ششمین جلسه از دوره هشتم کارگاههای آموزشی عمومی مسافران و همسفران کنگره ۶۰، نمایندگی خیام نیشابوری با استادی پهلوان مسافر احمد و نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافر غلامرضا با دستور جلسه «D.dap» پنجشنبه 10 آبانماه ۱۴۰۳ رأس ساعت 17 آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان احمد هستم مسافر، خدا را بینهایت سپاسگزارم که در بعدی هستم و هستیم که جناب آقای مهندس، استاد بزرگ هستند، شاعر میگوید: آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند آیا بود که گوشهٔ چشمی به ما کنند؟
برای همه دارند کیمیاگری میکنند و هر آنچه که در کنگره هست اعتبار یافته است حتی شربت اوتی، خدا را شکر که در حال آموزش گرفتن از جناب مهندس هستیم و از گذرگاههای سخت میتوانیم عبور کنیم و همچنین تشکر میکنم از جناب گشتی ایجنت محترم و نگهبان جلسه که من را دعوت کردند که در خدمت شما عزیزان باشم تا خدمت کنم و آموزش بگیرم، از شعبه رضوی داشتیم میآمدیم که آقا مجتبی و علی آقای عزیز زحمت کشیدن و من را به نیشابور آوردند و در راه به آرامگاه خیام و عطار رفتیم و من هم چون طبع شعر دارم و عزیزان هم که لطف داشتند و من را بردند قول دادم که شعری را که برای گلریزان سرودهام، در جلسه بخوانم؛ لذا به بهانه جشن باشکوه گلریزان که به همه شما عزیزان تبریک عرض میکنم، صحبتهایم را با شعری آغاز میکنم:
مژده ای دل آمده بخشندگی، مهمان ماست
عاشقان بر دور هم جمعیم، گلریزان ماست
عید قربان در همه تقویمها ذیالحجه است
روز گلریزان درون کنگره، قربان ماست
روزگاری تاخت شیطان، جان و تن از ما ربود
یک مربی آمد و فرمود که علم درمان ماست
علم و دانشها از او آموختیم و رها شد جان و تن
جمله میتازیم بر جن و شیاطین، لژیون سردار ما، میدان ماست
قدرت و نیرو، درون ماده است
جاذبه دارد اگر چیزی، همان شیطان ماست
گفته از هر چه که داری، بهترینش را ببخش
این کلام آسمانی از خداوند است در قرآن ماست
گر شویم دلبستهٔ اینجا، زمینی میشویم
ما سفر طی میکنیم، هفت آسمان پیمان ماست
آسمانی میشوی از مال دنیا بگذری
بخشش و راه نجات دیگران سامان ماست
حمد میگویم، ستایش میکنم، استاد را
ممنونم خداوندا که او سلطان ماست
گلریزان را تبریک میگویم، حالا با این شال نشستهام، دستور جلسه D.sap و وادی نهم است و گلریزان هم که شروع شده، چرا در شعر گفتم قربان ماست، مثلاً همین D.sap دو هفته است که دستور جلسه است پارسال هم همینطور بود، همه ما مشارکت کردیم و همگی شنیدیم که D.sap چقدر قدرتمند است، چقدر کمک میکند، چقدر بیماریها را از ما میگیرد! چقدر دردها درمان شده است! D.sap از سیب است و بارها هم گفته شده که با سرکهٔ سیب متفاوت است. فقط یک استادی میخواست که بیاید و این را کشف کند از ۱۴ مرحله عبور بدهد و به تکامل برساند اینگونه قدرتم! زمانی شیوع بیماری کرونا بود، انسان فراموش کار است، اگر یک ورق بزنیم به گذشته خداوند گفته که در روز قیامت مادر فرزندش را فراموش میکند و در کرونا چنین اتفاقی افتاد، بعضی وقتها پدر و مادر مریض بودند. فرزند نمیتوانست به دیدن و کمک پدر و مادر برود به خودش جرأت نمیداد؛ اما ما در کنگره ۶۰ در همان برهه بحرانی چقدر در آرامش بودیم در کنار همین D.sap.کنگره مکانی مقدّس و امن میباشد. اگر اسم تریاک بیاید، حتی اگر یک پزشک، تریاک تریاک بگوید، دیگران خواهند گفت که این پزشک حتماً مصرف کننده است که آنقدر از تریاک و خواص آن میگوید؛ ولی همین شربت تریاک چه اعتباری پیدا کرده است در کنگرهٔ ۶۰ و تبدیل شده است به داروی درمان خیلی از بیماریهای صعبالعلاج که مقالات علمی آن نوشته میشود که در ژورنالهای علمی جهان به چاپ میرسد؛ از استاد دارم صحبت میکنم که منِ مصرف کننده به کنگره آمدم تا بیماری اعتیادم را درمان کنم؛ اما در کنار آن مشکلات خانوادگی من حل میشود (سعی میکنم که در زمان کوتاهی منظورم را از استاد برسانم) منِ مسافر اوتی میخورم، همسفر ٱتی نمیخورد؛ اما حالش دارد خوب میشود استاد بود که رمز را میدانست، راه را بلد بود. آنچنان بلد بود که مقاله مینویسد طوری که دانشمندان بزرگ جهان تسلیم آن شده و میگوید قدّت از جهان بلندتر است... بهعنوان سخنران کلیدی جوامع علمی معرفی و انتخاب میشود پس من باید بدانم، کمی فکر کنم و کمی تحقیق کنم که درون خودم چه خبر است؟ چه نیروی دارد؟ چه قدری دارد؟
ببینید فقط میخواهم که وارد موضوع گلریزان شوم. جناب مهندس مُحرِمْ شدند و چون مُحرِم شدند، مَحرَمْ شدند مَحرم هم در عرفان میگویند که مَحرَم اسرار؟! به عقیده من جناب مهندس مَحرَم است و رمز و راز را بلد است، میاد از سیب، دارویی به این قشنگی درست میکند. رمز و راز کشف حقیقت وادی هفت همین نیست که من میخوانم من هر سالی که میآیم کنگره اگر ببینم که معنیها برای من همان است و تغییر نکرده است. یعنی من رشد نکردهام؛ یعنی من خوب سفر نکردهام سفر یعنی آگاهی و فهم من روز به روز بالاتر برود به این میگویند (ارتقاع) رمز و را از کشف حقیقت و چرا به مهندس دادهاند؟ چرا به اینهمه انسان دیگر ندادهاند؟ فرقی نمیکند جناب مهندس در مورد بیماری صرعْ هم سخن گفت که ۱۲ سال است روی این بیماری در حال مطالعه و تحقیق هستند. علم است دیگر، چرا دیگر محققین به این نتایج خوب نمیرسند؟ خوب تمام ما اطلاع داریم که جناب مهندسی کسی بودهاند که پس از ۷ سال که از افتتاحیه و ادامه کار کنگره گذشته بود، آخرین چک بدهکاریهای شخصی خودشان را به اهالی کنگره نشان دادند و گفتند که شما شاهد باشید که من تازه امروز تسویه کردم؛ یعنی در حین اوضاع بد و نابسامان اقتصادی خودشان به من مصرف کننده هم فکر میکردند و بخشندگی را آغاز کرده بودند هستی و خداوند به این انسانها اختیار و قدرت میدهد. آقای مهندس کسی بودند که فرزند خودشان را قربانی کردند فرزند خودشان را مصرف کننده کردند تا راه را کامل یاد بگیرند و به انسانها کمک کنند این است که خداوند به مهندس اجازه داد تا وارد به هر علومی که میخواهد بشود. پس در این گلریزان اگر من قدمی برمیدارم برای خودم هست. یک سفر اولی در طول سفر اول به ظاهر مواد را تیپر میکند؛ ولی همه ما میدانیم که برعکس مصرف زیاد میشود؛ ولی از مواد شبه افیونی بسیار مرغوبی که در بدن خودش تولید میشود و به حال خوش میرسد.
در گلریزان اگر ببخشم آن وقت خداوند من را رها میکند تا بزرگ شویم. ما قبلاً کار میکردیم زحمت میکشیدیم و بعد آن را تبدیل به کوفت و زهرمار میکردیم و استفاده میکردیم؛ ولی حالا در این گلریزان شرکت میکنیم تا دیگران این زهر را استفاده نکنند و درد نکشند از این آگاهی به آنها انتقال بدهیم. ما میدانیم که تاریکی همه جا را فرا گرفته است، اگر اعماق تاریکی را فهمیدی و عمل خیری در حد توان خودت انجام دادی، آنجاست که ملائکه به تو نازل میشود. استاد امین در سی دی جمع کنندگان فرمود اگر در اصل موضوع باشی، در مرکز دایره قرار میگیری و الهام و القاهای خوبی برایت روی میدهد و میتوانی از گذرگاههای سخت عبور کنی. جناب مهندس چند وقت پیش گفتند که آیا آنانی که هنوز به آن درجه از بخشش نرسیدهاند قراردادن اطلاعات برای آنها صحیح است؟
به این معناست که من وقتی میدهم دریافت میکنم و این نکته را بدانیم که فقط و فقط نیروی اهریمنی درون ماده است، اگر از این عبور کنیم آسمانی میشویم. این موضوع را بدانم که خوشبختی به خانه من نمیآید مگر اینکه من خوب و درست باشم، یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور، کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور. ممنون از همه شما عزیزان که به مشارکت من گوش کردید.
عکس: مسافر حسین (لژیون دهم)
تایپ: مسافر ارمان و مسافر امیر (لژیون هشتم)
بارگذاری: خدمتگزار سایت مسافر محمد (لژیون سوم)
- تعداد بازدید از این مطلب :
80