English Version
This Site Is Available In English

توشه سفر

توشه سفر

جلسه نهم از دوره سی و هفتم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی کاسپین؛ با استادی مسافر مرتضی، نگهبانی مسافر حمید و دبیری مسافر علی با دستور جلسه " وادی هفتم و تأثیر آن روی من " یکشنبه 18 شهریور ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به‌ کارکرد.

سخنان استاد:
از نگهبان و دبیر محترمشان سپاسگزارم که مسئولیت اداره جلسه را به من واگذار کردند تا خدمت کنم. از راهنمای عزیزم آقا علیرضا هم تشکر می‌کنم که به من اعتماد کردند و اجازه دادند این جایگاه را تجربه کنم. دستور جلسه وادی هفتم یا همان راه هفتم می‌باشد، یعنی رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است؛ یکی یافتن راه و دیگری آنچه برداشت می‌نماییم. زمانی که من وارد کنگره شدم از همه‌جا ناامید بودم و دیگر فکر می‌کردم که راه درمانی برای اعتیاد وجود ندارد، زیرا همه راه‌ها را رفته بودم. زمانی که پیام کنگره به من داده شد و به اینجا آمدم، شرایطم به‌گونه‌ای بود که اینجا را هم قبول نداشتم. برای من کنگره 60 به‌مانند آخرین تیر در ترکش بود. بعدازاینکه وارد کنگره شدم و راهنما انتخاب کردم، ایشان به من گفتند که درمان شما ده الی یازده ماه زمان می‌برد و من پذیرفتم و پایبند کنگره شدم. کم‌کم متوجه شدم که حرف‌های راهنمایم و متد کنگره 60 کاملاً منطقی و قابل‌اجرا می‌باشد، مثلاً دیگر نیاز نبود مثل رفتن به کمپ، قطع مصرف ناگهانی داشته باشم. من به‌عنوان مصرف‌کننده فقط باید راه را درست انتخاب می‌کردم و راه برای من نمایان شده بود. 50 درصد موضوع پیدا کردن راه است و 50 درصد دیگر بستگی به برداشت ما دارد. با آموزش‌های کنگره و باراهنمایی راهنمای عزیزم از مقطعی به بعد، دیگر شروع به آموزش گرفتن کردم تا بتوانم برداشت داشته باشم. ما مثل یک مسافرت که با ماشین می‌خواهیم برویم بایستی حتماً قبل از حرکت سوخت، آب و روغن ماشین را چک نماییم تا دیگر خیالمان راحت باشد و این‌گونه نباشد که در میانه راه تازه به فکر این موارد باشیم. سفر کردن در کنگره 60 هم باید همین‌طور باشد، باید لوازم و توشه سفر همراه ما باشد و ما بدون داشتن این لوازم و توشه راه هرگز به مقصد نخواهیم رسید. توشه راه سفر کردن در کنگره 60 هم همان فرمان‌برداری از راهنما، آموزش گرفتن و نوشتن سی‌دی‌ها می‌باشد. برای مثال راهنمای من مدتی پیش به من گفتند باید استاد جلسه بنشینم و من دیگر فکر نکردم و گفتم چشم و فرمان‌برداری کردم. همین پنج دقیقه صحبت کردن به‌عنوان استاد جلسه هم به درمان من کمک می‌کند. حال خوشم را من مدیون کنگره و آقای مهندس و راهنمای خوبم و همچنین خدمتی که در کنگره انجام می‌دهم هستم و کنگره هدیه‌ای به من داده است که اصلاً حاضر نیستم با هیچ‌چیزی عوض کنم.

مرزبان کشیک: مسافر ابراهیم
تایپ: مسافر احمد
تنظیم: مسافر محمدرضا
تهیه‌شده در سایت مسافران کاسپین

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .