English Version
This Site Is Available In English

نیروی بازدارنده هزار بهانه برای انسان می‌آورد تا او را از راه آموزش خارج سازد

نیروی بازدارنده هزار بهانه برای انسان می‌آورد تا او را از راه آموزش خارج سازد

جلسه نهم از دوره نهم سری کارگاه های آموزشی عمومی کنگره ۶۰، ویژه مسافران و همسفران نمایندگی یوسف آباد، با استادی راهنما مسافر علی، نگهبانی مسافر مهدی و دبیری مسافر شهاب با دستور جلسه "رابطه یادگیری و معرکه گیری" در روز شنبه مورخ 26 آبان‌ماه ۱۴۰۳ساعت 17:00 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
خداوند را شاکرم که لیاقت خدمت در این جایگاه را نصیب من کرد تا خدمت کنم همچنین از نگهبان عزیز نیز تشکر می‌کنم. در ابتدا به ایجنت و مرزبانان و تمام خدمت گزاران که در حال آماده سازی شعبه جدید خداقوت می‌گویم و از تمامی آنان سپاسگزارم.
در مورد دستور جلسه باید بگویم همیشه یاد بگیری با آموزش آغاز می‌شود، زمانی که من می‌خواهم وارد کنگره شوم و راهی را طی نمایم باید خودم را قانع کنم که بخواهم بیایم خودم را درمان کنم، زمانی که قانع شدم آموزش شروع می‌شود.
وقتی آموزش را شروع می‌کنم خواه یا ناخواه مشکلاتی برای من ایجاد می‌شود، همه ما این تجربیات را داشته‌ایم، من زمانی که سفر اول خود را آغاز کردم اعتقادی به درمان نداشتم چرا که به تعداد زیاد ترک کرده بودم و برگشت خورده بودم، با خود گفتم این راه را امتحان می‌کنم اگر خوب شدم که شدم اگر نشدم می‌روم سراغ مصرف خودم، وقتی شروع به سفر کردم جلسات را مرتب شرکت می‌کردم و جو کنگره را دوست داشتم، در ادامه آموزشها کم کم اثر کرد همانند یخی که کم کم شروع به آب شدن می‌کند.
وقتی انسان شروع به سفر می‌کند نیروهای بازدارنده شروع به کر می‌کنند و ایجاد مشکلات می‌کنند تا انسان را از آموزش بازدارند و این موانع بصورت غر زدن و شکایت کردن بروز می‌کند مانند: چرا اینجا اینطوری است؟ راه من دور است، چرا باید 10ماه بیایم؟ چرا باید سی دی بنویسم؟ من وقت ندارم و غیره نیروی بازدارنده هزار بهانه برای انسان می‌آورد تا انسان را از راه آموزش خارج سازد و در بسیاری موارد هم پیروز می‌شود که موارد زیادی در رابطه وجود دارد که فرد بعد از 3 ماه سفر از پروسه درمان خارج می‌شود.
نیروهای شیطانی از نقطه‌ای که مشکل دارم وارد می‌شوند و مرا قانع می‌کنند که این راه به درد من نمی‌خورد و از این راه خارج می‌شوم.
آن چیزی که مرا در کنگره نگه داشت رابطه محبت بین من و راهنمای خودم بود که پیوند قوی و مستحکمی بود که هر چیزی که می‌گفت فقط چشم می‌گفتم و انجام می‌دادم.
چیزی که باعث می‌شود یک سفر اولی از راه خود منحرف شود این است که مسئولیت خود را به گردن دیگران بیندازد، زمانی که من روی این صندلی نشستم و خواستم درمان شوم باید مسئولیت درمان خود را بر عهده بگیرم و قبول کنم که من راه اشتباهی را رفته‌ام و اکنون باید خودم این مشکل را درست نمایم زمانی که مسئولیت را بر عهده گرفتم آرام آرام شروع به آموزش گرفتن می‌نمایم و زمانی که آموزش شروع شد باید بهای آموزش که سی دی نوشتن، شرکت در جلسه، مشارکت و غیره را بپردازم اگر این بها را پرداختم راه برای درمان شدنم باز می‌شود.

تهیه گزارش و ارسال: مسافر محمد خدمتگزار سایت

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .