سیزدهمین جلسه از دوره سوم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران نمایندگی پرند با استادی راهنما همسفر الهه، نگهبانی راهنمای تازهواردین همسفر سمانه و دبیری همسفر مرضیه با دستور جلسه «صورت مسئله اعتیاد» روز سهشنبه ۳ مهرماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۵:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
از نگهبان جلسه همسفر سمانه سپاسگزارم که استادی و مسئولیت جلسه را به من واگذار نمودند تا خدمت کنم. ابتدا خداوند خود را شاکرم که یکبار دیگر به من فرصت داد تا این جایگاه را تجربه کنم و از ایجنت نمایندگی، مرزبانان و راهنما همسفر مرضیه ممنونم. دستور جلسه درباره صورتمسئله اعتیاد است که خیلی از ما همسفران قبل از ورود به کنگره60 درونی پر از درد، تاریکی و غصه داشتیم. من دائماً از خداوند میخواستم یکراهی به من الهه نشان بدهد تا بتوانم به مسافر خودم کمک کنم تا از دام تاریکیها، رنجها و غم خانمانسوز اعتیاد بیرون بیاید.
من همسفر هم کنار یک فرد مصرفکننده وارد این تاریکیها، دردها و رنجها شده و راهها و مسیرهای زیادی را رفته بودم. مثل کمپ، ابوالفضل درمانی، NA، سقوط آزاد، روانپزشک، دکتر و ...؛ اما هیچ جوابی نمیگرفتم و درنتیجه خوشحالی من همسفر کوتاهمدت سه ماه، شش ماه یا نهایتاً یک، دو یا سه سال بود؛ ولی باز خوب که نگاه میکردم میدیدم کنار یک فرد مصرفکننده شاید بهظاهر مواد مصرف نمیکرد؛ ولی از درون داغان بودم و اصلاً تعادل روحی و روانی نداشتم.
به قول راهنماها که میگفتند جایی کار خوبی انجام دادهای یا کسی در حقت دعایی کرده تا در رحمت کنگره بر روی تو بازشده و من الهه توانستم به کنگره ورود پيدا کنم و توسط راهنمای تازه واردین مشاوره شدم و تا حدودی صورتمسئله اعتیاد برای من شفافسازی و روشن شد. من خودم در جایگاه تازه واردین خدمت داشتم و تا جایی که در توانم بود برای تازهوارد میشکافتم که جای خیلی خوبی آمدهای درست است که همسفر هستید؛ ولی در این مسیر باید باایمان قدم بردارید، صبور باشید و قدمهایتان را محکم و استوار بردارید تا به آن نتیجهای که دلتان میخواهد برسید. من این مطلب را زمانی که راهنمای تازه واردین گفتند آویزه گوشم کردم درواقع چراغ راهم نمودم و به مسیر ادامه دادم.
آقای مهندس میفرمایند: صد چراغ دارد و باز بیراهه میرود بگذار بیفتد تا بیند سزای خویش؛ من امروز صحبتم با شما همسفران است که جایگاه خودتان را دستکم نگیرید شما بال پرواز مسافران هستید. من بارها در لژیون میگویم پرندهای که قصد پرواز دارد؛ اگر بالهای قوی نداشته باشد نمیتواند پرواز کند؛ پس من همسفر زمانی که صورتمسئله اعتیاد را برای خود بشکافم و آگاهی خودم را بالا ببرم، کتاب عبور از منطقه 60 درجه زیر صفر و کتاب 14 مقاله را مطالعه کنم و علم، آگاهی خود را در این راستا بالا ببرم میتوانم خیلی راحت به مسافرم کمک کنم تا همقدم و همراه او باشم، نه در مقابل و روبهروی او بایستم و انگشت اشارهام را فقط سمت مسافرم بگیرم.
من قبل از ورود به کنگره60 دقیقاً همین کار را انجام میدادم و مسافرم را مسئول هر اتفاقی که در زندگیام بود میدانستم و هر تاریکی را که تجربه میکردم به مسافرم میگفتم شما مسئول آن هستید؛ ولی زمانی که به سیستم کنگره60 ورود پیدا کردم آگاه شدم و آموزش گرفتم فردی که خواسته به درمان رسیدن را دارد ده الی یازده ماه نیازمند زمان است و مثلثی وجود دارد به نام مثلث درمان جسم، روان و جهانبینی؛ یعنی فردی که مشکل او مسئله جسمی است؛ وقتی وارد کنگره میشود با شربت تریاک و البته متد DST سفر خود را آغاز میکند و در کنار آن روان او نيز کمکم رو به تعادل میرود. در کتاب 14 مقاله به این موضوع اشاره میکند که برای جهانبینی خدا میداند یعنی برای جهانبینی هر فرد به درون خود نگاه میکند و به موادهایی که درون خودش شروع به ترشح مینماید.
بارها آقای مهندس میگویند بهشت و جهنم جاری است؛ اگر من همسفر حال خوبی دارم، در صلح و آرامش هستم، گلایه ندارم، حالم بد نیست و به روزگار لعنت نمیگویم؛ یعنی در بهشت قرار دارم و مواد شبه افیونی من بهدرستی ترشح میشود و روی روان و خلقوخوی من اثر مثبت میگذارد؛ ولی اگر هرکجا چشمههای جوشان من خراب باشد و این مواد در بدن من درست ترشح نشود من یک انسان کجفهم، کجخلق، بداندیش، بد فکر، بدرفتار و بدکردار میشوم؛ پس سیستم ایکس من الهه میتواند خیلی حائز اهمیت باشد؛ چراکه سرنوشت من را رقم میزند بارها آقای مهندس میگویند به جسم خود ارزش دهید.
من چندین ماه است که در لژیون تغذیه در حال سفر کردن هستم و آموزش گرفتهام که غذا خوردن هم آداب دارد هر چیزی را نباید بخورم، غذا بهاندازه استفاده کنم، به بدن خود باید زمان بدهم و خودم را با آن زمان بالانس کنم و این چه پیامی را به من میدهد؟ اینکه چه قدر سیستم جسم من همسفر هوشمند است و برای مسافر هم به این صورت است. مسافر داروی OT میخورد، تایم و زمان مشخصی دارد که باید دارویش را در زمان مناسب و بهاندازه استفاده کند که همان مثلث DOD است.
آقای مهندس بارها به این موضوع اشارهکردهاند که تنها تریاک نیست که جسم فرد را بازسازی میکند؛ بلکه زمان و متد DST نیز است که فرد میتواند با این روش سفر کند و به درمان برسد؛ ولی در کتاب 14 مقاله باز مطرح کردند؛ اگر فرد به درمان و رهایی برسد؛ ولی جهانبینی او رشد نکند و در زندگی به پوچی برسد دوباره به سمت مصرف مواد برگشت میخورد. در اینجا نهتنها به فرد مصرفکننده بلکه به من همسفر نیز پیام میدهد که شما که همسفر هستید؛ آیا آگاهی دارید؟ آیا آموزش میگیرید؟ گاهی رهجو میگوید چرا باید پروتکل یاد بگیرم؟ در جواب میگویم این علم و آگاهی است.
زمانی که من همسفر علم و آگاهی یاد بگیرم که یک فرد مصرفکننده چه قدر زمان میبرد تا به درمان برسد یا چگونه باید شربت را استفاده کند کمکم آرام میشوم؛ ولی بدون اینکه دخالت کنم؛ گاهی همسفری پروتکلش خیلی قوی است و در سفر مسافرش دخالت میکند درنتیجه سفر مسافر را خراب میکند؛ پس من باید این را مدنظر داشته باشم که آگاهی دارم، علمدارم؛ ولی باید بدانم کجا و چه زمانی باید از آن استفاده کنم.
آقای مهندس در مورد خمر صحبت میکنند خمر یعنی چه؟ خمر چشمههای سرزمین وجود من الهه است به نام اندورفین، دوپامین، انکفالین، سروتونین و ... که به ترشح کردن شروع میکند؛ اگر من بدخواب هستم یا کجخلقی میکنم؛ یعنی برخی مواد در بدن من ترشح نمیشود یا با کوچکترین اتفاقی درد در بدن من حاصل میشود؛ یعنی سیستم ضد درد بدن من خوب کار نمیکند یا در بدن من انکفالین درست ترشح نمیشود؛ ولی زمانی که آقای مهندس صورتمسئله اعتیاد را برای من الهه روشن کردند و گفتند شما هم اگر اضافهوزن دارید میتوانید اضافهوزنتان را کنار بگذارید یا هر شخصی که الکل استفاده میکند میتواند در قالب مسافر سفر کند و به درمان برسد و همچنین سيگار را هم میتواند به درمان برساند.
همانطور که برای سيگار سه ماه سازگاری نیاز است برای تغذیه نیز سه ماه زمان سازگاری نیاز است؛ چرا گفتند سه ماه سازگاری؟ برای اینکه من شرایط جدید را بتوانم درک کنم و کمکم سلولهای وجود خود را به این قضیه آگاه کنم و آنها را بتوانم رهبری نمایم. بارها آقای مهندس میگویند شما یک گلهدار هستید و باید بتوانید ميلياردها سلول خود را فرماندهی کنید و در آخر من بارها به خودم گفتم الهه شاید تو مادر خوبی باشی یا همسر خوبی باشی آیا همسفر خوبی هستی؟ آیا میتوانی درست همسفری کنی؟ آیا میتوانم به نقاط مثبت مسافرم فکر کنم؟ آیا میتوانم نیمهپر لیوان را ببینم؟ یا فقط کم و کسریهای مسافر را میبینیم؟ همسفران شما در صور پنهان کانال ارتباطی با مسافر خود قرار دارید قرار نیست خیلی چیزها را به زبان بیاورید شما شاید در ظاهر رفتار قشنگی داشته باشید؛ ولی در صور پنهان قضاوتهای الکی میکنید و دائماً مسافر را سرکوب میکنید.
من یک آموزش قشنگی را از راهنمای خودم همسفر سهیلا گرفتم و در لژیون هم به رهجوهایم انتقال میدهم اینکه شما زمانی که پذیرفتید همسر شما پادشاه است شما نیز ملکه او میشوید؛ اما زمانی که شما خواستید مسافر خود را غلام کنید، شما هم کنیزید؛ اگر من جایگاه همسفر بودن خود را بدانم و آموزشهای خود را قشنگ یاد بگیرم قطعاً میتوانم به مسافرم کمک کنم؛ ولی در درجه اول باید به حال خراب خودم برسم؛ چون دو بیمار نمیتوانند از هم پرستاری کنند.
فرد مصرفکننده ازنظر جسم بیمار است و فرد همسفر روانش بیمار شده که به آن میگویند بهصورت بیسیم یعنی همسفر با افکار و اندیشه منفی در جسم خود تخریب ایجاد کرده است و فرد مصرفکننده بهصورت باسیم یعنی با مصرف مواد مخدر به جسم خودش آسیب رسانده است. اینجا باز پیامی برای من الهه دارد اینکه چه قدر افکار و اندیشه من میتواند برای جسمم مخرب باشد؛ اگر من الهه قشنگ به خودم نگاه کنم، میبینم يکی، دو تا بیماری دارم که ریشه آن از غصههای الکی، ترسها، ناامیدیها نشئت گرفته است.
آقای مهندس چراغ را نهتنها برای ایران بلکه برای جهان روشن کرده است و آب پاکی را ریختهاند؛ چراکه ایشان دانشمند اولین و آخرین هستند برای کل جهان و اینکه من همسفر خیالم راحت باشد که در مسیری که قدم برمیدارم مسیر درستی است و مسافر من به درمان میرسد، فقط باید زمان را در نظر بگیرم و صبوری به خرج بدهم. عشق، عقل و ایمان خودم را داشته باشم تا خمر من هم درست کار کند و بتوانم هم به خودم و هم به مسافرم کمک کنم.
رهایی ۳۰ سیدی همسفر بتول و همسفر مرضیه رهجویان راهنما همسفر الهه (لژیون سوم)
در ادامه اهدا شال مرزبانی دوره دوم نمایندگی پرند با حضور ایجنت برگزار گردید.
مرزبان کشیک: همسفر زهرا و مسافر بهنام
تایپ: همسفر میترا رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون اول)
عکس و ارسال: مرزبان خبری همسفر شیوا
همسفران نمایندگی پرند
- تعداد بازدید از این مطلب :
925