش همه چیز عالی بود همه چیز گل و بلبل بود و بعد از هفت هشت سال مصرف ماده شیشه جوری شد که من چهار، پنج گرم مصرف می کردم و واقعیت بگویم که بزرگ شدن امیرعلی فرزندم را ندیدم و امروز آوردمش این جا که از ایشان حلالیت بگیرم که خیلی اذیتش کردم و از همسفرم که خیلی اذیتش کردم حلالیت بگیرم و امیدوارم که من را ببخشد. چند وقتی بود که سقوط آزاد ترک کرده بودم، ولی به صورت جایگزین مصرف شیشه، مصرف شیره داشتم. روزانه پنج گرم مصرف می کردم و کارتن خواب خانه بودم و همیشه هم مریض بودم تا با کنگره آشنا شدم و هدفم قطع یا کم کردن مواد بود و چون هدف درستی نداشتم نزدیک شش دهم که بودم ترس آمده بود سراغم که نمی توانی ترک کنی. پانزده سال داری مواد مصرف می کنی وبه این باور رسیده بودم که نمی شود و من باید با مواد بمیرم. این را می گویم برای سفر اولی ها که خیلی مهم است که بعد از قطع مصرف اصلا سراغ الکل نروید. چون من با مصرف یک بار الکل دوباره شروع به مصرف مواد کردم و با خودم گفتم حالا دیگر تو رها شده ای و می توانی مشروب بخوری .از فردای همان روز افتادم رفتم سراغ مواد اولیه خودم و خداوند من را خیلی دوست داشت و خانواده ام را دوست داشت که مجدد بتوانم برگردم و این دفعه که آمدم تصمیم گرفتم که مواد به صورت کلی کنار بگذارم و به زندگی ام برسم و فقط دوست داشتم از مواد خلاص شوم .کم کاری هم داشتم ولی توانستم رها شوم. از جناب مهندس و خانواده محترمشان خیلی سپاس گزارم که این بستر را فراهم کردند که ما بیاییم این جا و به درمان و به حال خوب برسیم. از ایجنت قدیم و جدید از راهنماهای محترم از برادر لژیونرهای عزیزم از همسفرهای خوبم، از راهنمای همسفرم و از همه شما عزیزان کنگره شصتی تشکر می کنم ممنونم که با صحبت های من گوش دادید.
خلاصه سخنان راهنمای همسفر:
شاکر خداوند هستم که یک بار دیگر در این جایگاه قرار گرفتم. تولدها و رهایی ها نقطه عطف امید و باور و اعتقاد برای سفر اولی ها است که با خواست و تلاش خودشان این اتفاق می افتد و می توانند این جایگاه را تصویرسازی کنند. برای شناخت باید مفاهیم را بشناسیم تعریف آموزش یعنی در لحظه بودن، پویا بودن، آموزش را با خواست خوب انجام دادن. معنی یادگیری یعنی عمل کردن و معنی معرکه گیری، شلوغ کاری کردن است و اینکه آموزش را با خواست خودت انجام ندادن است و این که نباید هیچ وقت یادمان برود که یک اشتباه در ابتدا یک اشتباه است ولی تکرار آن و معرکه گیری کردن آن دیگر خواست خود ماست. این تولد و رهایی را در راس آقای مهندس و خانواده محترمشان و به راهنمای مسافر و به همسفر مسافر تبریک می گویم و امیدوارم که این اتصال قوی تر شود و با قدم های محکم تری داخل کنگره قدم بردارند.
خلاصه سخنان همسفر
خداوند را شاکرم که در بین شما هستم. هیچ وقت فکر نمی کردم که این جایگاه را تجربه نمایم و چون یک بار مسافرم برگشت خورده بود فکر نمی کردم که بتوانم این جایگاه را تجربه کنم. خداوند را شاکرم و از جناب مهندس تشکر می کنم که این بستر را فراهم کردند که مسافرها بیایند و حالشان خوب شود. از راهنمای مسافرم و از راهنمای خودم کمال تشکر را دارم. من فکر می کنم که وصل نیستم به کنگره و امیدوارم که بتوانم بیایم و حال خوش را تجربه نمایم.
مرزبان کشیک: مسافر فرشاد
عکاس: مسافر حامد لژیون 8
خلاصه نویس: مسافر امید از لژیون 5
تنظیم و ارسال گزارش: مسافر مجتبی لژیون 9
- تعداد بازدید از این مطلب :
148