دهمین جلسه از دوره سوم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰،ویژه مسافران و همسفران با نگهبانی راهنمای تازه واردین مسافر ایمان،دبیری مسافر امیر و استادی راهنما مسافر محسن،با دستور جلسه " سیستم ایکس " و در ادامه جشن آزادمردی راهنما مسافر جلال شنبه 19 آبان ماه ۱۴۰۳ ساعت 16/30 آغاز بکار کرد.
سخنان استاد:
سلام دوستان محسن هستم مسافر، خداوند را سپاسگزارم که امروز را نصیب من کرد تا در این جایگاه قرار بگیرم و خدمت کنم. دستور جلسه سیستم ایکس میباشد به عبارتی مجموعه نوروترانسمیترها و غدد درونریز و غدد برونریز را سیستم ایکس مینامند، چرا این سیستم را سیستم ایکس میگویند؟ ایکس ازنظر علم ریاضی یک عدد مجهول بوده و برای حل هر معادلهای عدد مجهول را عدد ایکس نامگذاری میکنند. ایکس هم که در کنگره مطرح شد و منظور همان مجهول و ناشناخته است. کنگره هرچقدر جلوتر میرود به دانشهای بهتر و علم بیشتری میرسد. اگر هم دقت کرده باشید در ابتدا با درمان اعتیاد بسیاری از مسافرین شروع شد و درروند درمان اعتیاد مشاهده شد که در بعضی از مسافرین که دارای بیماری خاصی بودند با ادامه درمان، آن بیماری هم از بین رفته و به درمان رسیدهاند. دلیل درمان این افراد بازسازی سیستم ایکس میباشد؛ اگر بیماری اعتیاد را در نظر بگیریم، اعتیاد یعنی اختلال در سیستم، نوروترانسمیترها، غدد درونریز ، غدد برونریز، مواد شبه افیونی بدن، انکفالین ها، دینورفینها و خیلی از مواد شبه افیونی بدن اختلال ایجاد میکند؛ اگر یک شخص سالم که مصرفکننده نبوده بهاندازه یک عدس مواد مخدر مصرف کند نشئه میشود؛ ولی یک شخص مصرفکننده باید یک و نیم گرم مصرف کرده تا بتواند راه برود آن اتفاقی که در بدن انسان افتاده باعث شده که مواد بیرونی جایگزین مواد شبه افیونی درونی شده و باعث شده سیستم عصبی انسان دچار اختلال بشود که متأسفانه تا الآن هم بزرگان جهان اعتیاد هم به این نقطه نرسیدند؛ اما کنگره بیست سال پیش به این مهم دستیافته که بیماری اعتیاد قابلدرمان است، درحالیکه که بزرگترین پزشکان دنیا هنوز اعتقاددارند بیماری اعتیاد قابلدرمان نیست و بیماری است که تا آخر عمر با انسان خواهد بود. اگر از تجربه خود در خصوص سیستم ایکس بگویم اینکه یکبار بهصورت سقوط آزاد ترک کرده بودم حدود چهل شب خواب نداشتم و یک روز سه چهار پک تریاک کشیدم یکنفس راحت کشیده و آن شب را راحت خوابیدم. چه اتفاقی در این حالت برای من افتاد مسلماً بدن من نیازمند مواد بیرونی شده بود درحالیکه بعضی میگویند که مصرفکنندهها دنبال لذتهای مواد مخدر هستند درواقع اینطور نیست؛ بلکه آن نیاز بدن شخص مصرفکننده است که به حالت عادی برسد، حتی خیلی انسانها هستند که مصرفکننده نیستند؛ ولی سیستم ایکس آنها دچار اختلال بوده و غیرفعال میباشد به همین دلیل تعادل نداشته و حالش خوب نیست.
مسافر جلال زمانی که وارد لژیون شد، مثل تمام مصرفکنندهها حالش بد بود چون ما مسافر سفر اولی نداریم که در ابتدای سفر حالش خوب باشد، خیلیها اعتقاددارند که حالشان خوب بوده درصورتیکه اینچنین چیزی نبوده فقط فکر میکنند که حالشان خوب بوده است، به هر جهت با کوله باری از ناامیدی و یک سری مشکلات خاص در لژیون قرار گرفتند. در کنگره۶۰ معتقدیم که راهنماها باید مهر مادر و جذبه پدر را باید داشته باشند و تا یک شاگرد در این مسیر قرار گیرد.
تقریباً یک ماه از سفر آقا جلال گذشته بود، من خواستم تاکسی سوار بشوم، جلال از بغل من با ماشین رد شد و از من خواستند که سوار ماشین ایشان بشوم، که قبول نکردم، جلال در پاسخ مخالفت من گفتند آقا ستاری من رهجویی نیستم که بخواهم از این موقعیت سوءاستفاده بکنم. به هر جهت هم درمان اعتیاد و هم درمان سیگار، که راهنمای هر دو سفرش رهجوی خودم بودند، سفر خوبی را داشتند و زمانی که سفرش به پایان رسید در کنگره خدمتگزار باقی ماند، هم در کلینیک و هم در قسمت مرزبانی بهدرستی خدمت خود را انجام داد، و در ادامه با قبولی در آزمون راهنمایی توانست به خدمت خود در شعبه صفادشت ادامه بدهد.
اعلام سفر مسافر جلال:
سلام دوستان جلال هستم مسافر، آنتی ایکس تریاک و شیره، روش درمان DST، داروی درمان OT، مدت سفر ۱۰ ماه و 20 روز، رهایی ۵ سال و 3 ماه 17 روز، رشته ورزشی تنیس روی میز، راهنما مسافر محسن.
آرزو مسافر جلال:
آرزو میکنم که درک و فهم بیشتری از کنگره داشته باشم
سخنان مسافر جلال:
سلام دوستان جلال هستم یک مسافر، خدا را شاکر و سپاسگزارم توفیقی حاصل شد، که باوجود تمام تاریکیها توانستم در این بعد از زمان، این لحظه را تجربه کنم. واقعاً خیلی برای من این لحظات ارزشمند میباشد و توصیف اینکه چطوری احساسم را به شما عزیزان منتقل کنم، دشوار است؛ چون واقعاً از شادی در پوست خود نمیگنجم. نمیخواهم زیاد وارد بحث گذشته بشم چون منم مثل خیلی از شما مسافرها گذشته خوبی نداشتهام؛ ولی قطعاً با تمام وجودم حال خرابیهای زمان اعتیاد را با گوشت پوستواستخوانم چشیدهام، حال بدیهای من فقط مصرف مواد نبود؛ بلکه ازلحاظ روحی و روانی درونم ویرانشده بود. همیشه از خدا میخواستم سرنوشت من را طوری رقم بزند که بتوانم با مشکلاتم کنار بیام، چون هیچ موقع فکر نمیکردم از آنهمه افسردگی ، کینه و نفرت و از طرفی فقر مالی بسیار بتوانم نجات پیدا کنم، از طرفی تمام وجودم نامیدی فراگرفته بود، و همیشه در تنهایی خودم فکر میکردم اگر تمام آدمهای دنیا جمع بشوند نمیتوانند زندگی من را تغییر بدهند. و در کمترین زمان این اتفاق برای من افتاد ولی نه بهواسطه افراد کره زمین بلکه بهواسطه خودم، تصمیم گرفتم نور خدا را همیشه در قلبم با تمام وجودم حس کنم, امروز خیلی برای من ارزشمند میباشد، چون گذشته خود را فراموش نمیکنم، گذشتهای که فقط آرزوی مرگ را داشتم، همیشه از خدا میخواستم یا یکراهی به من نشان بدهد یا اینکه بهواسطه مرگ از این زندگی خلاصم کند، ولی به لطف خدا توانستم تغییر بکنم و این تغییرات فقط در کنگره۶۰ برای من اتفاق افتاد، تشکر میکنم از دخترم نفس که بیشترین انگیزه را در آن زمان به من میداد، از همسرم تشکر میکنم، از راهنمای عزیزم آقای ستاری تشکر میکنم ، شاید قرنها بایدطول میکشید کاری که اعضای خانوادم در بعدهای قبلی نتوانستند انجام دهند، راهنمای من برای من انجام داد، درسته کنگره این بستر را برای من فراهم نمود؛ ولی زمانی که بند تاریکی قطع شد این راهنمام بود که مسیر را به من نشان داد و من خیلی دوستشان دارم و من همیشه از آموزشهای شما در زندگی استفاده کردم، از راهنمای همسفرم خانم شهناز تشکر میکنم از راهنمای قبلی همسفرم خانم ندا تشکر میکنم.
سخنان راهنمای همسفر:
خداوند دریا و آسمان و دشت پوشیده از رقصندگان آسمانی ست و روح ناآرام ما خواستار رهایی است نه از خلاصی بلکه دیدار معشوق است خداوندا تنها تو را می ستاییم و تنها تو را ستایش میکنیم برای انجام این عمل عظیم شکر شکر، شکر. خدا را شکر در این جایگاه قرار گرفتم. پیام استاد آقا جلال خیلی قشنگه، بله عشق واقعی گذشتن از خویش است. آقا جلال مسیر خیلی زیادی را طی میکنند تا به کنگره بیایند. همان عشق است که باعث میشود ایشان آنقدر از وقت و زندگی خود گذشته و به کنگره بیایند تا خدمت بکنند خیلی ها این اذن برایشان صادر نشده که حتی فاصله ده دقیقهای را طی کنند که بتواند در کنگره خدمتگزار باشند.
من جشن آزاد مردی آقا جلال را ابتدا به بنیان گذار کنگره جناب آقای مهندس و به آقا محسن راهنمای ایشان تبریک میگویم به خانواده آقا جلال تبریک میگویم. امیدوارم به تمام خواسته های قلبی خودشان برسند.
سخنان همسفر:
سلام دوستان سهیلا هستم همسفر، به نام خالق هر دوجهان هدف از بودن در جهان عشق ورزیدن و نیکی رساندن و شاد کردن دل انسانها میباشد چه زیباست تولد انسانهای که نیک هستند و نیکی میآفرینند و خوشبختی از آنکسانی است که برای خوشبختی دیگران تلاش میکنند. من هم بهنوبه خودم از آقای مهندس و خانواده محترم ایشان تشکر میکنم که چنین بستری را فراهم کردند که به این حال خوش برسیم. من مسافرم هفت ماه سفر بود که به شعبه وحید رفتم و دقیقا روز جشن همسفر بود و حال من از مسافرم بدتر بود. با آموزشهای کنگره حال مسافرم هرچقدر بهتر میشد حال من هم خوب میشد. خدا را شکر میکنم که این مکان مقدس وجود دارد که امثال خانواده من از تاریکی به رهایی برسند . از تمام دوستانی که از شعبه وحید و شعبه صفادشت تشریف دارند و آزادمردی مسافرم را تبریک گفتند تشکر میکنم.
تایپ: مسافر علی و مسافر مختار (خدمتگزار سایت)
ویراستاری و ارسال: مسافر امیر (خدمتگزار سایت)
عکس: مرزبان خبری مسافر علیرضا
نمایندگی صفادشت
- تعداد بازدید از این مطلب :
253