English Version
This Site Is Available In English

آموزش در کنگره60 برای فرماندهی نفس

آموزش در کنگره60 برای فرماندهی نفس

دهمین جلسه از دور هشتاد و هفتم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره60 نمایندگی آکادمی به استادی راهنمای محترم مسافر مجتبی، نگهبانی مسافر حسن و دبیری مسافر مهرداد با دستور جلسه" از فرمانبرداری تا فرماندهی" و در ادامه تولد یک سال رهایی مسافر مهرداد شنبه 10 شهریور 1403 ساعت 16:30 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان مجتبی هستم یک مسافر، خدا را شاکرم که بار دیگر فرصت شد در خدمت شما باشم و آموزش بگیرم و از ایجنت و مرزبان‌ها تشکر می‌کنم. دستور جلسه دو بخش است، بخش اول دستور جلسه که از فرمانبرداری تا فرماندهی می‌باشد و در قسمت بعدی تولد یک سال رهایی مسافر مهرداد می‌باشد. با خودم فکر می‌کردم که این دستور جلسه چه چیزی را به من می‌خواهد بگوید و اصلا چه فرمانی را باید اجرا کنم و آن فرمان درست و راه درست چه چیزی است.

خود من به واسطه مواد مخدر فرماندهی جسم، روح و روانم را از دست داده بودم، هیچ کنترلی روی جسم و کارهایم نداشتم، در ادامه با حضورم در کنگره ذره ذره این فرماندهی را به دست گرفتم، در واقع تشخیص دادم فرمان درست چه چیزی است.

زمانیکه انسان در ضد ارزش‌ها به سر می‌برد، فرمان را می‌گیرد ولی آن فرمان اشتباه است و دچار مشکل می‌شود. در کنگره فرماندهی کارهایم، خانواده‌ام و چیزهای مختلف را با آموزش‌هایی که در این مکان می‌گیرم ذره ذره به دست می‌گیرم. اتفاق دیگری که در کنگره می‌افتد، روش دی اس تی است که ذره ذره این قضیه اتفاق می‌افتد و به واسطه متد دی اس تی نظم را یاد می‌گیرم زیرا یک مصرف کننده اولین چیزی که از دست می‌دهد نظم می‌باشد.

یکی از بزرگترین چیزهایی که کنگره به من داد، داشتن یک راهنما بود یعنی کسی که راه درست را به من نشان بدهد و تک تک راهنماهای کنگره به رهجوهای خودشان یک حس خاصی دارند که در بیرون از کنگره شاید قابل باور نباشد. پس اگر در سفر اول گوش کنم به حرف‌های راهنما، اتفاق‌های خوبی برای من می‌افتد و رفته رفته فرماندهی جسم و چیزهای دیگرم را به دست می‌گیرم.

مسیر فرماندهی مسیر مهمی است و با فرمانبرداری آغاز می‌شود، باید اول فرمانبرداری را یاد بگیرم تا به فرماندهی برسم و این در همه چیز صدق می‌کند، در زندگی، در کار و روابط اجتماعی این مسئله فرماندهی خیلی مهم است. همه این آموزش‌ها به خاطر این است که در خارج از اینجا بتوانم این آموزه‌ها را عملی کنم.

در قسمت دوم دستور جلسه که تولد اولین سال رهایی مسافر مهرداد می‌باشد. مهرداد فرمانبردار خوبی بود و من چیزی جز چشم از این عزیز نشنیدم و این دستور جلسه کاملا به مهرداد می‌خورد. در اول سفر مهرداد با این‌که پدرش مریض بود و ناچار به شهرستان رفت و چون اوایل سفرش بود بنده به ایشان گفتم که بیا، چون آنجا کاری از دستت برنمی‌آید و سفرت خیلی مهم است. خدا را شکر حرف من را گوش کرد و حال خوبی که الان دارد به خاطر فرمانبرداری خوب او در سفر اولش بود. در لژیون خیلی به من کمک می‌کند، مخصوصا جمعه‌ها در پارک طالقانی خیلی به لژیون کمک می‌کند و واقعا نتیجه آن فرمانبرداری را خودش می‌بیند.

سخنان مسافر مهرداد:

سلام دوستان مهرداد هستم مسافر، سال 90_91 من به آکادمی کنگره60 آمدم از بچه‌ها پرسیدم اینجا کجاست؟ گفتند برای درمان اعتیاد است. من در حال و هوای خودم بودم که بیایم داخل یا خیر. یکی پرسید ماده مصرفی تو چیست؟ گفتم تریاک و من گمان می‌کردم، هنوز به انتهای خط نرسیدم برای همین رفتم و بعد دوازده سال رفتم و باز برگشتم به اینجا.

به خاطر دارم، دو ماه از سفرم گذشته بود که به خاطر  مریضی پدرم به تبریز رفتم، از آنجا تماس گرفتم و به راهنمای خود گفتم آیا امکانش است من از تبریز داروی خودم را تامین کنم و ایشان گفتند اگر فردا در جلسه حاضر نشوی سر لژیون نیا.
من تا صبح با خودم کلنجار رفتم و یاد آن مسیر سختی افتادم که بخاط یک فکر غلط نیامدم داخل کنگره و دوازده سال من را عقب انداخت و علتش در این بود که فرمان‌برداری نکردم. من پدرم را از دست دادم و آن اتفاق تقدیر بود، اما اگر من دستور راهنما را گوش نمی‌دادم معلوم نبود الان کجا بودم ومطمئنم که پدرم نیز از این تصمیم خرسند است. از این‌که به صحبت‌های من توجه کردید از همه شما سپاسگزارم.

تایپ: مسافر هادی لژیون یازدهم، مسافر محمدحسین لژیون ششم

عکس، تنظیم و بارگذاری: مسافر محمدحسین لژیون ششم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .