جلسه اول از دوره چهلودوم جلسات آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی خمین با استادی مسافر مجتبی نگهبانی مسافر محسن و دبیری مسافر اسماعیل با دستور جلسه "دیاستی و تجربه من از سایر روشها" در روز یکشنبه ۲۲ مهرماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ شروع به کار نمود.
سلام دوستان مجتبی هستم یک مسافر
دستور جلسه امروز متد دیاستی است و به نظر من بهترین دستور جلسه کنگره ۶۰ که توانست من را به حال خوش و آرامش برساند متد دیاستی بود که D به معنای دژاکام که ضریب هشتدهم هست S یعنی پلههای ۲۱ روزه و T یعنی تایم ۱۰ تا ۱۱ ماه. حالا چرا پلههای ۲۱ روزه؟ به این دلیل که در این زمان سلولهای بدن ما تغییر میکنند و جایگزین میشوند؛ یک جور سلولهای روپوستی هستند و از بین میروند و سلولهای جدید جای آنها را میگیرند. این روش یک نوع سلول درمانی هست یعنی با یک موجود زنده سر و کار داریم یعنی باید به آن زمان داد تا درمان شود و درست شود یعنی اگر این تایم را به آن ندهیم او به درمان نخواهد رسید.
قبل از اینکه به کنگره بیاییم، ترکهای زیادی داشتیم، صورتمسئله اعتیاد را بلد نبودیم و چندین سال مواد مصرف کرده بودیم و میخواستیم چند روزه آن را کنار بگذاریم و جسم و روانمان روبهراه شود و به سختی جواب میگرفتیم و برای مدت کوتاهی مواد مصرف نمیکردیم حالا چرا نمیتوانستیم بدون مواد زندگی کنیم؟ چون اصلاً آشنایی با سیستم ایکس نداشتیم و نمیتوانستیم خودمان را درمان کنیم و مواد مخدرهای درونی بدن را با مصرف چندین ساله مواد مخدر از بین برده و نابود کردیم و میخواستیم که چند روزه آن را به حالت طبیعی برگردانیم.
بیرون از کنگره هم کسی راه درمان را بلد نبود و جایگزین مواد مخدر انجام میدادند مثلا با قرصهای گیاهی یا مواد شیمیایی یا شلاق درمانی یا آب درمانی یا میگفتند که باید کمی غیرت داشته باشی ولی مواد مخدر این حرفها را اصلاً نمیفهمید ولی با آن حالی که من داشتم نمیتوانستم زندگی کنم و نمیتوانستم فکر کنم با افکار و حال خراب و جهانبینی و روان خراب. آیا با غیرت میتوان آن را درست کرد؟
ولی در کنگره اینگونه آموختیم که هر کاری راهی دارد و هر درِ بستهای کلیدی، بیرون از کنگره شاید ۴ ماه یا ۵ ماه ترک کردم ولی به آن حال خوب نرسیدم و اینجا متوجه شدم دلیل اینکه حال من خوب نبود به خاطر مشکل در سیستم ایکس من بود و من نتوانسته بودم جسم و روح و روانم را درمان کنم.
هر موجود زندهای که در روی زمین هست اگر مواد مخدر درونی بدنش از بین برود سریع میمیرد و من انسان که جای خود دارم و چندین سال طول کشیده بود که مواد مخدر درونی را نابود کرده بودم و مواد مخدر بیرونی را جایگزین کرده بودم. مصرف مواد مخدر من هم با روش دیاستی بوده پلهپله معتاد شدیم و اینجا متوجه شدم که جسم من بیمار است و باید درمان شود، به قول جناب مهندس ما را مار نزده که بخواهند سمزدایی بکنند و خدایی نکرده کسی دست یا پایش میشکند باید او را درمان کنند و نمیشود همینجوری پایش را رها کند که خودش خوب شود، وقتی در کنگره به درمان رسیدم تازه معنی آرامش را متوجه شدم و تازه فهمیدم زندگی چی هست و بعد از چندین سال تازه به این مسئله پی بردم که چگونه در اجتماع زندگی کنم و با اطرافیان چگونه برخورد کنم، با خانواده خودم چگونه برخورد کنم و با بچه خودم چطوری صحبت کنم آن موقع تعادل نداشتم و آرامش نداشتم نشئه که بودم مهربان و آرام بودم زمانی که خمار میشدم پرخاشگر و بیادب میشدم.
خداوند را شاکر و سپاسگزارم که مسیر کنگره را من یاد داد و توانستم اینجا درمان شوم، آموزش بگیرم و راه زندگی را پیدا کنم.
از اینکه به صحبتهای من گوش دادید متشکرم.
نویسنده: مسافر محسن
عکاس: مرزبان خبری مسافر حمید
- تعداد بازدید از این مطلب :
249