آقای مهندس در سیدی (نامه9) میفرماید: مطالبی که دفعه قبل، صحبت کردیم مربوط به بیماریهای جسمی بود. اما امروز، نامهنهم، ادامه بحث، نامهای به ادیتور، که اصلششم، اصلسازگاری در قسمت قبل الگوها را مطرح کردیم که هر سازمان یا هر چیزی احتیاج به الگو دارد. اگر الگو بینقص باشد؛ انسانها بینقص میشوند؛ اما اگر الگو یا قالب کج باشد هر آنچه از آن بیرون میاید کج میشود.
اصل ششم: اصل سازگاری، این جا مسئلهسازگاری را برای اعتیاد مطرح کردیم؛ ولی سازگاری میتواند برای تمام مسائل قابل بسط و گسترش باشد و اینکه ما هرروز با مسئله سازگاری، سروکار داریم. هر چه انسان سازگارتر، دردسر کمتر. پدیده سازگاری: مدت زمان و فرایندی است که طی آنیک نوع مادهمخدر یا دارو میتواند جایگزین نوع دیگر شود، در این مدت فیزیولوژی یا متابولیسم بدن خود را برای دریافت مادهجدید آماده میکند؛ مثل جایگزینی تریاک کشیدنی به خوراکی. چنانچه در ابتدای درمان تجویز دارو را افزایش دهیم به دلایل تئوری سازگاری؛ فرد را در نقطه تخریب قرار میدهیم. بایستی موضوع سازگاری را با فرد مصرف کننده در میان بگذاریم تا درخواست ماده بیشتر نداشته باشد.
سازگاری: یعنی تحمل، سازش، موافقت و سازگاری یکی از مفاهیم مهم در روانسناسی هست که به توانایی افراد برای تطبیق یا تغییرات و چالشهای محیطی یا درونی اشاره دارد. همه کشورها هیچ اعتقادی به درمان اعتیاد ندارد و روشهای متعدد را ارائه میدهد؛ ولی کنگره۶۰ اعتقاد به درمان اعتیاد دارد؛ مثلا اگر کسی مصرف کننده تریاک باشد و در مزرعه تریاک کارکند وسوسه نشود، این حرف کنگره است. حالا در روانشناسی و هم قسمتهای دیگر ما نمیتوانیم بقیه را نفی کنیم، فقط این هست که ما راه را پیدا کردهایم و آنها پیدا نکردهاند.ما باید از کتاب آسمانی خودمان الگو بگیریم میبینیم در قرآن از تمام پیامبران نام برده، مثل ایراهیم، نوح، داود، سلیمان و رسول خدا، و میگوید: همگی مسلمان هستند؛
مسلمان یعنی: تسلیم خداوند، تسلیم فرامین الهی میشود. بنابراین کتاب قرآن همه را قبول دارد همه را میپذیرد و از همه به نیکی یاد میکند. حال کسانی که به مرحله اندیشه لازم نرسیدهاند، میگویند این غلط است. این مسئله مثل تولد بچه هست وقتی بدنیا میآید اول حرف نمیزند، راه نمیرود باید ذره ذره رشد کند تا آخر یک دانشمند بشود، جوان و قدرتمند شود.
در مراحل علمی، چه درطب و چه در روانشناسی همه تلاش کردهاند ولی به نتیجه نرسیدهاند. ما به جمعیت معتادان گمنام احترام میگذاریم ،یعنی نفیشان نمیکنیم چون در یک زمانی، شرایط خیلی سخت و اوضاع دشوار که اعتیادجرم بود انها دور هم جمع میشدند و جمعیت معتادان گمنام را بوجود آوردند. بایدگذشتگان را قبول داشته باشیم حرفهاشون را قبول کنیم و به آنها احترام بگذاریم. اگر حرف حساب داریم، در ژورنالها صحبت کنیم.حرف حسابمان را با زبان خوش و خوبی ارائه بدهیم، مخصوصا بچههای که به رشته روانشناسی میروند نباید در دانشگاه مقابل کنند؛ بگویند ما میفهمیم و شما نمیفهمید. در مرحله تکامل، انسان رشد و پیشرفت میکند. انسان روزی غار نشین بوده، یک روز برق، تلفن، مخابرات نبوده ولی الان است ما نمیتوانیم انها را نفی کنیم. ما در کنگره۶۰ سازگاری را کشف نکردیم؛ بلکه آنرا کاربردی کردیم، مثلا در اعتیاد، هنری که در کنگره۶۰ داریم این است که سعی کردهایم همه چیز را کاربردی کنیم.
سازگاری یکی از مفاهیم مهم در روانشناسی است که برای توانایی افراد برای تطبیق و چالشهای محیطی اشاره میکند. حالا سازگاری را میشکافیم، که شامل یک مثلث است؛ یک ضلع آن، موضوع سازگاری است، مثلا موضوع بچهداری، همسرداری، کار در اداره، مسئله بعدی زمان سازگاری، سازگاری برای هر چیز یا هر کاری چقدر زمان لازم دارد؟ آیا زمان لازم دارد؟ زمان سازگاری چقدر هست؟ شما چقدر فرصت دارید که خود را سازگار کنید تا قیامت که وقت ندارید. بعدی عامل سازگاری است حالا یکی میخواهد سازگاری را عمل کند،در مسئله کنگره۶۰ ممکن است موضوع سازگاری، اعتیاد باشد و یا لژیون، وقتی میخواهد با اعتیاد سازگار شود که هر کدام شرایط خاص خودش را دارد.
در سطح جهانی تعجب میکنند که ما چطور آمفتامین را درمان میکنیم، اگر بخواهند این کار را انجام بدهند با ۳سیسی شروع میکنند ولی در کنگره با ۳/ سیسی شروع میکنیم. اگر با ۳ سیسی اوتی یا متادون شروع بشود روده قفل میکند، خیلی مهم هست که چقدر دارو داده بشود. در NA سازگاری برای مصرف نکردن بازه زمانی ندارد، برای یک مصرف کننده، وقتی درمان صورت نگیرد؛ هنگامیکه اسم موادمخدر بیاید حال خراب میشود، پس میبینید که در بعضی موارد سازگاری انجام نمیشود. چرا انجام نمیشود؟ برای اینکه راه و مسیر درست نیست. آن کسی که میخواد سازگار بشود آیا قادر هست خودش را سازگار کند یا نه؟ این خیلی مهم است، شما میتوانید خودت را با کنگره سازگار کنید یا نمیتوانید، پس باید هفتهای یک CD بنویسد؛ چون CD نوشتن خودش یک مدیتیشن است. وقتی CD مینویسید دیگر به چیزی فکر نمیکنید، نه به قرض، نه به مشکلات، فقط روی خودتان کار میکنید و امکان ندارد کسی که CD مینویسد، الزایمر بگیرد؛ چون حافظه او دائما کار میکند. شنیدن یک اثر دارد؛ ولی نوشتن ده برابر شنیدن اثر دارد. نوشتن روی انتقال مطالب، ادبیات و زبان اثر میگذارد و اینکه چگونه صحبت کنیم، از چه کلماتی استفاده بکنیم چه ضمیری را بکار ببریم، انسانها را با چه القاب نام ببریم. دانش از CD به ما میرسد و به ما یاد میدهد ایراد ما کجاست؟ حالا همین بحث سازگاری به ما یاد میدهد چه کار کنیم تا سازگار باشیم، اگر سازگار باشیم جذب سیستم میشویم. وقتی در مسیر درست حرکت کنیم حال ما خوب است، ولی وقتی مسیر درست نباشد حال ما هم خوب نیست. وقتی به کنگره میآیی حالت خوب بشود، مسیرت درست است. اما اگر بیایی ولی حالت خوب نباشد مسیرت غلط است. گاهی مواقع در بعضی از مسائل هیچ وقت سازگاری انجام نمیشود؛ چون راه درست نیست.،یه زمانی درست بود ولی الان درست نیست؛ چون همه چیز در حال رشد و پیشرفت است.
در واقع سه ضلع موضوع سازگاری و زمان سازگاری و عامل سازگاری میتوانند با هم یک مثلث سازگاری را تشکیل دهند که زمان سازگاری را باید بررسی کنیم ببینیم چه موقع و چه زمان، به چه صورت است و برای سازگار بودن باید شخص بتواند با همه اشخاص رابطه خوبی داشته باشد، تفکر و جهانبینی در اینجا نقش بسیار مهمی دارد تا در ادامه برسیم به بیداری؛ یعنی باید بیدار باشیم و آگاهانه بتونیم همه چیز را رصد کنیم. عامل سازگاری را باید بدانیم چیه، ویژگیهای سازگاری را باید بشناسیم؛ چراکه سازگاری یک هنر است، انعططافپذیری یک هنر است، ولی نمیخواد خودفروشی کنید برای مسائلی، شخصیت خودتون را نفروشید، ولی هر جا میروید مثل بقالی، بیمارستان، درمانگاه سعی کنید سازگار باشید، دعوا راه نیندازید و موقعیکه سازگار باشید؛ آرامش خودتان بیشتر است. در واقع باید با محیط هر جا سازگار باشید. ما باید بتوانیم از واژهها و تعاریف بهصورت کاربردی استفاده کنیم. بهطور مثال در ورزش رزمی یکسری کاتا به شما یاد میدهند و موقعی که شما اینها را یاد گرفتید باید بتوتنید در مبارزه از آنها استفاده کنید یعنی آنها را کاربردی کنید و در جای مشخص از آن حرکات استفاده کنید. در کنگره۶۰ باید اعضا یاد بگیرند که از مطالب و مفاهیم بصورت کاربردی استفاده کنند، درک وقایع بسیار مهمتر از ثبت وقایع است بههمین منظور عکس گرفتن در کنگره را به حداقل رساندیم تا درک لحظات و دریافت حسخوب از آن لحظات را یاد بگیریم.
خلاصه سیدی «نامه9»
نویسنده: همسفر نیره رهجوی راهنما همسفر نسرین (عضو لژیون سردار)
ارسال: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر سودابه (عضو لژیون سردار)
- تعداد بازدید از این مطلب :
104