English Version
This Site Is Available In English

بودن راهنمایی که راه درمان را بلد است، یک رحمت است

بودن راهنمایی که راه درمان را بلد است، یک رحمت است

‎سومین جلسه از دوره پنجاه و ششم کارگاه‌هاي آموزشي خصوصی کنگره۶٠، نمايندگي پروين اعتصامي اراک با استادی  دیده‌بان محترم مسافر احمد، نگهباني مسافر علی و دبیری مسافر سعید با دستورجلسه «وادی نهم و تاثیر آن روی من(تمدید D.SAp)» سه‌‌شنبه، هشتم آبان‌ماه ۱۴۰۳، ساعت ۱۷:۰۰  آغاز به کار نمود.


سلام دوستان احمد هستم یک مسافر؛
از خداوند سپاسگزارم که توفیق داد، امروز در جمع شما عزیزان در این نمایندگی، حضور داشته باشم. این اولین بار هست که از بدو شروع به کار ساختمان جدید نمایندگی پروین اعتصامی، من اینجا حضور دارم. امیدوار هستم همه ما قدر این فضایی که ایجاد شده و به دست همه انسان‌ها اتفاق افتاده را بدانیم. تشکر و قدردانی می‌کنم از تمام عزیزان در این نمایندگی ، به عزیزانی که خدمت می‌کنند و این خدمت را وظیفه می‌دانند، خدا قوت می‌گویم و از آنها تشکر می‌کنم، امیدوارم که بهره لازم را ببرند.
سپس تشکر می‌کنم از آقای مهندس و خانواده محترم ایشان که این فضا، بستر و این رحمت الهی را که شامل حالشان شد را به دیگر انسان‌ها منتقل کردند، تا ما استفاده لازم را ببریم و بتوانیم از حیات و زندگی که داریم به اندازه تلاشمان، لذت ببریم و از حال خوب برخوردار باشیم. شاید کمتر انسانی به این موضوع توجه کند که اگر گفته می‌شود، رحمت خداوند شامل حال انسان‌ها می‌شود، این رحمت از چه طریقی شامل حال انسان می‌شود. خداوند، در قرآن فرموده‌اند: از آنچه ما به شما می‌دهیم انفاق کنید، پس اگر خداوند روزی می‌رساند، این روزی را از چه طریقی می‌رساند. وقتی نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که همه انسان‌ها انگار مامور خداوند هستند که به همدیگر روزی برسانند و به همدیگر کمک کنند و رحمت خداوند، از مخلوق به مخلوق می‌رسد. من خودم اصلاً به این موضوع توجه نمی‌کردم، همیشه منتظر بودم تا یک اتفاق خاص یا خارق العاده بیفتد تا من بتوانم، این رحمت را حس کنم. دیدم اینکه یک راهنما، راه درمان را بلد هست این یک رحمت است. وقتی انسان، یک جایی گیر می‌کند و یک آدرسی می‌پرسد ، بودن یک فردی که این آدرس را به ما درست نشان دهد و ما را راهنمایی کند، این یک رحمت است. این سلامتی نسبی که انسان دارد با اینکه یک مصرف کننده هست، اما یک جفت کلیه دارد که این کلیه، دارد به خوبی کار خودش را انجام می‌دهد، این خودش رحمت است، ما باید قدر آن را بدانیم. قلبمان کار می‌کند، باید قدر آن را بدانیم. دانستن این موضوعات و فکر کردن به آن انسان بیدار می‌خواهد، انسانی که خواب است، چشمانش باز است اما در واقع، بینای نابیناست. چون فکر نمی‌کند، چون نگاه می‌کند اما چیزی نمی‌بیند، چون در تفکر و اندیشه خودش در جای دیگری به سر می‌برد، بنابراین در تمام کره خاکی، بیشتر افرادی که در حوزه اعتیاد قدم برمی‌دارند و یا قدم برداشته‌اند، وقتی با آنها صحبت می‌شود، یک شخص مصرف کننده را نابود شده می‌بینند ، یک انسانی می‌بینند که اگر ۱۰۰ سال هم، رهایی داشته باشد به آن شک و تردید دارند و باورش ندارند. چرا اینطور نگاه می‌کنند؟ چرا به این نگاه می‌رسند؟ به این دلیل که آنقدر به روش‌های متعدد، خواسته‌اند که یک فرد مصرف کننده را از مصرفش جدا کنند و با شکست روبرو شده‌اند، به این نتیجه رسیده‌اند که این شخص دیگر درست نمی‌شود. سال‌های اولی که کنگره راه‌اندازی شد، در یک همایش بودیم، شخصی در کنار آقای مهندس نشسته بودند، ایشان می‌دانستند که جناب مهندس، کنگره را راه‌اندازی کرده‌اند و دارند درمان را انجام می‌دهند. ایشان یکی از مسئولین بودند و شناخت زیادی با این موضوع نداشتند. ایشان به آقای مهندس گفتند: که این مصرف کننده‌ها را فقط باید درون دریاچه ریخت، این‌ها درست نمی‌شوند و باید این‌ها را از بین برد، ولی بعد از مدتی به کنگره آمدند، درمان را دیدن و با بچه‌ها صحبت کردند، خودشان اذعان کردند که من اشتباه می‌کردم و درست به این موضوع نگاه نمی‌کردم. بنابراین حالا که راه پیدا شده، حالا که رحمت الهی شامل حال ما شده است، باید قدر بدانیم اگر باور داریم که راه درست است، که من یک مصرف کننده هستم و راه را بلد نیستم و در این مسیر باید حرکت کنم، باید انجامش بدهم. اگر باور دارم ولی انجام ندهم، برای آن باور هیچگونه ارزشی وجود ندارد. من باور دارم که سیگار، اُم‌الامراض است و بالاترین تخریب را دارد، اما سیگار می‌کشم، بر این باور هیچ ارزشی نیست. اگر یک فردی هروئین، شیشه، تریاک و شیره را با هم مصرف می‌کند، قسمت فرماندهی، سیستم‌های مخدرهای طبیعی بدن را از کار می‌اندازد و به واسطه از کار افتادن آن سیستم است که بیماری‌های مختلف، در انسان ظاهر می‌شود. سیگار علاوه بر اینکه آن سیستم را تخریب می‌کند به تمام پیکره، هجوم می‌برد و تخریب وارد می‌کند، من اعتقاد دارم هر نوع ماده مخدری بیاید، به گرد پای تخریب سیگار نمی‌رسد، اگر شخصی به این باور برسد باید سیگارش را درمان کند. اگر درمان نکند، آن باوری که دارد و آن حرفی که می‌زند هیچ ارزشی ندارد و این موضوع نه برای خودش نه برای افرادی که می‌شنوند ارزشی ندارد به این علت که می‌بینند این شخص راهنمای سمت راست را می‌زند ولی به سمت چپ می‌پیچد. رحمت به گونه‌های مختلفی در انسان جاری می‌شود. ما در این فضا قرار داریم، وقتی که در این فضا قرار می‌گیریم یک احساس امنیت می‌کنیم، به این علت که اینجا کنگره هست و ما عضو کنگره هستیم. این فضا متعلق به تمام انسان‌هاست ، همه انسان‌هایی که اینجا حضور دارند و حضور ندارند. وقتی در این فضا قرار می‌گیریم، احساس خوبی داریم و انرژی می‌گیریم، به این خاطر که در کنگره آموزش جاری هست. کلیدهایی پیدا می‌کنیم که به قفل‌هایی که تمثیل از مشکل‌های ما هست، بیندازیم و آنها را باز کنیم. یک شخصی را در نظر بگیرید که زمان می‌گذارد کار می‌کند، یعنی انرژی خرج می‌کند و پولی دریافت می‌کند. آن انرژی که خرج می‌کند، با آن پولی که دریافت می‌کند، انرژی به آن شخص برمی‌گردد. آقای امین در جهان‌بینی می‌فرمایند: در جهان بیرون، پول مانند انرژی در جهان درون است. شخصی وقتی این پول را دریافت می‌کند، آن را در سبد می‌اندازد و می‌گوید که من این مبلغ را برای ساخت کنگره کمک می‌کنم، از این مبلغ که انرژی در آن نهفته است موزاییک، گچ و اسکلت ساختمان را تهیه می‌کنند، تمام این مبالغ تبدیل به انرژی می‌شود. افرادی که این کار را انجام می‌دهند، تا هستی وجود دارد و این زمین و ساختمان بر پا هست، این انرژی در آن نهفته است، با این انرژی کار خودش را انجام می‌دهد. کنگره به این علت به انسان‌ها ارزش می‌دهد، چون خود کنگره ارزشمند است، به این جهت که تفکر، اندیشه و ساختار خود کنگره بسیار ارزشمند است. به انسان راه را نشان می‌دهد، تا انسان دوباره به آن توانایی‌هایی که دارد برسد و بتواند سازندگی را از خودش، بعد خانواده و بعد از جامعه خودش شروع کند. من در سال ۸۲ مسئول شعبه اسلامشهر بودم، در آنجا جای ما تنگ شده بود. جایی که ما در آن جلسه برگزار می‌کردیم، متعلق به یک ان‌جی‌او دیگر بود. یک ان‌جی‌او شناخته شده بود. مسئولین مراوداتی با مدیران آن داشتند، ما هم به جهت ارتباطی که کنگره۶۰ با آن ان‌جی‌او داشت، گفتند بیایید و در اینجا شعبه را راه‌اندازی کنید. یکی از مسئولین آمدند و گفتند جای شما در اینجا تنگ شده، من یک جایی به شما می‌دهم، سوال پرسیدم کجاست؟ گفتند سر فلان چهارراه. رفتیم که آنجا را ببینیم، وقتی که رسیدیم متوجه شدم که آنجا آغل است. ایشان چه دیدی نسبت به انسان‌های مصرف کننده داشتند که این حرف را زدند. جای انسان در آغل نیست. ما از اسب افتاده‌ایم از اصل که نیفتاده‌ایم، از انسانیت که نیفتاده‌ایم. جای انسان که یک اشتباهی کرده، آیا جایش آنجاست؟ وقتی که گفتند اینجاست، اصلاً از ماشین پیاده نشدیم، گفتیم می‌رویم بررسی می‌کنیم خبر می‌دهیم، دور زدیم و برگشتیم!
ما نسبت به خودمان باید چه نگاهی داشته باشیم؟
جای ما کجاست؟ آیا جای ما در این فضاست یا جایمان آنجاست که دارند به ما نگاه می‌کنند؟ جای ما در کمپ است؟ پس اگر باور داریم که یک اشتباهی کردیم و باید درستش کنیم و در جای خودمان قرار داریم، خب این فضا در اختیار همه ماست. این فضا برای تک‌تک آدم‌هاست.
شما چرا در زیارتگاه‌ها که می‌روید این‌همه انرژی دریافت می‌کنید؟ چون یک نمادی آنجاست که در واقع یک تقدسی دارد ولی همه انرژی از آن تقدس نیست که، بلکه افراد هر کدام مبالغی را آنجا پرداخت می‌کنند و با آن مبالغی که پر از انرژیست، فضایی را ایجاد می‌کنند و سازه‌ای می‌سازند که شما می‌روید ونمازی می‌خوانید و دوری میزنید و غذایی می‌خورید و یک انرژی می‌گیرید، این انرژی در واقع برای آن پول‌هایی است که جمع مردمی که شما ندیده‌اید و نمی‌بینید، آنجا خرج کرده‌اند و شما می‌روید و از آن استفاده می‌کنید. این در همه جا جاریست، در مساجد هم جاریست. چرا می‌روید مسجد احساس خوبی دارید؟ بخاطر اینکه ساخت مسجد برای همه است. این تقدسش برای جمع شدن انسان‌ها در یک مکان است. پس بنابراین همه این‌ها رحمت جمعی‌ست که آن جمع به واسطه کار درستی که دارخد انجام می‌دهند، این انرژی ساطع و انسان می‌تواند در واقع حال بهتری داشته باشد و توسط انرژی که دریافت می‌کند باوعند اشکالات خودش را ببیند و برطرف بکند.
جهان‌بینی کنگره۶٠ می‌گوید فردی که امروز از این دَر آمده است با روزی که می‌شود باید تفاوت کند و دیگر نباید آن انسان باشد، از لباس پوشیدنش، حرف زدنش، اعمالش و...،  روز اول که می‌آید پاشنه‌های کفشش خوابیده و شلوار پاره و یک مدل خاصی است. خیلی وقت‌ها ما در جلسات وقتی به افراد نگاه می‌کنیم متوجه می‌شویم چه کسی تازه وارد است، این کاملاً مشهود است ولی بعد از یک مدت تغییر ایجاد می‌شود و این رحمت خداوند است!
جنگ انسان‌ها در درون خودشان به این شکل است که ما به خیلی از چیزها باور داریم ولی در عمل کار دیگری انجام می‌دهیم! این ریزشی که در بعضی شعب داریم، چرا یک فرد اینگونه عمل می‌کند؟ خب من هم این شرایط را گذرانده‌ام، من هم بعنوان تازه‌وارد به کنگره آمده‌ام، همین موضوع مخدرهای طبیعی، سیستم ایکس و جایگزینی را برای من هم گفتند، خب من پذیرفتم و باور کردم، وقتی باور کردم خب اجرا کردم و درمان شدم که الان اینجا نشستم! اگر اجرا نمی‌کردم که معلوم نیست الان کجا بودم!
اگر انسان میزان تخریبی که یک دروغ در خود انسان از نظر صور آشکار و پنهان وارد می‌کند، را متوجه شود، واقعا توانایی دیدن و احساس کردن آن را ندارد!
چرا انسان‌ها دروغ می‌گویند و هیچ اتفاقی برایشان نمی‌افتد؟ برای اینکه قبل از اینکه این دروغ را بگویند، به وسیله القاء نیروهای بازدارنده انسان نسبت به تخریب این دروغ بی‌حس می‌شود!
مثل فردی که می‌خواهند جراحی کنند، قبل از جراحی آن فرد را بیهوش می‌کنند تا نفهمد و متوجه نشود و بعد جراحی می‌کنند و بعد دوره نقاهت هم دارد.
دقیقاً افکار منفی، انسان خودش، خودش را نسبت به آن عمل بی‌حس می‌کند و بعد دروغ می‌گوید، غیبت می‌کند، تهمت می‌زند، و....! ما اگر به این باور برسیم که اگر می‌خواهیم به درمان اعتیاد برسیم باید این مسائل را کم و کم و کمتر بکنیم، لین انجام بسیار ارزشمند است و بهره‌اش را نیز خود انسان می‌برد.
هستی و موجودیت انسان قوانینی دارد که غیرقابل انکار است حتی اگر انسان‌ها باور نداشته باشند، ولی در آن مسیر حرکت می‌کنند و به آن خواهند رسید و روبرو خواهند شد!
پس بنابراین افرادی که خدمت می‌کنند و یگ گوشه کار را دارند، فارغ از اینکه کدام قسمت هست، زمانی این کار را انجام می‌دهند بسیار ارزشمند هستند. همه خدمتگزاران در کنگره۶٠ این را وظیفه خود می‌دانند که خدمت می‌کنند. خیلی از این افراد از زمان خیلی قبل‌تر که شاید الان این‌جا نیستند و هستند، موقعی که شما مشغول کار و زندگی بودید، ولی این افراد از کار و زندگی خود زدند و می‌گشتند دنبال زمین تا جایی را فراهم کنند و چه روزهایی که بعضی از بچه‌ها در جلسه هستند و شاهدند که ما از صبح به دنبال زمین بودیم تا جایی را فراهم کنیم، آیا این زمان را نمی‌توانستیم به کار شخصی‌مان بپردازیم؟ اما چرا این کار را انجام دادیم؟ برای اینکه امروز را ببینیم!
امروز را ببینیم و بگوییم که اگر  هم‌سو فکر کنیم ‌و هم‌سو عمل کنیم توانایی آن را داریم تا خیلی تغییرات به وجود بیاوریم، پس جای ما همین‌جاست. جای انسان‌ها و مخصوصاً اعضای کنگره۶٠ و مخصوصاً مصرف‌کنندگان باید در بهترین جاها باشد! اگر خودشان این بهترین‌جا در ذهنشان نیست، اما کنگره۶٠ این جایگاه را برای آن‌ها قائل است، این ارزش را برای انسان‌ها قائل است که ما یک بستر آماده می‌کنیم، تشریف بیاورید و در امن‌ترین و مناسب‌ترین مکان  به درمان برسید.
حالا ما این‌جا هستیم و فکر کنید کسی از جغرافیای ما دورتر، ولی با تمام وجود می‌خواهد به درمان برسد، آیا راهنما دارد؟ آیا لژیون دارد؟ آیا کنگره دارد؟ آیا دارو دارد؟ هر روز هم از خدا می‌خواهد راه را به او نشان دهد! می‌دانید که چند نفر از کشورهای دیگر به ما زنگ می‌زنند؟ افرادی هستند که در کشورهای همسایه‌اند ولی فارسی زبانند، تماس می‌گیرند، می‌گوییم آیا اوتی یا اوپیوم یا چنین چیزی با اسم دیگر آنجا هست؟ می‌گویند اصلاً نیست! وقتی نیست می‌توانید کمکش کنید؟ خب جواب این آدم را چه می‌خواهد آدم بدهد؟
ولی ما اینجا هستیم و راحت با نامه‌مان می‌رویم دارو می‌گیریم، راهنما در اختیارمان هست، فضا در اختیارمان هست، تازه هنوز راهنمای سمت راست می‌زنیم و به سمت چپ می‌پیچیم! این رواست؟ آیا اصلاً به آن فکر می‌کنیم که چه رحمتی در اختیارمان است؟
_ای بابا، مشکلات زندگی، بعضی از آدم‌ها نفسشان از جای گرم درمی‌آید، نمی‌دانند ما چه مشکلاتی داریم!
ما اصلاً مشکل نداشتیم سفر کردیم، ما در پر قو خوابیدیم، مگر درمان  به این راحتی‌ است؟  باید تلاش کنید، خیلی از مسائل را کنار بگذارید تا اینکه اول به درمان برسید و بعد کم‌کم به توانایی برسید و بتوانید حل‌شان کنید. بنابراین قدر بدانید.
امسال سه تا سی‌دی از آقای امین به نظر من مرجع است، یکی سی‌دی گدایان است، یکی جمع‌کنندگان است، یکی آفت است. به‌نظرم یک انسان اگر سی‌دی آفت را بفهمد تا هستی هست راه زندگی برایش روشن است، ولی انسان موجودیتش در غلفت و فراموشی‌اش است. من همیشه یاد قسمتی از وادی یازدهم می‌افتم که اهریمن به یارانش می‌گوید: ما فقط از طریق الهام و القاء میتوانیم از سیر صعودی در انسان جلوگیری کنیم و او را به سمت ضد ارزش‌ها سوق بدهیم! می‌گوید: چون اختیار انسان محترم شمرده شده است ما فقط از طریق الهام و القاء از او دعوت می‌کنیم.
ما باید راهمان را مشخص کنیم عزیزان، چه باور کنیم و چه باور نکنیم این دوراهی وجود دارد!
اهریمن به یارانش می‌گوید: مطمئن باشید انسان‌های زیادی به جرگه ما خواهند پیوست! یعنی انسان‌هایی که عمل شیطانی انجام می‌دهند و جزء سپاه شیطان می‌شوند.
_زیرا آن‌ها موجوداتی هستند با دو ویژگی: خوبی و بدی!
یا خوبند یا بد! دیگر وسطی وجود ندارد، در هر موضوعی،
_ آن‌ها موجوداتی حریص(سی‌دی جمع‌کنندگان)، ناسپاس، پنهان‌کننده خدای خود هستند، مگر اندکی از آن‌ها!
همه مایی که الان سفر می‌کنیم در مرز این اندک هستیم، یا باید آن را انتخاب کنیم یا این را،
_مگر اندکی از آن‌ها که عمل صالح انجام می‌دهند!
یک سفر اولی که خوب سفر می‌کند عمل صالح انجام می‌دهد.
_ و دیگران را به  صبر و محبت توصیه می‌کنند.
کار راهنماهای ما این است، کار استاد جلسه این است، کار مشارکت‌کننده‌ها نسبت به هم این است که تجربه‌هایشان را می‌گویند و امید می‌دهند. میخواهیم جزء کدام باشیم؟ پس از این بستر استفاده کنید.
و خوشحالم که امروز خدمتتان رسیدم به مناسب این که دوره ایجنتی آقای مهدی عزیز به پایان رسید و من به زعم خودم خیلی خیلی از او سپاسگزارم. باز هم می‌گویم هر فردی هر خدمتی می‌کند خودش می‌گوید وظیفه‌ام است، اما من محبت می‌بینم، من عشق می‌بینم، من خوبی می‌بینم، آن زحمتی که فرد انجام داده است.من خودم تولد بچه‌ها می‌شود می‌گویم هر فردی هر خدمتی که انجام داده، خود خدمتش بیانگر عملکرد آن فرد است و اصلا نیاز به تعریف نیست. ایحنت جایش مشخص است، آقای خدامی همیشه می‌گوید: ایجنت روح شعبه است! و واقعا هم هست. اگر ایجنت روح شعبه است پس راهنمایان هم عقل شعبه‌اند و اگر این دو با هم هماهنگ باشند آن شعبه از نظر عملکرد و رهایی بسیار قوی خواهد بود. انشاالله که بهره لازم را ببرد، به او خداقوت می‌گویم و به حبیب عزیز هم تبریک می‌گویم که انتخاب شدند و امیدوارم که دوره ایجنتی خوبی را سپری کنند که کمافی سابق بتوانیم رشد و توسعه به وجود بیاوریم.


برای رسیدن به هدف انسان از هیچ چیزی نباید بترسد، نه سرما، نه گرما و نه بُعد مسافت، ما افرادی را در کنگره۶٠ داریم که با چنان سختی‌هایی می‌روند و می‌آیند، اما هدف دارند و برای هدفشان ارزش قائلند و با تمام  وجودشان تلاش می‌کنند به اهدافشان برسند، و همه خدمتگزاران هستند تا این افراد با تلاش و کوشش خود به اهدافشان نزدیک شوند.
مهدی خیلی بهت خداقوت می‌گویم و خواسته‌ام از خدا برایت سلامتی است که آن را داری، زیرا بالاترین نعمتی که یک انسان می‌تواند داشته باشد سلامتی است. اگر ما باور داریم که کمک به انسان‌ها خوب و درست است پس ما هم باید انجام بدهیم و اثری از خودمان بگذاریم و اگر هفته آینده گلریزان است هر طور حساب کنیم خواهیم فهمید رحمت یعنی چه؟ و ظاهرش این است که ما کمک می‌کنیم ولی اولین کمک به خود ماست و این در ما تغییر به وجود می‌آورد.
امیدوارم هفته آینده گلریزان خوبی داشته باشید و بتوانیم وظیفه‌مان را به عنوان یک انسان به درستی به اجرا بگذاریم. باز هم به مهدی عزیز خداقوت می‌گویم و به حبیب عزیز هم تبریک می‌گویم. امیدوارم همه ما در مسیری که هستیم شکرگزار باشیم و هر موقع یادش می‌افتیم بگوییم برای انجام این عمل عظیم شکر و شکر و هزاران بار شکر.
سپاسگزارم که توجه کردید.

در ادامه مراسم تودیع ایجنت شعبه مسافر مهدی و معارفه و پیمان ایجنت جدید مسافر حبیب توسط دیده‌بان محترم آقای حکیمی برگزار شد.

 

 

 

تایپ: مسافر معین(لژیون یازدهم)
عکس: مسافر مهدی(لژیون پانزدهم)
ویراستاری و تنظیم: مسافر محسن (لژیون یازدهم)

«مسافران نمایندگی پروین اعتصامی اراک»

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .