آنچه کاشتهاید، رشد خواهد نمود و تمامی دشتها را سبزپوش خواهد کرد؛ دیگر انسانی گرسنه نخواهد ماند و مرد. بایستی حرکت نمود و قدمها را استوار، از بیداری تا هوشیاری، فاصله چندانی نیست؛ اما ما انسانها بایستی صبر داشته باشیم، برای هر یک از ما قدمی تازه؛ یعنی آمیختن با روشنایی، درج است بر پیشانی عالم.
نمایندگی سیرجان روز پنجشنبه ۱۲ مهرماه ۱۴۰۳ میزبان خانوادهای بود که شادی و رهایی را فقط برای خود نخوانستند و با بخشش خود قدم در راهی گذاشتند که مقصد آن کاهش رنج بشر است. پهلوان راهنما همسفر زهرا باوجود طی مسیر طولانی آن هم با فرزندانی خردسال، دعوت ما را برای گفتوگو با خوشرویی تمام پذیرفتند، لطفاً با خواندن این گفتوگوی صمیمانه با ما همراه شوید.
لطفاً با توجه به عنوان وادی هشتم (با حرکت، راه نمایان میشود.) بفرمایید چه حرکتی مسیر پهلوانی را برای شما نمایان کرد؟
ما یاد گرفتهایم هرچیزی در کنگره با متد DST و پلکانی صورت میگیرد و با حرکتهای کوچک میتوانیم به حرکتهای بزرگتر فکر کنیم و گام برداریم، زمانیکه در زمینه بخشش در جایگاههای دنوری قرار گرفتیم و خیر و برکت آن را در زندگی دیدیم هربار مصممتر، تصمیمهای بعدی در زمینه خدمت مالی را میگرفتیم و به معنای واقعی به این جمله رسیدیم که خداوند سریعالحساب است و شاهد معنای واقعی این کلمه در زندگی خود بودیم و همین باعث شد بدون شک در این زمینه حرکت کنیم و امیدوارم خداوند یاری کند که هیچگاه در این مسیر توقف نداشته باشیم.
به فرموده استاد امین دژاکام «با آموزش میتوانیم گرههایمان را بشناسیم و با خدمت کردن میتوانیم آنها را باز کنیم.» آموزشهای لژیون سردار و خدمت در جایگاه پهلوانی در شناخت و باز کردن چه گرههایی به شما کمک کرده است؟
استاد امین در یکی از سیدیها فرمودند: «من یک زمانی فکر میکردم همین که آموزش میدهم کافی است؛ ولی یک جایی رسیدم که دیدم برای بهتر شدن حالم باید خدمت مالی هم انجام بدهم.» برای ما هم همینطور است اگر قرار باشد که در کنگره قرار بگیریم و فقط دریافت کنیم برای ما هیچ سودی ندارد، همیشه باید دریافت و پرداخت به یک اندازه باشد. برای استفاده از هر چیزی باید بهای آن را پرداخت کنیم و به نظر من بهای استفاده از آموزشهای کنگره، لژیون سردار است که میتوانیم پرداخت کنیم. همیشه همه اعضاء لژیون سردار در مشارکتهای خود مطرح میکنند که با ورود به لژیون سردار کیفیت درمان آنها بهتر شده و به آن حال خوش رسیدند. درکل به نظر من لژیون سردار یک شاهکلیدی است که به انسان داده میشود و میتواند در ادامه مسیر، با آن گرههای درونی خودش و دربهای بستهای که در زندگی خودش وجود دارد را باز کند.
برای جبران خسارت از خودمان گفته شده «در وهله اول باید خودمان را ببخشیم» برداشت شما از بخشش خودمان چیست؟ آیا کسی که خودش را نبخشیده میتواند دیگران را ببخشد یا بخشش مالی داشته باشد؟
انسان چه دانسته و چه ندانسته خسارتهای زیادی به جسم و روان خودش وارد کرده است، یکی از موضوعاتی که در وادی هشتم مطرح میشود جبران خسارت است که در وهله اول، جبران خسارت از خود شخص است. مهندس دژاکام میفرمایند: «همسفران از مسافران حالشان بدتر است؛ چراکه با افکار منفی که نوعی آنتیایکس است به خودشان آسیب وارد کردهاند، هممسفر کاری به مسافر نداشته باشد، زیرا همسفران خودشان پر از گره و افکار منفی هستند.» جبران خسارت باید با علم، آگاهی، بخششی که بهدست میآورد و بهایی که برای حال خوب خودش پرداخت میکند باشد؛ زیرا بهشت را به بها میدهند، نه به بهانه. انسان باید در ابتدا خودش را دوست داشته باشد تا بتواند درادامه اطرافیان و محیط زندگی خود را دوست داشته باشد. زمانی که یک فرد در کنگره قرار میگیرد با آموزشهایی که دریافت میکند، خودش را شناخته و زمانی که شگفتیها و استعدادهای درونی خود را میبیند نسبت به خودش احساس رضایت میکند و حس مفید بودن به او دست میدهد که درادامه میتواند این حس را به دیگران نیز انتقال دهد و زمانی که در جایگاههای خدمتی قرار میگیرد و آن را به نحواحسن انجام میدهد عزتنفس و اعتمادبهنفس ازدسترفته خود را بهدست میآورد، احساس خرسندی کرده، خود را باور میکند و در چنین مواقعی میتواند خود را به دلیل ناکامیهایی که در زندگی تجربه کرده ببخشد. خدمت کردن هم بهنوعی جبران خسارت از خودش است و به این شکل خودش را ارتقاء میدهد و میتواند با خدمت در جایگاه راهنمایی یا جایگاههای دیگر به دیگران کمک کند و آموزش هم بگیرد.
به نظر شما چرا برخی همسفران موقع حمایت از قانون یازدهم یا هر نوع حمایت مالی، مردد میشوند و توان پرداخت را در حدواندازه خود ندارند؟
همیشه همسفران ذهن اقتصادیتری دارند و میخواهند تمامی زوایای زندگی را بررسی کرده و به خیال خود برنامهریزی و حساب و کتاب کنند که به نظر من یکی از حقههای نفس است که انسان را به بهانه اقتصادی فکر کردن از کار خیر و خدمت مالی که میخواهد انجام بدهد، بازدارد و همیشه در ذهن خود اینگونه تصور میکنند که کارهای واجبتری پیشرو دارند و فرزندان خود را تصور میکنند و ...؛ بنابراین با خود میگویند بهتر است زمانی که وضع مالی آنها بهتر شد خدمت مالی را انجام بدهند. من همیشه برای این دسته از افراد این مثال را میزنم که زمانی را به یاد آورند که خواسته آنها این بود که مسافرشان در کنگره قرار بگیرد و راهی برای درمان مسافرشان پیدا شود، آن زمان حاضر بودند تمامی دارایی خود را بدهند تا یک روز مسافر خود را بدون مواد ببینند، زمانی که از خداوند درخواست راه چاره داشتند، حال راه چاره پیدا شده و نوبت من است که به قول و عهد خودم عمل کنم و نباید کافر باشم، هیچگاه خوبیها و نعمتی که کنگره به من داده را فراموش نکنم تا موقع خدمت مالی دستم نلرزد.
به همسفری که خودش مایل است عضو لژیون سردار شود؛ اما با مخالفت مسافرش روبهرو میشود، چه توصیهای دارید؟
به نظر من اگر یک همسفر در مسیر کنگره درست حرکت کند و با رفتار و کردار خود، کنگره را به آن شکلی که هست به نزدیکان خود نشان دهد و فلسفه لژیون سردار را درک کند قطعاً آنقدر آموزشهای کنگره ناب و بیهمتاست که در دل همه رسوخ پیدا خواهد کرد و همه مشتاقانه برای برپا ماندن این سقف و آموزشها هر اقدامی میکنند. در اینجا به نظر من راهنمای مسافر میتواند نقش بسیار مؤثری داشته باشد.
دیدهبان لژیون سردار مسافر علیرضا گفته بودند: «بخشش، علم است.» به نظر شما چگونه میتوان این علم را فراگرفت؟
بله دقیقاً بخشش، یک علم است که خداوند اجازه فراگرفتن آن را به هرکسی نمیدهد و همه افرادی که در کنگره قرار گرفتهاند بهنوعی برگزیده شدهاند تا این علم را یاد بگیرند و با خود به حیاتهای دیگر ببرند. پیشاز اینکه در مورد بخشش صحبت شود، در کنگره در وادی پنجم با علم پسانداز آشنا شدیم و همینطور که مهندس دژاکام در اکثر صحبتهای خودشان میفرمایند: انسان اگر یک نان هم دارد باید نصفی از آن را پسانداز کند. درواقع همه افراد کنگره با آموزشهای ناب مهندس دژاکام علم و هنر ثروتاندوزی را فرامیگیرند و درادامه متوجه شدیم که این ثروت مختص من و خانوادهام نیست، بلکه طبق کلامالله خداوند روزی بعضی از بندگانش را در روزی ما قرار داده است؛ پس در اینجا با تدابیر مهندس دژاکام علاوهبر علم پسانداز، علم بخشش را هم فرامیگیریم.
لطفاً حس و نظرتان را در مورد کلمات زیر بیان کنید؟
استاد سردار: فردی با ابهت بسیار زیاد که به دور از باورها هستند.
پسانداز: علمی که به آن اعتقادی نداشتم و در کنگره فراگرفتم.
شال پهلوانی: حسی که نمیشود مطرح کرد، مگر اینکه انسان در آن جایگاه قرار بگیرد؛ اما میشود گفت لازمه ورود به آرامش است.
برای رشد لژیون سردار همسفران نمایندگی سیرجان چه توصیهای دارید؟
به نظر من حال که خداوند به شما اجازه داده که جزء پیشگامان لژیون سیرجان باشید، بسیار مهم است که در ابتدای امر با قدرت در زمینه لژیون سردار به فعالیت خود ادامه بدهید؛ چون خداوند اجازه پیشگامان بودن را به هرکسی نخواهد داد، حال که فرصت در اختیار شما قرار گرفته بهترین زمان است که از خود اثری نیکو و نام نیک به جای بگذارید تا خیری کثیر برایتان رقم بخورد، خیری که در این حیات و حیاتهای دیگر از آن بهره ببرید، به کلام امیرالمؤمنین: «هرچه برای خود میخواهید برای دیگران هم بخواهید.» حال که مسیر کنگره برای ما باز شده، سعی کنیم با عضویت در لژیون سردار این پیام را به کسانی که خواستار رهایی از دام اعتیاد هستند، بدهیم و آرامشی که امروزه از آن برخورداریم را به خانوادههای دیگر نیز هدیه بدهیم.
در پایان اگر نکته خاصی مدنظرتان است لطفاً بفرمایید؟
در آخر از همه عزیزانی که در نمایندگی سیرجان خدمت میکنند، تشکر میکنم و خدا را شکر میکنم که امروز توفیق پیدا کردم در جمع پر از محبت شما قرار بگیرم تا حسهای ناب شما را دریافت کنم و از خداوند میخواهم هیچگاه مسیر کنگره برای ما پنهان نشود و همیشه در همه حیاتها اجازه بودن ما در کنگره صادر شود.
سپاس از پهلوان راهنما همسفر زهرا که وقت خود را در اختیار ما قرار دادند. انشاءالله بهعنوان اولین اعضاء نمایندگی سیرجان با حضور پررنگ خود در جشن گلریزان، نقش مؤثری در نمایان کردن مسیر کنگره برای کسانی که در تاریکی قرار دارند، داشته باشیم.
انجام مصاحبه، تایپ و ویراستاری: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر وجیهه (لژیون دوم)
عکاس: مرزبان خبری همسفر اعظم
ارسال: راهنما همسفر وجیهه (لژیون دوم)
همسفران نمایندگی سیرجان
- تعداد بازدید از این مطلب :
2333