English Version
This Site Is Available In English

گروه خانواده- هرچه بیشتر خدمت می‌کنم بیشتر تشنه خدمت می‌شوم

گروه خانواده- هرچه بیشتر خدمت می‌کنم بیشتر تشنه خدمت می‌شوم

راهنما همسفر حدیث به همراه مسافر خود با تخریب آنتی ایکس الکل، قرص، هروئین وارد کنگره شدند؛ مدت ۱۱ ماه به روش DST و داروی OT با راهنمایی همسفر زهره و مسافر مجید سفر کردند و در حال حاضر ۹ سال و 3 ماه است که آزاد و رها هستند.

ایشان تجربه یک دوره خدمت در جایگاه راهنمایی و یک دوره خدمت در جایگاه ایجنتی را داشتند، همچنین ایشان خدمت چند دوره عضویت در لژیون سردار و چند دوره دنوری را تجربه کرده اند.

اینک در باب «لژیون سردار» با ایشان گفت‌و‌گویی ترتیب داده‌ایم، لطفا با ما همراه باشید.

لطفانحوه آشنایی‌ خود با کنگره را بیان نمایید.

قبل از ورود ما به کنگره، همراه مسافرم در یک جشن عروسی بودیم و چند روز بیرون از شهر بودیم آن‌زمان مسافر من مصرف کننده هروئین بودند و واقعا خمار بودند که آنجا دعوای شدیدی کردیم به طوری که مسافرم، فرزندانم دیانا و حسام را برداشت و گفت: فردا تقاضای طلاق می‌دهیم و از هم جدا می‌شویم. من که ترکش‌های اعتیاد در زندگی‌ام خورده بود گفتم بله بهتر است تکلیف زندگی‌مان مشخص بشود. تا آن‌روز هیچ‌کس از اعضای خانواده من نمی‌دانست که‌ همسرم مصرف‌کننده موادمخدر هست و آن‌روز با آن دعوایی که پیش آمد ما تصمیم به طلاق گرفتیم. عموی من وکیل شرکت نفت آبادان بود که با او صحبت کردیم و گفتیم جریان از این‌قرار است. ایشان گفتند: حدیث کاری نکن و اجازه بده من به اصفهان بیایم. ایشان آمدند و به من گفتند که حدیث اگر مشکلت اعتیاد است طلاق نگیر؛ چون پرونده اعتیاد دیگر بسته شده و من به تو این قول را می‌دهم که مسافرت درمان می‌شود، فقط ده ماه به او فرصت بده. با آن فرصتی که به مسافرم دادم  به کنگره آمدیم و مسافرم رها شد.

لطفا قدری از موفقیت‌های خودتان در کنگره۶۰ صحبت کنید.

من واقعا خیلی تلاش کردم که مسافرم رها بشود از روانشناسان و روان‌پزشکان زیادی برای ترک مسافرم کمک گرفتم ولی همیشه به بن‌بست می‌خوردم. وقتی به کنگره رسیدم وقتی دیدم چقدر انسان‌ها به حال خوب رسیده‌اند گفتم اینجا خبری هست و گوش به فرمان راهنمایم شدم و به‌موقع در شعبه حضور پیدا کردم. شاید باورتان نشود ولی هیچ وقت صندلی‌ام را خالی نگذاشتم، سی‌دی‌هایم را به‌موقع می‌نوشتم، هرچه راهنمایم گفتند از ایشان فرمانبرداری کردم و نتیجه فرمانبرداری، موفقیت در سفر اولم بود. 

 
لطفا بفرمایید در چه جایگاه‌هایی خدمت کرده‌اید و چه تاثیری در زندگی‌تان داشته است؟

من در کنگره در جایگاه‌های مختلف مثل دبیری، نگهبانی، استادی، راهنمایی و همین‌طور ایجنت شعبه میرداماد اصفهان بودم و هرچه در زندگی جلوتر رفتم دیدم علمی که کنگره دارد علم زندگی است و  کوچکترین چیزی که کنگره به من داد درمان اعتیاد مسافرم بود. تاثیر آن، آرامشی است که اینک در خانه و زندگی‌ام حکمفرما است. این آرامش را با دنیا عوض نمی‌کنم.
یکی از تاثیرهای قشنگی که برایم داشت این بود که فهمیدم هدف از زندگی کردن چیست، هدف از آفرینش چیست.استاد سردار می‌گویند برای دو هدف، انسان به دنیا می آید: یکی برای اینکه آموزش ببیند و دیگری خدمت کند.
تاثیری که از خدمت می‌بینم این است که هرچه بیشتر خدمت می‌کنم بیشتر تشنه خدمت می‌شوم.

به نظر شما چه کسانی می‌توانند عضو لژیون سردار شوند؟

زمانی که فرد، تاثیرات لژیون سردار را می‌بیند و  احساس میکند و برایش روشن می‌شود که فقط با خدمت جانی و خدمت زبانی نیست. زمانی‌که بفهمد وقتی با مالش به افراد خدمت می‌کند، هم بعد مادی دارد و هم بعد معنوی، و آن هنگام است که  صورت مسئله آن برای انسان باز می‌شود. انسان‌ها تشنه محبت کردن هستند، انسان‌ها تشنه خدمت کردن هستند، وقتی به آن آگاهی می‌رسند می‌گویند چرا من‌ نه! برای همین به‌نظر من وقتی به آگاهی می‌رسند، آن اتفاقی که باید بی‌افتد می‌افتد.

چه عاملی باعث شد شما عضو لژیون سردار شوید؟

زمانی‌ که به رهایی رسیدم فکر می‌کردم هیچ سرمایه‌گذاری بهتر از این نیست که در کنگره سرمایه گذاری کنم چرا که واقعا به انسان‌هایی که هم‌حس و هم‌درد من هستند کمک کنم. تک تک آن بچه‌هایی که چشم انتظار هستند که یک پدر خوب داشته باشند، یک مادر خوب داشته باشند و امثال ما که توانستیم زندگی‌مان را درست کنیم نمی‌توانیم بی توجه از کنارشان رد شویم ما موظف هستیم که به انسان‌ها کمک کنیم. کمک مالی یکی از شرایطی است که می‌توانیم به هم‌نوعان خود خدمت کنیم و چندین برابر حس خودمان خوب می‌شود. 

به‌نظر شما آیا برای ورود به این لژیون باید پایه‌های مالی قوی داشت؟

به‌نظر من، پول به‌دست من داده می‌شود ولی نیروهای الهی هستند که به من کمک می‌کنند. نه، بعضی انسان‌ها هستند که  درآمد خیلی معمولی دارند و با پس‌اندازشان می‌توانند کمک کنند، خیلی هم قوی و قدرتمند نیستند. در یکی از شعب شاهد بودم فردی آمد که می‌گفت من تا به‌ امروز شمال هم نرفتم ولی چندین سال بود که عضو لژیون سردار بود. وقتی فرد به آگاهی برسد ناخودآگاه خواسته‌اش درون او ایجاد می‌شود و وقتی واقعا خواسته‌اش را داشته‌باشد و مقداری از هزینه‌های بی اهمیتش را کم کند می‌تواند این اتفاق قشنگ را برای خودش رقم بزند.

لطفا بگویید چگونه می‌توانیم از کنگره قدردانی کنیم؟

به‌نظر من اعضای کنگره۶۰ نه فقط در کنگره بلکه در بیرون از کنگره هم باید کنگره‌ای زندگی کنند؛ یعنی حرف و عمل شخص یکی باشد، واقعا در مسیر صراط مستقیم حرکت کند، سعی کند آموزش‌های کنگره را عملی کند، خود و خانواده‌اش را ارتقا داده و انسانی زندگی کند. وقتی انسانی زندگی کنم می‌توانم به جامعه نیز کمک کنم.
من هیچگاه نمی‌توانم به کنگره کمک کنم و قدردان باشم مگر وقتی که انسانی زندگی کنم، انسانی تفکر کنم، عمل و کردارم نیز انسانی باشد. آن‌موقع نه تنها قدردان کنگره هستم بلکه قدردان خداوند بزرگ هم هستم.

و کلام آخر؟

من امیدوارم کنگره۶۰ جهانی بشود؛ چون تمام دنیا واقعا به جهان‌بینی کنگره۶۰ نیاز دارند. تمام دنیا به استادی همچون جناب آقای‌مهندس نیاز دارند‌ تا از علم او بهره ببرند و استفاده کنند. من افتخار می‌کنم و به خودم تبریک می‌گویم که به من اجازه داده شد که بر این صندلی بنشینم و آموزش ببینم تا از خدمتگزاران کنگره۶۰ بشوم و از علم جناب آقای مهندس استفاده کنم.
از شما و راهنمای عزیز همسفر زهره بابت مصاحبه‌ای که انجام دادید بسیار ممنونم.

طراح سؤالات: همسفر رقیه (لژیون اول)
انجام مصاحبه: همسفر رقیه (لژیون اول)
تایپ: همسفر رقیه (لژیون اول)
ویراستاری و ارسال: همسفر ساناز (لژیون اول)
همسفران نمایندگی بندرعباس

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .